The Suicide Squad (جوخه‌ی انتحاری)

کارگردان: James Gunn (جیمز گان)
نویسنده: James Gunn (جیمز گان),
7.5
74
0.91

خلاصه داستان:

پس از مرگ سوپرمن، مأمور اطلاعات، آماندا والر تیمی از جنایتکاران خطرناک تشکیل می‌دهد: هارلی کویین دیوانه، قاتل نخبه ددشات، گنگستر سابق ال دیابلو، دزد فرصت طلب کاپیتان بومرنگ، کانیبال کیلر کراک هیولا و متخصص مزدور اسلیپ‌نات.


تصاویر فیلم:

خلاصه نظر منتقدان:

پیتر بردشا – The Guardian ( امتیاز ۶ از ۱۰ )
فیلم جدید تیم «جوخه انتحاری» دی سی با افزودن«The» به عنوان متمایز از اولین فیلم سال 2016 است که شاید به طرز زیرکانه‌ای برای تغییر نام تجاری یا یک شروع مجددی ناخواسته تلاش می کند. «جیمز گان» ، همچنین مسئول «نگهبانان کهکشان» «مارول» ، به عنوان کارگردان و نویسنده همکاری می کند. این خوش گذرانی تیمی دوم (اگر ماجراجویی مستقل هارلی کوئین در سال گذشته  «Birds of Prey»را حساب نکنید) یک فیلم طولانی ، پر سر وصدا غالباً سرگرم کننده و بامزه است که چشم و گوش شما را از جا درآورده و به آن جذب می‌کند. یک کمدی به سبک «نگهبانان کهکشان»وجود دارد که انسان و حیوانات را در هم می آمیزد ، خشونت عجیب و غریب وجود دارد- از جمله یک عکس کالبدشناختی داخلی بسیار چشمگیر است که چاقویی را در قلب هنوز تپنده نشان می‌دهد-و یک منظره‌ی‌‌ عظیم «سی جی ای» برای آخرین بخش فیلم که در آن یک موجود غول‌پیکر در یک شهر بیداد می کند، در حالی که گروه به آن نگاه می کنند. تروپی که تقریباً از نظر قانونی برای فیلم های ابرقهرمانی اجباری شده است.

آلونسو دورالده – The Warp ( امتیاز 7.8 از ۱۰ )
در کتاب باریک با عنوان «دنباله هایی که به نسخه اصلی بهبود میبخشند»، در فصلی با عنوان «زیرا آنها فردی انها را بهتر درک کرد»، «جوخه انتحاری» را پیدا می‌کنید ، که دنباله “جوخه انتحاری” سال 2016 است. که بر ا آنچه فیلم اول درست یاد گرفت را دو‌ برابر کرد و از اشتباهات قبلی خود درس گرفت.
من در نقد و بررسی خود درباره “جوخه انتحاری ” اشاره کردم که این فیلم به شدت می خواهد راه «نگهبانان کهکشان» را دنبال کند ، به عنوان فیلمی که در آن گروهی از افراد ناسازگار با هم بر نفرت متقابل خود غلبه کرده و یاد می گیرند که چگونه یک دشمن مشترک را شکست دهند. به این ترتیب ، نویسندگی و کارگردانی «جیمز گان» ، فیلمساز «نگهبانان کهکشان» ، نشات دهنده‌ی‌ گامی در جهت درست است.

مت سینگر – Screen Crush ( امتیاز ۷ از ۱۰ )
اولین «جوخه‌ی انتحاری» تقریباً 750 میلیون دلار در سینماها درآمد داشت ، اما به ندرت کسی از آن لذت برد. موفقیت این فیلم تا حد زیادی به دلیل یک کمپین بازاریابی بسیار مو ثر بود که باعث شد به جای یک شعار تلخ ، شبیه یک طنز ابرقهرمانی پویا به نظر برسد. این تبلیغات زیاده از حد موثر بود ، زیرا گزارش شده که «برادران وارنر» نگران بودند که این فیلم، به قول هایی که برای‌ سریال داده بود عمل نکرد و ویراستارانی را استخدام کرد که تریلر قبل را قطع کردن تا نسخه خودشان را تهیه کنند. محصول نهایی یک آشفتگی گیج کننده بود.

اولی ریچاردز – Empire ( امتیاز ۸ از ۱۰ )
«جوخه انتحاری» اساساً ایده‌ای پوچ است. ابرقهرمان های «دی سی» افرادی ردیف دومی (یا پایین تر) هستند ، که با قدرتهایی اغلب مبهم ، برای انجام مأموریت های مخفی دولتی با هم متحد می‌شوند. حتی در دنیایی از افرادی که با زیرپوش به پرواز در می آیند ، این مسخره است. فیلم 2016 «دیوید ایر» واقعاً به این پوچی احترام نمی گذارد. او سعی کرد این مفهوم را متناسب با قالب استاندارد ابرقهرمانان خم کند، مشتاق یافتن خوبی در افراد بد آن و با کمی حس شوخ طبعی در مورد همه‌چیز آن بود.


نقد و بررسی فیلم به قلم Justin Chang (جاستین چنگ)

نشریه LA Times

نمره 8 از 10

از فیلم «جوخه انتحاری» ( The Suicide Squad ) درس خوبی می‌توان یاد گرفت،‌ فیلمی که در سایر مواقع کاملا از درس خالی است. با ظهور این فیلم سینمایی بد نام و هیجان‌انگیز از دنیای دی سی، من با خودم فکر می‌کردم، چگونه می‌توان با بیرون انداختن بعضی شخصیت های کلیدی بالا آوردن خشونت فیلم تا درجه‌R اضافه کردن یک حرف تعریف به اسم و انداختن یک ستاره دریایی فرازمینی به داستان فیلمی را ساخت که حتی اگر شاهکار نباشد بتوان آن را با یک شاهکار مقایسه کرد؟ بعد از “جوخه انتحاری” زشت و سنگین ۲۰۱۶ من اصلا تصور نداشتم بتوانم یک فیلم دیگر را دوست داشته باشم یا حتی تحمل کنم. اکنون با خوشحالی اعلام میکنم اشتباه می‌کردم. و از اشتباهم غافلگیر هم هستم.
«جوخه انتحاری» جدیدترین فیلم نوشته شده و کارگردانی شده توسط جیمز گان است، کسی که بعد از نوشتن دو فیلم «نگهبانان کهکشان» برای مارول به سمت ابر قهرمان های دی سی حرکت کرد. عکس‌های آن دو فیلم با رنگ‌های عجیب و غریبان حادثه‌های فراواقعی و شیطانی‌های بین کهکشانی اش، تمرین خوبی برای داستانی که بیگانه‌هایی بسیار قانون‌شکن و جنایت بار در خود دارد بود.‌ البته شاید بهتر است بگوییم غیر بیگانه، چون بیشترشان به عنوان مثال پیس میکر (جان سینا)، بلاد اسپورت (ایدریس البا) و هارلی کوئین(مارگوت رابی) در زندان وقتشان را می‌گذراندند که تشویق به انجام ماموریتی فوق سری برای دولت آمریکا می‌شوند، ماموریتی چنان خطرناک که تنها بدترین افراد بشریت از دست آن برمی‌آیند.
استراتژی مبارزه شر با شر از فیلم قبلی به جا مانده، اگرچه بخاطر مقدمه پر از اطلاعات غلطش، آخرین آرایش نیروی کار X این فیلم کمی معما‌آمیز است. خیلی داخل موضوع نمی‌شوم، اما استفاده «گان» از راهنمایی‌های غلط شوخی فریبکارانه‌ای است که زخم زیادی به جذابیت شوخ و تقریبا ناخوشایند این فیلم می‌زند. برای فیلمی که درباره شخصیت‌های شرور و خشن است، درست است که بعضی از آنها بی‌مصرف باشند.
حالا که صحبت از بی مصرف شد، بله، چند نمونه دیگر از کاراکترهایی که از فیلم «بی مصرف‌ها» به این جمع اضافه شده است، «کینگ شارک» (بازی شده توسط استیو اگی) است که نقش مهمی روی نیروی کار دارد، «کرنل ریک فلگ» (بازی شده توسط جوئل کینامان که نقش مهم‌تری نسبت به فیلم اول داشت)، نوآوری پرشور به نام «رتکچر» ۲ و از همه مهم‌تر «پلکا دات من» ( با بازی دیوید دستمالچیان) هم وجود دارند. «پلکا دات من» رقیبانش را با پرتاب کردن مواد منفجره کوچک و روشن رنگ می‌کشد (گان این کاراکتر را با سرچ کردن “چه کسی احمق‌ترین ضد ابر قهرمان تاریخ است” پیدا کرد، و با بازی دستمالچیان او اکنون به یادآوردنی‌ترین شخصیت ها است)
استعدادهای «پلکا دات من» نتیجه آزمایش‌هایی که به صورت وحشتناکی اشتباه رفته می‌باشد که او را انتخابی مناسب برای این تیم می‌کند. مقصد این تیم جزیره‌ی کورتو مالت آمریکای جنوبی است. آنها آنجا سعی می‌کنند شخصیتی را که نقش فرشته مرگ امروزی را دارد (پیتر کاپالدی) و آزمایش‌های انسانی وحشتناک و خطرناکی با همکاری ستاره دریایی (که قبلا به او اشاره شد) انجام می‌دهد نابود کند. آنها همچنین باید برای نابود کردن دولت سرسخت ضد آمریکایی این جزیره با یک گروه شورشی ( که توسط آلیس براگا رهبری میشود) همکاری کنند. عمدتا آنها باید با پویایی تیم خود دست و پنجه نرم کنند که به لطف گروه فوق‌العاده و تعادل ماهرانه مغز قلب و سایر احشا بیش از حد انتظار درگیر کننده است‌.
این قاتل‌های کار‌کشته ممکن است روان پریش، خسته از مبارزه و خالی از ترحم باشند، ولی کاملا از داخل نمرده اند. به همین ترتیب خودنمایی‌های «گان» هم کاملا خالی از گرما و احساسات نیست و پیوندهای خویشاوندی که بین دوستان ایجاد می‌شود – شکاف‌های کوچک و گرم در نمای پوچ‌گرایانه فیلم- خود را دل بیننده جا می‌کند‌. این شخصیت‌هایی که عمدتا تنها هستند هم همینطور اند، مثلا «بلاداسپورت» بی‌نظیر «البا» و «هارلی کوئین» غیر قابل کنترل رابی که و در فیلم مستقل خود “پرندگان شکاری” (Birds of Prey) از همه جلو زد‌. در این جا او هدایت‌کننده برخی از خیره‌کننده‌ترین نکات برجسته اکشن فیلم است. او در لباس قرمز فلامنکوی خود گردن می‌شکند و آبشاری از خون از زخم‌های کشنده شکارهای خود می‌ریزد.
این به ندرت عجیب‌ترین لمس بصری در فیلمی است که هر تصویر درخشان و برجسته‌اش (کار طراح تولید و مدیر فیلمبرداری هنری «براهام» و بقیه) مانند بازگشتی درخشان به روزهای اولیه «گان» است، زمانی که فیلم‌هایی کم بودجه برای «تروما انترتینمنت» می‌ساخت. نفوذ »تروماة روی «جوخه انتحاری» بسیار زیاد است که در کنار چیزها دیگر، تعداد زیاد سر های منفجره سرهای قطع شده و سرهایی با برآمدگی‌های چند رنگ است‌. آن همچنین دارای عضلات دو سر باز شده، اندام‌های جداشدنی جادویی، میان‌نویس‌های زیبا طراحی شده، نمای نزدیک از اعضای بدن، مسائل بین پدر و دختر و یک واسطه روان‌گردان که داخل یک چشم غول پیکر قرار دارد نشان می‌دهد «گان» هنوز حس طنز خود را از دست نداده است. در یک نقطه برعکس «آماندا والا» سرپرست بی رحم دولت آمریکا (بازی شده توسط ویولا دیویس ) ممکن است بخواهید دکمه ای را فشار دهید که همه را وادار به قانونمند بودن کند که این تعهد سنگین و پرافتخار زیر کنترل قرار بگیرد.
البته کنترل هم اغلب فقط یک توهم است. «گان» این را از هر کسی بهتر می‌داند. درسال ۲۰۱۸ جناح راست در جواب به انتقادهای گان از ترامپ، توییت‌هایی از گان را منتشر کردند که حاوی شوخی های زشتی درباره تجاوز جنسی و پدوفیلیا بود افشا کردند و این حادثه نزدیک بود شغل او را به پایان برساند.
من در هنگام تماشای “جوخه انتحاری” به این بحث بزرگ فکر کردم. به انگیزه سیاسی زشت پشت سقوط «گان» فکر کردم. مخصوصا به این که معمولا کسانی که از فرهنگ لغو شکایت دارند بیشتر از بقیه به آن قدرت می‌بخشند. اما من بیشتر به روایت‌های شانس دوم که صنعت سینما دوست دارد برای خود بچرخاند فکر می‌کردم‌. خواه این مفهوم یک سریال کم کیفیت باشد یا فیلم سازی با استعداد که نیاز به نجات دارد. اما به اعتقاد او، «گان» به نظر نمی‌رسد که علاقه زیادی به نجات برای خودش یا شخصیت‌هایش داشته باشد. گفته می‌شود یکی از اهدافی که «جوخه انتحاری» دارد ایده خود آمریکا است، کشوری که سابقه طولانی در دامن زدن به خشونت در سایر کشورها و امتناع از اعتراف به مشارکت آن در رنج بشر دارد. شاید این نکته آشکار و خسته کننده باشد، تلاش برای آوردن جدیت به فیلمی که یک ستاره دریایی فرازمینی در خود دارد. یا شاید درس دیگری اینجا وجود دارد. یعنی تلاش صادقانه برای مبارزه شر با شر با یک نگاه صادقانه به اینه شروع می‌شود.

 

مترجم: زهرا بصیری

نقد و بررسی فیلم به قلم Hoai-tran Bui ( هوآی تران بوی)

نشریه SlashFilm.com

نمره 8.5 از 10

برادران وارنر در ساخت فیلم های ابرقهرمانی DC با محوریت کارگردان افتخار کرده است ، و به ندرت این دستورالعمل به اندازه فیلم «جوخه انتحاری » جیمز گان به شکوه بالایی. رسیده است ما سرفصل ها را در این مرحله خوانده ایم: به «گان» اختیار داده شد تا با دنباله جوخه انتحاری «دیوید آیر» در سال 2016 ، هر کاری را که می خواهد انجام دهد ، از جمله افراط در ضرب وشتم با درجه R و استخدام پیتر کاپالدی که لباس ورزشی بپوشد و هر چقدر میخواد لعنت بگوید. و چه خوب این استراتژی جواب داد.
«گان» در این فیلم به برخلاف‌فکر دیگران فرمول نگهبانان کهکشان را تکرار نمی‌کند، در عوض ، «گان» تصمیم می گیرد تا علامت بسیار متمایز خود را روی جوخه انتحاری‌ بگذارد و آن را با مبهم ترین شخصیت های دی سی پر کند ، به آنها انگیزه دهد ، به آنها داستان‌های عمیق بدهد و در نهایت به آنها ‌ مرگی وحشتناک‌‌‌ بدهد . واضح است که «گان»  با افراد بیگانه و افراد ناسازگار همدلی می‌کند و فکر نمی‌کنم از افرادی که آماندا والر برای نیروی کار X‌ پیدا کرد بتوان کسی آواره‌تر پیدا کرد.
قهرمان واقعی ما در «جوخه انتحاری» «رابرت دوبوآس/بلاد اسپورت» است. مزدوری که به دلیل قرار دادن سوپرمن در ACU با گلوله کریپتونایت زندانی شده است. پس از آنکه «والر» دخترش (استورم رید) را تهدید می‌کند ، «بلاداسپورت» با اکراه به فرماندهی نیروی کار Xوالر در مأموریتی در کورتو مالتس ، یک کشور خیالی آمریکای جنوبی که به تازگی دست به کودتای نظامی خشونت آمیز زده بود ، وارد می شود. و رژیم جدید چندان علاقه ای به آمریکا ندارد. اما مأموریت «والر» برای نیروی کار X ، برکناری رژیم نظامی جدید نیست ، بلکه نفوذ و نابودی آزمایشگاه دوران نازی در کشور یوتونهایم است ، جایی که متفکر (پیتر کاپالدی ، در نقش یک ابرقهرمان مالکوم تاکر) در حال درست‌ کردن چیزی ناپسند است.
پیوسته به تیم بلاد اسپورت، پیس میکر (جان سینا ) ، یک قاتل جنجالی است که مکرراً سعی می کند از «بلاداسپورت» جلو بزند. «رتکچر» (دانیلا ملکوایر فریبکار)، یک جنایتکار کوچک با فناوری کنترل موش ها، نتیجه آزمایش بهم ریخته، «پولکا دات من» (دیوید دستمالچیان که صحنه را از همه دزدید ) ؛ و‌ قهرمان شایان ستایش فیلم ، «نانائو/کینگ کوسه» (با صدای سیلوستر استالونه ، و همکاری استیو اگی) ، شخصیت غول پیکر شبه «گروت» که گشنه‌ی گوشت انسان است.
در همین حال ، «ریک فلگ» (جوئل کینامان ، سرانجام قادر به تزریق شخصیت جنوبی به سرباز سرسخت خود) بازگشته و مأموریتی را رهبری می‌کند که شامل هارلی کوئین مورد علاقه جوخه انتحاری‌ است (مارگوت رابی ، با نشاط و شادی این شخصیت را مانند یک پوست دوم در کنترل میگیرد ) ، کاپیتان بومرنگ (جائی کورتنی ، مشوش مثل همیشه) ، «ساوانت» (مایکل روکر) ، «بلک گارد» (پیت دیویدسون).TDK (ناتان فیلیون) ، «ژاولین» (فلولا بورگ) ، «مونگال» (مایلینگ نچ) ، و هیولای وحشتناک از گودال های جهنم ، ویزل (شان گان).
اگر بخواهیم بیشتر بدانیم که چگونه این گروه بزرگ به طرز مسخره ای گرد هم می آیند (یا دقیق‌تر اینکه چگونه فیلم شروع به سرعت و خشونت تعداد آنها را کم‌‌تر میکند) ممکن است وارد قلمروی اسپویل شویم ، اما این از نام فیلم مشخص است ، اینطور نیست؟ نمی‌توان انتظار داشت شخصیت‌های زیادی در فیلمی به نام جوخه انتحاری زنده بمانند و با این وجود ، «گان» ترفند جادویی را که ما بارها و بارها او را دیده ایم ، انجام می‌دهد: او ما را مجبور می‌کند از این شخصیت‌های وحشتناک غیراخلاقی و به احتمال زیاد محکوم به خوبی مراقبت کنیم و به آنها اهمیت دهیم (خوب ، بجز ویزل ، او می تواند به جهنم دره ای که از آن آمده برگردد). در مرکز این خانواده عجیب ارتباط پدر و دختری غیر منتظره‌ای قرار دارد که بین «بلاداسپورت» و «رتکچر» ۲ شکوفا می شود ، حتی اگر تصویر «ملکوایر» از کنترل کننده موش پاک‌ قلب اساساً نوعی از مانتیس «پوم کلمنتیف» در «نگهبانان کهکشان قسمت ۲ » ( Guardians of the Galaxy Volume 2 ) است . اما واضح است که گان به هر یک از این شخصیت ها اهمیت می‌دهد و در جوخه انتحاری برخی از همدلی های جدی را که در فیلم های نگهبانان کهکشان خود ایجاد کرده به ارمغان می آورد. بدبینی «گان» ممکن است از بین رفته باشد، اما ناپاکی او نه. جوخه انتحاری بی‌رحمانه است به گونه ای که من چندین بار احساس میکنم به حد و حدود برای تماشای‌خشونت رسیدم . شمارش تعداد سرهایی که منفجر شده اند یا صورتهایی که پاره شده اند مستلزم نشستن تمام روز در اینجا است ، اما مرگ در گروه خودکشی مسلماً چنان مسخره و خیال انگیز است که شما هرگز در خطر خسته شدن نیستید. البته، «گان» هر یک از این مرگ‌های شدید را با یک چشمک زدن از بین می‌برد. همه اینها با افزایش دیدگاه گان برای جوخه انتحاری کمک می کند: دیدی روشن ، رنگارنگ و پر جنب و جوش – که هم به صفحات کتاب‌های کمیک الهام بخش فیلم و هم به فیلم‌های استثماری دهه 70 باز می گردد. این بازی «گان» نه تنها از نظر ضرب وشتم با درجه R ، بلکه از نظر استعداد کارگردانی او آغاز شد.
بعضی اوقات ، «جوخه انتحاری» بیشتر شبیه یک‌ بیانیه ماموریت از طرف‌کارگردان است تا یک‌ فیلم‌ که« ببینید ، با بودجه و همه شخصیت‌های کمیک بوکی که می توانم با آنها بازی کنم می توانم چه کار کنم”. اما ، مهربانی غیر منتظره در مرکز فیلم ، جهش های حیرت‌انگیز ضد امپریالیسم و ​​جهش‌های بصری وحشیانه‌ی «گان» ، جوخه انتحاری را به یک لذت خونین و تلخ تبدیل می کند.

مترجم: زهرا بصیری


ممکن است شما دوست داشته باشید

دیدگاه بگذارید

Please Login to comment
  Subscribe  
Notify of