خلاصه داستان:
رضا، حمال طلا است. شغلش رساندن طلا و جواهرات از کارگاه به مغازه است. یک روز در مسیر از او دزدی میشود و او باید غرامت بپردازد. او از دوستش لویی کمک میگیرد، اما نوسانات بازار تهران اوضاع او را بدتر میکند.
تصاویر فیلم:
نقد و بررسی فیلم به قلم عباس نصراللهی
نشریه نقدفارسی
نمره 5 از 10
نخستین فیلم سینمایی تورج اصلانی که پیش از این در فیلمهای زیادی در مقام فیلمبردار و مدیر فیلمبرداری حضور داشته، یکی از آن فیلمهای متعددی است که در شاخهی فیلماجتماعی در سینمای ما قرار میگیرند و پیرنگش بر اساس موضوعی بنا شده که سالهاست در سینمای جهان و سینمای ما مورد توجه بوده است. اینکه شخص/اشخاصی تلاش کنند تا خود را از لایههای پایین زندگی به سطوح بالا برسانند و برای نائل شدن به این موضوع، راهی یک شبه و یا کوتاه را طی نمایند. «حمال طلا» داستان مردی به نام رضا (پیام احمدینیا) است که کارش حمل کردن طلا از کارگاه به طلافروشی است. روزی او مورد سرقت قرار میگیرد و مجبور میشود بدهیاش را به صاحبکارش پرداخت نماید. در همین زمان بسته شدن کارگاه طلاسازی مزید بر علت میشود تا او بخواهد دست به کاری بزرگ بزند و از این وضعیت رها شود. فیلم در همان ابتدا بهانه را به شخصیتاش میدهد تا بخواهد تصمیمی عجولانه و غیرمنطقی بگیرد و در ظاهر خیال کند که دست به کاری بزرگ میزند اما هیچیک از عواقبش را نسنجد. دقیقا نقطهی محرک پیرنگ فیلم در جایی است که رضا بر اساس حرف بدون پشتوانهی دوستش که او را چندان هم قبول ندارد، تصمیم میگیرد تا کاری بزرگ انجام دهد. فیلم در نمایش این تصمیم عجولانه، دقیقا همسو با حالات کاراکترهایش عمل میکند. یعنی تمرکز چندانی روی این اتفاق نمیگذارد و به سرعت از آن عبور میکند تا در ناخودآگاه ما نیز حالتی از همین عجله و عدم فکر به جزییات شکل بگیرد. در واقع دو شخصیتی که در فیلم حضور دارند، تنها در ظاهر و لفاظی کردن با هم فرق دارند، رضا به لویی میگوید که تو شم اقتصادی نداری و هیچچیزی را نمیفهمی، اما در واقع خودش هم در همان سطح قرار دارد و این را بارها پیش از این نیز ثابت کرده، کسی که پانزده سال فقط طلا حمل کرده و زندگی درستی ندارد، قطعا نه شم اقتصادیای دارد و نه فکرش خوب کار میکند. این شخصیتپردازی خوب باعث میشود تا ما با تصمیمات اشتباه این دو نفر همراه شویم و تعلیق و هیجانی از درون خود فیلم به ما منتقل شود. درک درست کارگردان از مفهوم فیلماجتماعی و عدم توسل او به داد و فریادهای فراوان و همیشه بالانگاهداشتن ضربان مخاطب با استفاده از عوامل بیرونی، باعث شده تا «حمال طلا» فیلمی کمادعا و در عین حال تاثیرگذار باشد. این درک درست را میتوان در جایی دید که فیلمساز فضاسازی درستی برای ما انجام داده، در حدی که نیاز است ما را با شغل شخصیتها و کاری که میخواهند انجام دهند آشنا کرده و تمرکز اصلیاش را روی پیشبرد پیرنگ از طریق ایجاد کشمکشهای درست نهاده است. کشمکشهایی که از پس تصمیمات شخصیتها بیرون آمده و کاملا درونی است. زمینهی درستی نیز در پیرنگ فراهم شده تا ما بدانیم رضا و لویی دو انسان همسطح با طرز فکری موافق و کاملا بیمنطق هستند که تصمیمات اشتباهشان باعث شده تا در همین سطح بمانند. رضا در زندگی شخصیاش کاملا دچار مشکل است و لویی نیز هیچ اختیاری از خود ندارد. دو انسان کاملا معمولی که حتی گام بزرگی که میخواهند بردارند، آنقدر در میان شلوغیهای جامعه و صنفی که در آن مشغول کار هستند، کوچک است که به چشم نخواهد آمد. اما موضوع برای این دو آنقدر بزرگ میشود که به فکر فرار باشند. موفقیت فیلم نیز در ایجاد هماهنگی بین دنیای کوچک شخصیتهایش و دنیای بزرگی است که میخواهند در آ» پا بگذارند و کاملا مشخص است که هیچ ارتباطی بین این دو دنیا وجو ندارد و نتیجهاش سهلانگاریهای پی در پی و اشتباهات مشکلساز برای آنهاست. ویژگی بارز فیلم «حمال طلا» در کنار شخصیتپردازی خوبش، نوع روایت پیرنگش است. که به موقع گرهافکنی میکند، شخصیتهایش را به درستی پردازش میکند، به موقع اوج میگیرد و برای رسیدن به تعلیق و بیان دغدغهاش دست به هر کاری نمیزند و روند درستی را طی میکند. یعنی در رسیدن به مفهوم فیلماجتماعی صرفا بر روی رفتار شخصیتها در پس زیست آنها در میان اجتماعی خاص و نوع تفکر آنها که از خلال همین زیست به وجود آمده تمرکز میکند و از زیادهگویی و درشتنمایی پرهیز مینماید و با تمرکز بر روی یک خط اصلی برای پیرنگ و به وجود آوردن خطی فرعی که همراستا با این خط اصلی است موفق میشود ابتدا پیرنگ را عریض نماید و در نقطهای درست آن را جمع کند و به پایان برساند. فیلم در اجرا نیز نکاتی قابل توجه دارد. دوربین کاملا همسو با ضرباهنگ فیلم حرکت میکند و بخش زیادی از القای حس را به درستی در دست میگیرد و شناخت اصلانی از کارکرد دوربین باعث میشود تا حرکتهای اضافی، نماهای بیکارکرد و بزرگنمایی بیدلیل دوربین در اثر دیده نشود و تمرکز از حضور دوربین برداشته شده و به درون فیلم انتقال یابد. اتفاقی که به اشتباه در بسیاری از فیلمهای به ظاهر اجتماعی ما رخ میدهد و در اینجا کاملا رعایت شده است.
در نهایت «حمال طلا» یک فیلماول قابل قبول است که از ابتدا تا انتها در مسیر درستی گام برمیدارد و دغدغهاش را در شروع فاجعه میبیند و ادامهی آن را به درستی به فهم و درک مخاطب میسپارد.
منتقد: عباس نصراللهی
دیدگاه بگذارید