داستان همکاری با فردین از زبان ناصر ملک مطیعی

 

بعد از انقلاب برای من مشکل خاصی پیش نیامد. مسئله دادگاه انقلاب بود که همه دوستان احضار شدند. در آنجا خواستند ببیند این افراد که هستند و چه کرده اند. طبیعی هم بود. باید مسئولان با ما آشنا می شدند. یک تعهدی هم از ما گرفتند که کاری بر خلاف نظر آنها انجام ندهیم. من همانجا گفتم که خسته شده ام و اصلا دیگر نمی خواهم کار کنم.

ناصر ملک مطیعی برای بسیاری از مخاطبان سینمای ایران یکی از نمادهای فیلمفارسی است. نمادی توانمند که سالها فقط به واسطه نامش مخاطبان را به سینماها می کشاند. ناصر بازیگری بود که در سالهای آخر حضورش در سینما کوشید نقشهایی متفاوتتر از کلیشه های همیشگی خود را در «امیرکبیر» یا «باباشمل» تجربه کند اما به هر حال مخاطبان سینما همواره او را با کلاه شاپویی که بر سر می گذاشت و تیپهای جوانمردانه ای که ایفا می کرد، دوست داشتند و به همین دلیل این دسته از فیلمهایش آن قدرها مورد توجه قرار نگرفتند. این بازیگر به تازگی در گفتگویی با بابک صحرایی در مجله «هفت نگاه» درباره روند فعالیت سینمایی خود سخن گفته است. بخشهایی از گفته های وی را در ادامه می خوانید:

در اغلب فیملها خودم بودم و بازی نکردم

من اینجا می خواهم اذعان کنم و بگویم که من در تمام صحنه ها فیلم هایم بازی نکردم، خودم بودم. فقط در «امیرکبیر» بازی کردم و «قلندر»، یا فیلمی مثل «باباشمل». در فیلم های دیگر واقعا خودم بودم و هیچ فشاری به خودم نیاوردم. دوربین حاضر بوده و من رفتم یک دفعه بازی کردم و تمام شده. یک صحنه کوچک «امیر کبیر» به تمام فیلم های من می ارزید. به همه کارگردان هایی که با آنها کار کرده ام احترام می گذارم و همهاشان را خیلی دوست دارم ولی «امیر کبیر» به خاطر شخصیت «امیر کبیر» برای من جایگاه دیگری دارد.

به مسعود کیمیایی گفتم روی «یوسف و زلیخا» کار کند

داستان آشنایی من و مسعود کیمیایی به این ترتیب بود که من می خواستم برای مولن روژها فیلم «یوسف و زلیخا» را بسازم. رفتم داستانش را تبدیل به سناریو کردم و ماشین کردم و آوردم پیش اخوان ها. آنها گفتند یک جوانی هست که تازه از مدرسه فارغ التحصیل شده و خیلی به سینما علاقه مند است و در این کار با هم همکاری کنید. به این ترتیب با مسعود کیمیایی آشنا شدم. من سناریو «یوسف و زلیخا» را به او دادم و گفتم:«شما این سناریو را بخوان و روی آن فکر کن تا ساختش را شروع کنیم» منتها ساخت آن فیلم به هم خورد.

کیمیایی آمد و مرا بوسید

مسعود کیمیایی از من خواست که برای بازی در «قیصر» بار دیگر به تیپ آشنای خود بازگردم، بهروز هم گفت که بیایم. برای فیلم «قیصر» یادم هست که لباس همیشگی ام را پوشیدم و از در که وارد شدم مسعود کیمیایی فیلمبرداری را شروع کرد. یک دفعه هم تمرین نکردیم. این صحنه اما با فضایی که کیمیایی درست کرد و موسیقی اسفندیار منفردزاده آن قدر زیبا شد که دیگر نیازی به هیچ چیزی نداشت. آن صحنه ای که بالای سوختدان حمام چاقو می خورم آن جمله ای که فریاد زدم و گفتم «قیصر کجایی که داش فرمونتو کشتن» در سناریو نبود و از خودم گفتم، وقتی هم این جمله را گفتم مسعود کیمیایی خیلی پسندید و آمد من را بوسید. در حال خودم بودم و گفتم موقع چاقو خوردن یک دادی هم بزنم که خوب از کار درآمد و جمله ای که گفتم در خاطره ها ماند. یک صبح تا ظهر در مریض خانه کار کردیم. یک روز دیگر هم در سوختدان آن صحنه چاقو خوردنم را گرفتند. یک روز هم صحنه های داخل خانه را گرفتیم.

چگونگی همکاری با احمد شاملو

طرح قصه «فرار از حقیقت» از خودم بود. احمد شاملو دیالوگ های فیلم را نوشت. من و احمد از جوانی با هم بودیم. آن وقت ها تهران خیلی بزرگ نبود و همه با هم آشنا بودند. احمد شاملو قوم و خویش سیامک پورزند بود و سیامک پورزند هم خبرنگار بود. منوچهر مطیع هم بود که او هم نویسنده بود و قوم و خویش همین بچه ها بود و در کل همه با هم در ارتباط بودند.

https://naghdefarsi.com/images/stories/rooz/12/9.27/image634911777519335937.jpg

 

فردین می گفت برای ناصر داستان نگین

من معروف بودم که قصه گوش نمی کنم. خدابیامرز فردین همیشه می گفت:«واسه ناصر داستان نگینا، گوش نمی کنه. می خوابه بعد آخرش بلند میشه یه چیزی میگه»

چطور شد که در «سربازهای جمعه» بازی نکردم.

شاید بین بهروز وثوقی و مسعود کیمیایی اوقات تلخی به وجود آمد اما بین ما هیچ مسئله ای به وجود نیامد. هنوز هم با هم رفیقیم. همدیگر را زیاد نمی بینیم اما هر وقت که می بینیم بسیار با هم رفیقیم. حتی برای فیلم «سربازهای جمعه» مسعود کیمیایی با بهرام رادان و بقیه آمدند پیش من و گفتند که در آن فیلم بازی کنم. اما گفتم که نمی توانم. گفتم جوابش را برایت می نویسم و نوشتم و برایش فکس کردم. گفتم دیگر حال و هوای بازی کردن ندارم. گفتم الان دیگر نقش کوچک نباید بازی کنم. نه موقعیتش را دارم و نه حال و اوضاعش را.

۱۵۰ تا ۱۶۰ هزار تومان دستمزد می گرفتم

در آن دوران دستمزد هنرپیشه های مطرح بین ۱۳۰ یا ۱۴۰ هزار تومان تا ۲۰۰ هزار تومان بود. من حدود ۱۵۰، ۱۶۰ هزار تومان می گرفتم.

در دادگاه انقلاب گفتم خسته شده ام و اصلا دیگر نمی خواهم کار کنم

بعد از انقلاب برای من مشکل خاصی پیش نیامد. مسئله دادگاه انقلاب بود که همه دوستان احضار شدند. در آنجا خواستند ببیند این افراد که هستند و چه کرده اند. طبیعی هم بود. باید مسئولان با ما آشنا می شدند. یک تعهدی هم از ما گرفتند که کاری بر خلاف نظر آنها انجام ندهیم. من همانجا گفتم که خسته شده ام و اصلا دیگر نمی خواهم کار کنم.

من پنجاه سال در این سینما بوده ام حالا کی می خواهد به من اجازه بدهد؟

یکی از مسائلی که خیلی آزارم می داد این بود که بعضی ها می آمدند و می گفتند آقای ملک مطیعی ما می رویم و اجازه می گیریم که شما دوباره بتوانید در سینما کار کنید. می گفتم: «تو رو خدا این حرف را نزنید، برای من خیلی بد است که کسی بخواهد اجازه بدهد که من در فیلم بازی کنم. من ۵۰ سال در این سینما بوده ام حالا کی می خواهد به من اجازه بدهد؟»
————

منبع: کافه سینما

ممکن است شما دوست داشته باشید

16

دیدگاه بگذارید

Please Login to comment
16 Comment threads
0 Thread replies
0 Followers
 
Most reacted comment
Hottest comment thread
1 Comment authors
Sina Kh Recent comment authors
  Subscribe  
Notify of
trackback
Member
live result sgp hari ini

… [Trackback]

[…] Find More to that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
tes cpns untuk lulusan sma

… [Trackback]

[…] Find More to that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
Netgear RN21243E-200NES manuals

… [Trackback]

[…] Find More here on that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
안전놀이터

… [Trackback]

[…] Find More on on that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
replica watches

… [Trackback]

[…] Read More on that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
immediate edge review

… [Trackback]

[…] Find More on to that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
buy/order hydrocodone online pharmacy legally cheap no script for pain, anxiety from USA UK Canada Australia Europe overseas overnight delivery

… [Trackback]

[…] There you will find 86017 additional Information on that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
french bulldog puppies for sale near me in usa canada uk australia europe cheap

… [Trackback]

[…] Info to that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
cheap wigs

… [Trackback]

[…] Find More on to that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
how do i find a tutor homework help math

… [Trackback]

[…] Read More to that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
dragon pharma steroids for sale

… [Trackback]

[…] Info to that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
7lab pharma distributors

… [Trackback]

[…] Read More on on that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
Tennessee-Tree-Service.info

… [Trackback]

[…] Find More here to that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
guaranteed ppc reviews

… [Trackback]

[…] Read More here on that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

trackback
Member
메이저카지노

… [Trackback]

[…] Find More to that Topic: naghdefarsi.com/داستان-همکاری-با-فردین-از-زبان-ناصر-ملک/۹۳۶۷/ […]

Sina Kh
Member
Member
Sina Kh

ای جان همیشه تو یاد ما هستی
دوست داریم مرد 😉