Dangerous Liaisons (روابط خطرناک)


خلاصه داستان:

«مارکیز دو مرتوی» (کلوز) و «ویکونت دو و المونت» (مالکوویچ)، اشراف زاده‌هایی که سابقاً دل باختهٔ یک دیگر بودند، اینک اوقات شان را صرف نقشه‌های اغواگرانه و تلافی جویانه می‌کنند…


تصاویر فیلم:

خلاصه نظر منتقدان:

    Washington Post_ (10 از 10)

تجربه ای بسیار شیطانی است. این نوع از هوش و آگاهی در مقطعی از فیلم بسیار فوق­­العاده است.

لیزا شوارتزباوم – entertainment Weekly- (10 از 10)

فایفر یک سادگی احساسی که غالبا شگفت­­انگیز است را آشکار می­­کند. او هرگز خودش را خیلی زیاد در معرض نمایش قرار نمی­­دهد و کارش را به سادگی انجام می­دهد. چه کسی می­­دانست او می­­توانست تا این حد خوب باشد؟

وینسنت کنبی _ The New York Times _ (9از 10)

خانم کلوز هیچ چیزی بر روی صحنه نمایش قبل از اینکه به غنا و لطافت­­ طنز اثرش به عنوان مارکی دست یابد، انجام نداد.

ریچارد کولیس _ Time _ (8 از10)

فیلمی عالی است.

شیلا بنسون _ Los Angeles Times  _ (8 از 10)

در ضمن با توجه به عکس­­برداری آن، جزئیات فیلم از لباس (فیلم « آخرین امپراطور » از جیمز اچیسون) و طراحی تولید ( توسط استوارت کریگ در فیلم « گاندی » و « ماموریت ») جذاب هستند.

مایک کلارک _ USA Today _ (7.5 از 10) 

نتیجه­­ای دوردست، سازگار با صفحه نمایش توسط نویسنده کریستوفر همپتون هرگز کاملا شما را  در بر نمی­­گیرد.

 


نقد و بررسی فیلم به قلم Roger Ebert (راجر ایبِت)

نشریه chicago sun-times

نمره 7.5 از 10

فیلم « روابط خطرناک » داستان دو شخصی است که شجاعت کافی برای ابراز عشق ندارند بنابراین تمام انرژی خودشان را صرف نابودی عشق دیگران می­­کنند. آنها به عنوان مکتب کلبی توصیف می­­کنند که چه چیزی واقعا فرومایگی است و چنان به احساسات عادی زندگی سخت شده­­اند که تنها یک احساس می­­تواند آنها را نابودکند و البته آن احساس، عشق است.

این دو شخص در دهه هجدهم در فرانسه زندگی می­­کنند درست قبل از انقلاب وقتی که حکومت اشرافی رو به انحطاط بود و به پایان خود نزدیک می­­شد. (مارکی دو مرتل) در دنیایی ازخلوتگاه­­ها و اتاق­­های نقاشی زندگی می­کند جایی که او همانند موشک هاوک بر سر بیگناهان و افراد ساده لوح به سرعت پایین می­­آید و دنیای آرمانی آنها را خراب می­­کند درحالی که خنده فاتحانه بر لب دارد.

شریک و بازیگر نقش مقابل او (ویکومت دو والمو) است که زمانی عاشق او بود و اکنون اسلحه­­ای علیه زنان جوانی است که به اندازه کافی متبحر برای دوست­­داشتن هستند. در انبارهای شخصی آنها چیزی گران­­بهاتر از قلب شکسته آنها نیست و امیدوارند که بهای آن پرداخت شود.

روزی مارکی (گلن کلوز) نزد ویکومت (جان مالکوویچ) با ماموریتی آمد. او عاشق خود را گم کرده است تا با یک زن جوان بیگناه به نام سسیل (اوما تورمن) ازدواج کند. او امیدوار است که هنری قبل از اینکه بتواند بکارت خود را در تخت زناشویی از بین ببرد، زن جوان را اغوا کند. ویکومت این شهامت را می­­پذیرد و خودش را به کشوری اعزام می­­کند جایی که او به تدریج افکار و ایده­­های خودش را روی سایر زنان جوان تنظیم می­­کند.

 او زنی پرهیزکار به نام مادام دو تورول (میشل فایفر) است کسی که می­­خواهد به شوهر خود وفادار باشد. در حقیقت هیچ جذابیت مقاوت ناپذیری در ویکومت هوس­­ران وجود ندارد که کمی خنده­­دار است و مانند یک انسان فاسد شهرت دارد. اما ویکومت پافشاری می­­کند و از سلاحی استفاده می­­کند که گاهی اوقات در مقابل انسان­­های خالص و خوب کار می­­کند. او خود را کاملا شرور معرفی می­­کند و بدین ترتیب جرقه شهوت ایجاد می­­کند تا خودش را در درون زن تحریک کند. او با زیرکی و شجاعت خودش در مورد اینکه چطور می­­تواند دختر بدی باشد بازی می­­کند.

تمام این دسیسه­­ها و توطئه­­ها با توجه به برنامه کم و زیاد می­­شود مخصوصا زمانی که مارکی سایر مردان جوان را برای سسیل صادق جستجو می­­کند و سپس از آن بهانه­­ای برای مرتب­­کردن و مدیریت سسیل استفاده می­­کند تا کشور خودش را جایی که تو نمی­­شناسی و ویکومت و مادام دو تورول در آنجا اقامت دارند را ببیند. اغوای سسیل به راحتی امکان پذیر است اما اغوای مادام تورول وقتی که در نهایت اغوا شد، مایه شگفتی برای همه بود به این دلیل که ویکومت و تورول واقعا عاشق شدند.

این برای مارکی به عنوان ابزارش خیلی زیاد است که ویکومت ممکن است عاشق هر کسی شود اما او با هر کسی وارد رابطه عاشقانه نمی­­شود. تمام احساسات ظاهری بازی شهوت به احساسات واقعی بازی خیانت تبدیل شد.

فیلم « روابط خطرناک » بر صحنه کریستوفر همپتون و نیویورک پایه ریزی شده است و فیلم « روابط خطرناک » (و رمان« رسوایی » رمان قرن هجدهم نوشته شودرلو دو لاکلو) برنامه­­ریزی شده است، فیلم دقیقی که دسیسه­­ها و توطئه­های ضعیف صحنه­­های آغازین فیلم بر روی هوا و هوس خشونت آمیز افراد بعدی تنظیم شده است. این فیلم فیلمی است که نمای ظاهری آن آرام است و تنها بارقه­­هایی از یک نگاه یا صدای آرامی که بلند می­­شود و و سخت­­ترین کشمکش­­ها و خیانت­­ها در لایه های زیرین فیلم دیده می­­­شود.

کلوز و مالکوویچ نقش­­های اصلی این فیلم را ایفا کردند، مکالمه­­های شیطانی دو نفره آنها به بازی­­ مکالمه­­های خسته­کننده و مسابقه تنیس روح تبدیل شد. سایر نقش­­های کلیدی که فایفر و تورمن آن نقش­­ها را ایفا کردند سخت­­تر هستند به این دلیل که آنها شخصیت­­های فیلم را که کاملا نمی­­­دانند چه اتفاقی در حال وقوع است را درگیر می­­کنند. هم بازیگران هم فایفر برای نقششان بهترین انتخاب هستند. در سالی که او در فیلم­­های متنوعی از قبیل « هم­­پیمان با ازدحام » و « طلوع خورشید تکیلا » بازی کرده­­است، این فیلم مدرک مهم­­تری برای مهارت او است. او وقتی بیگناه است خوب و وقتی گناهکار است عالی است.

اگر این فیلم نقصی داشته باشد آن چیز درک و احساس مطمئن است. کارگردان این فیلم « استیون فریرز » از اینکه این فیلم را نمایشی تراژدی کمدی از عاداتی ساخته که گاهی اوقات از نتیجه­­های مختلف دور می­­دارد، بسیار خوشحال است. من پیشنهاد نمی­­کنم که او باید مواد را به سمت یک فاحشه برمی­گرداند یا با خنده­­ای می­­رفت اما مواقعی وجود دارد که او به عقب برمی­­گردد و به خط پانچ می­­رود. فیلم « روابط خطرناک » فیلمی جذاب و اغواکننده است اما فیلمی متقاعدکننده نیست.

مترجم: امید بصیری


ممکن است شما دوست داشته باشید

دیدگاه بگذارید

Please Login to comment
  Subscribe  
Notify of