The Midnight Sky (آسمان نیمه شب)


خلاصه داستان:

دو داستان ظاهرا غیرمرتبط به یکدیگر که هر کدام پیچیدگی‌های خود را دارد به خاطر حادثه‌ای که زمین را ویران کرده است به هم گره می‌خورند


تصاویر فیلم:

خلاصه نظر منتقدان:

اریک کوهن – IndieWire – 67 از 100

در حالی که با پیچش‌های داستانی دست و پنجه نرم می‌کند، آسمان نیمه شب هرگز اتمسفر سردش که در هر لحظه نمایان است را از دست نمی‌دهد.

براین ترویت – USA Today – 63 از 100

آسمان نیمه شب روان‌ترین داستان‌گویی را ارائه نمی‌کند اما با کارگردانی پرتوان کلونی هسته احساسی و تماس انسانی هیچ گاه عبث نمی‌شود.

جیمی گراهام – Total Film – 60 از 100

خبری از تفنگ‌های لیزری و هیولاهای شاخکدار نیست، تنها جاذبه در میان است.


نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)

نشریه reelviews

نمره 8.8 از 10

توصیف اینکه مواحه شدن با یک فیلم پادآرمان‌شهری که برای مخاطبان نوجوان ساخته نشده است به چه اندازه طراوت انگیز است برایم سخت است. اگرچه گه گداری لایه‌هایی از دو فیلم الهام بخشش، « جاذبه » و « از گور برخاسته »، در آن دیده می‌شود، « آسمان نیمه شب » مشخصه منحصر به فرد خود را در جستجو افراد به آخر خط رسیده در تاملاتشان در مورد تصمیم‌ها و راه‌های نرفته حفظ می‌کند. لحن فیلم رثاست بدون آنکه حزن‌انگیز باشد. اندک امیدی و بارقه نوری وجود دارد اما فیلم تسلیم وسوسه تبدیل شدن به یک پایان خوش نمی‌شود. آسمان نیمه شب با ترکیب صحیحی از پالایش روان و ابهام تمام می‌شود.

            بزرگترین کار کارگردان « جورج کلونی » تعادل بخشیدن به دو داستان ظاهرا غیرمرتبط است تا زمان جفت شدنشان است. علی‌ای‌حال، جورج کلونی امور را به جریان می‌اندازد و هر دو داستان رو جذاب می‌سازد. به رویه بسیاری از فیلم‌های پادآرمان‌شهری/پساآخرالزمانی سرگذشت داستان تیره و تار و مبهم است. چیزی نامعلوم زمین را ویران کرده است و آن را غیرقابل سکنی کرده است. عده قلیلی از انسان‌ها همچنان زنده‌اند اما چشم اندازشان کم نور است. در همین اثنا، سفینه‌ای اکتشافی یکی از اقمار مشتری را امیدبخش ارزیبای کرده است و آن را واحد شرایط تشکیل حیات می‌داند. اما این اکتشاف برای نجات جان میلیاردها انسان دیر است.

            آسمان نیمه شب بین داستان « آگوستوس لافت‌هاوس » با بازیگری « جورج کلونی » در نقش یک دانشمند در حال کار بر روی مشاهدات قطبی و سرنشین یک فضاپیما، « اتر » که در حال برگشت از سفرش به مشتری است یکپارچه حرکت می‌کند. پنج فرد در فضاپیما هستند: فرمانده « ادوول » با بازیگری « دیوید اویلوو » و شریک عاطفیش و افسر ارتباطات « سالی » با بازیگری « فلیسیتی جونز » و خدمه « میشل » با بازیگری « کایلی چندلر » و « سانچز » با بازیگری « دامین بیشر » و « مایا » با بازیگری « تیفانی بون ». موضوعی که داستان را کمی پیچیده می‌کند بارداری سالی و اینکه تمام تصمیمات را این مرد و زن می‌گیرند است که اتر باید این‌ها را مدنظر داشته باشد.

            آگوستین که به شدت از سرطان بدخیم رنج می‌برد انتخاب شده بود که به تنهایی با پایانش روبه‌رو شود و از همراهی کردن ساکنین مقرشان در هنگام تخلیه اجتناب ورزید. پرواز به ایمنی پر هرج و مرج است اما دختری شش ساله به نام « آیریس » با بازیگری « کائویلین اسپرینگال » پشت سر جامانده است. آگوستین تصمیم می‌گیرد که هر آنچه از دستش بر می‌آید برای این دخترک بکند در حالی که همزمان مشغول به ارتباط برقرار کردن با اتر به منظور هشدار دادن به آن‌ها در مورد شرایط حال حاضر زمین است.

            دو منبع الهام کلونی به شدت واضحند. صحنه‌های فضایی که در آن برای تعمیز خسارات حاصل از بارش شهابی به بیرون می‌رود نشان می‌دهد که تا چه اندازه این بازیگر/کارگردا از همکاریش در « جاذبه » یادگرفته سات و بازتابه‌های « از گور برخاسته » به سفر قطبی آگوستین در زمانی که شرایط او را وادار به مشاهده دومین می‌کند محدود است.

            من گاهی شاکی می‌شوم از اینکه فیلم‌های پساآخرالزمانی تلفات انسانی را به نفع جلوه‌های ویژه و اتفاقات اکشن مغفول می‌گذراند. در آسمان نیمه شب کلونی از عناصر تکنیکی کم نمی‌گذارد اما این در مورد افرادی است که در این شرایط گرفتار شده‌اند. آنان مردمان معمولی‌ای هستند که با شرایط غیرقابل تصور دست و پنجه نرم می‌کنند و با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شوند که واژه «دهشتناک» برایش خردنمایی است. سکته‌هایی که در اثر رفت و آمد مداوم بین دو داستان غیرمتصل ایجاد می‌شوند چیزی جز هواس‌پرتی کوچکی نیست اگر تصویر بزرگتر را در نظر بگیریم. در ساخت این فیلم کلونی به چیزی دست یافت که در سینمای امروز کمیاب است- یک فیلم سینمایی علمی تخیلی با تکیه بر شخصیت‌ها و ایده‌ها.

مترجم: پدرام موسی‌پور


ممکن است شما دوست داشته باشید

1

دیدگاه بگذارید

Please Login to comment
1 Comment threads
0 Thread replies
0 Followers
 
Most reacted comment
Hottest comment thread
1 Comment authors
payman hosseyni Recent comment authors
  Subscribe  
Notify of
payman hosseyni
Member
Member
payman hosseyni

اگر بدون اطلاع قبلی نقش آگوستین لافت هاوس رو در این فیلم میدیدم گمانم نمیتونستم جرج کلونی رو بشناسم، شبیه بهزاد فراهانی در نقش معاویه شده بود!!، فیلم به خوبی با نمایش فضای مبهم شروع میشه و تنهایی و ناامیدی رو در حرکات و رفتار آگوستین شاهد هستیم، راه رفتن جرج کلونی، باز کردن کاور ظرف غذا، برداشتن چنگال و خوردن غذا با بی میلی در فضای پر از سکوت ساختمان رصدخانه، سپس بیننده برای این که بفهمه دلیل این تنهایی و سکوت مطلق چیه با فلش بکی متوجه ماجرا میشه اما دلیل این ماجرا چیه مساله مبهمی هست که… ادامه »