خلاصه داستان:
داستان به دعوای دو گنگ خیابانی با قومیتهای مختلف میپردازد که یکی اصالتاً پورتو ریکوئی است و دیگری سفیدهای کارگر. و یکی از اعضای گروه سفیدها (تونی) عاشق ماریا خواهر رهبر گروه پورتوریکوئیها یعنی برناردو میشود.
بازیگران:
تصاویر فیلم:
خلاصه نظر منتقدان:
راجر ایبرت – Chicago Sun-Times – 10 از 10
داستان کناره غربی یک شاهکار سینمای موزیکال باقی خواهد ماند. اما اگر دارمای فیلم به خوبی طراحی رقص فیلم بود، اگر بازیگری نقش اول فیلم با مونرو همخوانی داشت، اگر گانگسترها خطرناکتر میبودند و اگر پایان فیلم بر مسیر تراژدی اصلی واقع میشد دیگر نمیتوان گفت در این صورت چه شاهکاری میشد.
Variety – 10 از 10
داستان کناره غربی یک فیلم موزیکال زیبا، موثر، عاری از احساسات و خشونت است که بارقههایش به موضوعی اجتماعی و رئال میپردازد.
تیم رابی – The Telegraph – 10 از 10
طراحی رقص فوقالعاده جرومی رابین لایق بزرگترین پرده نمایش است.
جیمز براردینلی – ReelViews – 8.8 از 10
فیلم نشان دهنده یک تلفیق شجاعانه و اثرگذار از عناصر جدی و فانتزی است و دو و نیم ساعت لذت خالص را به شما ارزانی میدارد.
نقد و بررسی فیلم به قلم Kim Newman (کیم نیومن)
نشریه empire
نمره 10 از 10
در 1957، استاد نمایشنامه نویسی، « آرتور لورنتس »، با « برنستاین »، « سوندهایم » و طراح رقص، « جرومی رابینز » در « داستان کناره غربی » که درست هم مسیر با « پسران سیراکور » و «مرا ببوس! کیت » یک نمایشنامه شکسپیر رو به موزیکالی هالیوودی بدل کرد، همکاری کرده است.
لورنت از همان ابتدا رومئو و ژولیت رو به جنگ تبهکاران نیویورک فرستاد. خاندان « جت » معادل همان خاندان « مونتاگس » (خاندان رومئو در رومئو و ژولیت شکسپیر) است که گانگسترهای «آمریکایی» هستند، هر چند که برخی از شواهد احتمال لهستانی بودنشان را مطرح میکند.
مشخصا گانگسترهایی که تاکنون شکستشان دادهاند (« هارپها » و « امرلدها ») ایرلندی هستند. به جای « کپیولتها »، در داستان کناره غربی « کوسهها » را داریم که کلهخرابهای تازه وارد پورتوریکوئی هستند و به شدت نسبت به هر گونه تحرکی عکس العمل نشان میدهند.
« ماریا » که خواهر کوچک سرکرده کوسهها، « برناردو »، است در رابطهای عاشقانه با « تونی »، یکی از موسسین جتها، است. مثل خیلی دیگر از برندگان اسکار بهترین فیلم اثر بسیار بزرگی برای بینقص بودن است و عظمت در فیلم جریان دارد با پارهای از نواقص جزئی. نه « ریچارد بایمر » در نقش تونی و نه « ناتالی وود » در نقش ماری نمیتوانستند آواز بخوانند پس « جیمی برایانت »و « مارنی نیکسون » به جایشان آواز خواندند.
هر دو نقش فیلم توافقی گزینش شدهاند. نقش تونی به « الویس پرسلی » پیشنهاد شده بود اما کلنل تام پارکر با آن اخلاق به خصوص خودش به این نتیجه رسید که الویس برای این فیلم مناسب نیست و این پیشنهاد را رد کرد. شاید یکی از دلایل عدم پذیرش تونی توسط کلنل این باشد که حتی بهترین شمارهها هم برای تونی نیستند. و اینکه داستان کناره غربی بیش از « شیکاگو »، « بینوایان » و مجموع کارهای « اندرو لوید وبر » با هم، آهنگ معروف و شنیده شده دارد. شاید برایتان جالب باشد که بیبیسی ترک officer Krupke رو به علت اشاره به مواد مخدر و ابهام جنسی ممنوع اعلام کرد.
ترک I feel pretty اگر چه توسط نیکسون خوانده شده است به وود فرصت این را داد که عوض اینکه حالخرابکن باشد، بامزه باشد. اگر برای شما جای سوال است که چرا اسکار به « چاکیریس » و « مونرو » تقدیم شد کافی است به ترک America نگاه کنید.
مترجم: پدرام موسیپور
دیدگاه بگذارید