نویسنده: John Lasseter (جان لاسِتر), Andrew Stanton (اندرو استانتون),
8.3 | |
92 | |
0.92 |
خلاصه داستان:
زمانی که اسباب بازی ها ، به طور اشتباهی به یک مرکز مراقبت از کودکان تحویل داده می شوند ، وودی باید راهی پیدا کند تا دوباره به خانه شان برگردند. اما…
تصاویر فیلم:
نقد و بررسی فیلم به قلم Roger Ebert (راجر ایبِت)
نشریه شیکاگو سان تایمز
نمره 10 از 10
شرکت دیزنی – پیکسار داستان اسباب بازی 3 را به کارگردانی “لی انکریچ” و بر اساس داستانی از “جان لستر”، “آندرو استانتون” و “انکریچ” ساخته است. مدت زمان نمایش فیلم 102 دقیقه است و فیلم از لحاظ کیفی حائز درجه “جی” شده است.
دو نسخه اولی “داستان اسباب بازی” به موضوع ارتباط یک پسربچه و عروسک هایش پرداخته بود و در نسخه جدید این داستان ، کاراکتر پسربچه که “اندی” نام دارد، رشده کرده و به یک جوان دانشجو تبدیل شده است.
در داستان جدید اسباب بازی، عروسک ها در یک کامیون که به محل دفن زباله ها منتقل می شود، گرفتار شده اند و برای جدال با سرنوشت بد خود، مبارزه می کنند و دست به هر کاری می زنند تا به گاراج زباله ها ریخته نشوند.
نسخه جدید داستان، این تفکر را به بیننده منتقل می کند که این نسخه از داستان اسباب بازی، “محاکمه اسباب بازی” نام دارد.
داستان جدید کارتون “اسباب بازی” این بار با یک ترس و وحشت در صحنه های آغازین فیلم استارت می خورد. اتاق “اندی” به تصویر کشیده می شود و اینکه چقدر این اتاق به هم ریخته است، از طرفی هر کسی مخصوصا هر مادری می داند که با وجود چنین اتاق به هم ریخته ای، هیچ مشکلی برای صاحب اتاق در موقع نیاز به یک وسیله ایجاد نمی شود چراکه خودش، جای هر چیزی را به خوبی می داند. مادر نیز اندی با وجود بر هم ریختگی اتاق به اندی هشدار می دهد که فقط سه انتخاب دارد. انتخاب اول، انتخاب اتاق زیر شیروانی برای نگهداری اسباب بازی هاست. دوم انتقال آنها به یک مرکز مراقبت های روزانه و سوم انتقال به زباله دانی .اندی هم در حالی که به اسباب بازی های قدیمی اش نگاه می کند، ناگهان نگاهش به “وودی” خیره می شود و تصمیم می گیرد او را با خود به کالج ببرد. از طرفی سایر اسباب بازی ها فکر می کنند تقدیر شومی در انتظارشان است، آنها به مرکز مراقبت های روزانه از اطفال انتقال می یابند و از این موضوع خوشحال می شوند چرا که مطمئنند روزانه کودکان زیاید با آنها بازی می کند. البته تا حدی، دوری از اندی و اینکه دیگر به آنها محبت نمی کند، موجب ناراحتی آنها شده است. از طرفی یادآوری لحظه هایی که اندی آنها را برای چند سال در جعبه نگهداری می کرد موجب ناراحتیشان می شد.
با این وجود، گزینه انتقال به مرکز مراقبت روزانه یک انتخاب مناسب برای اسباب بازی ها تلقی می شد تا جایی که جنبه سیاهی از جامعه اسباب بازی ها در یک خرس عروسکی به نام”لوتسو”که “ند بیتی” به جای آن صحبت می کند، نمودار شد. همین موجب یک اختلاف در بین اسباب بازی ها شد. از طرفی یک اسباب بازی جدید به نام “کن” که یک عروسک بود با جمع آنها اضافه شد.
از نگاه منتقد فیلم، “راجر ایبرت”، کاراکتر “باربی” کارتون، یک کاراکتر بی اشتها و بی رمق است و کن”یک کاراکتر هم جنس گراست. البته هیچ کس در فیلم این موضوع را نمی داند و “ایبرت” تنه نظر شخصی اش را اعلام کرده است.
در این سری از داستان، “کاراکتر بوز لایتیر” با صدای “تیم آلن”به جمع اسباب بازی ها برگشته است و هنوز هم در شخصیت یک قهرمان بی چاره ظاهر می شود. اما پس از یک بازیابی، شروع به صحبت کردن با زبان اسپانیایی می کند و حرکات خنده داری از خود با نمایش می گذارد.
“ایبرت” همچنین از گرفتاری هایی که برای خانم سیب زمینی رخ می دهد، لذت می برد حتی چشم نابینای این سیب زمینی در جاهایی از داستان به کمدی قصه افزوده است.
این سری از داستان های اسباب بازی، چندین سوال روانشناسانه را نیز مطرح می کند مثلا اینکه اگر اقای سیب زمینی گوشش را از دست داده، آیا هنوز قادر به شنیدن است یا اگر این سیب زمینی دهان نداشت، می توانست به خوردن ادامه دهد؟ این ها سوالات اکادمیکی نیستند. از طرفی در یک نگاه “میستر” به یک ساندویچ آماده تبدیل می شود . در این شرایط آقا و خانم سیب زمینی باید شرایطی را تحمل کنند که در شرایط طبیعی نرمال نیست. البته اسباب بازی ها وقتی خود را در گاراج زباله های می بیننند با خطراتی نیز روبرو می شوند. تا جایی که حتی عروسک “ایندیانا جونز” نیز امکان نجات از تیغه ها را ندارد. با همه اینها یک پایان خوش برای داستان رقم می خورد.البته اگر فرض کنیم این عروسک ها شرایطی را سپری می کنند تا جاودانه شوند.
“داستان اسباب بازی” یک شوخی است، یک کمدی خنده دار و خالی از شاخصه های درداور انسانی که پیش از این در نسخه های پیشین کارتون وجود داشت،البته “داستان اسباب بازی 3” از گذشته شادتر شده و دارای صحنه های اکشن و جوک های بیشتری با وجود حس های گوناگون شده است.
با همه این ها، مخاطب این سینما چگونه می تواند داستان اسباب بازی 3 را دوست نداشته باشد، مخصوصا با وجود انسان هایی خارج از صحنه نمایش.
البته راجر ایبرت با اطمینان گفته که بینندگان فیلم را می پسندند و در گیشه باکس افیس استقبال خوبی از آن می کنند. همین طور هم بود و فیلم در روز های اول اکران فروش میلیونی داشت. البته در این رقابت، فیلم های سه بعدی نیز شرکت دارند و با اسباب بازی رقابت می کنند.
کاراکتر ها و صداپیشه های نقش های “داستان اسباب بازی 3” عبارتند از:
وودی (تام هنکس)، بوز لایتیر(تیم آلن)، کن (مایکل کیتون)، آقای سیب زمینی(دون ریکلز)، جسی(جان کیوزاک)، لوتسو(ند بتی)، رکس(والاس شاون)، هام(جان راتزنبرگر)، خانم سیب زمینی( استله هریس)، آقای پریکلمپنتز(تیموتی دالتون)، اندی (جان موریس)، مادر اندی(لاری متکالف)، باربی( جودی بنسون)
منتقد: راجر ایبرت
منبع: خبرگزاری سینمای ایران
نقد و بررسی فیلم به قلم
نوستالژی اسباب بازی ها در داستان اسباب بازی 3
قسمت سوم داستان اسباب بازی (3 Toy Story ) هم اکران شد و تا به امروز که این مطلب را می خوانید بازتاب های مختلفی داشته است. برآیند همه آن ها حکایت از این دارد که پیکسار موفق به فتح یک قله دیگر در سرزمین انیمیشن ( شاید فیلم سازی به طور عام ) شده است. در قسمت نخست ، عروسک ها بسیار واقعی بودند ؛ اما مشکل از زمانی بروز کرد که شخصیت های انسانی و به خصوص اندی و مادرش وارد کار شدند. بطوری که آن ها هم بسیار عروسکی به نظر می رسیدند و با وجود کیفیت پیشرویی که این انیمیشن در آن زمان داشت ؛ این عروسکی بودن انسان ها کمی توی ذوق می زد. اکنون پیکسار به جایی رسیده که می تواند ظاهر عروسک ها را عروسکی کند و از سوی دیگر ظاهر شخصیت های انسانی را هم به مدد نور پردازی و استفاده از بافت های پیشرفته و متحرک سازی رو به رشد ، بسیار باور پذیر تر کند. به طور حتم در آینده در اینباره و به خصوص درباره یکی از سکانس های مهم این انیمیشن صحبت خواهم کرد ؛ اما در ادامه به ترجمه یک مقاله جالب توجه از وایرد بسنده می کنیم. این مقاله به طور بسیار ساده و با ذکر نکته هایی کلیدی ، روند ساخت داستان اسباب بازی 3 را توضیح داده که خواندن آن می تواند موارد مهمی را روشن کند.
ویلیام گلدمن فیلم نامه نویس ، جمله معروفی دارد که به حقیقت مهمی در هالیوود اشاره می کند:” هیچ کس از هیچ چیز خبر ندارد ” . او با این گفته واقعیتی را توصیف می کند که در تجارت سینما ریشه دوانده ، اینکه مدیران استودیو ها درباره این که چه فیلمی پولساز خواهد بود ؛ هیچ نظری ندارند.
البته پیکسار ، از این قاعده مستثنی است. از سال 1995 که نخستین قسمت انیمیشن داستان اسباب بازی عرضه شد ؛ تاکنون پیکسار نه فیلم ساخته است که هر کدام برای این شرکت یک موفقیت چشم گیر محسوب می شود. هر فیلم پر فروش پیکسار نیازمند سالها همفکری گروهی است. هر بسته خوراکی یک خط تولید سنجیده و منظم پشت خود دارد . هر کمدین روی صحنه روش منحصر به فردی را برای شکل دادن به لطیفه های خود پیش می گیرد. به این ترتیب ، جالب توجه ترین اتفاق های زندگی در پشت صحنه رخ می دهد. در ادامه به فرایندهای مخفی اتفاق های جالب توجه نگاهی خواهم داشت.
پیش از هر چیز این سئوال به ذهن متبادر می شود که راز موفقیت پیکسار چیست؟ پاسخ این سئوال را باید در فرایند خلاقه خلاف عادتی که از سوی پیکسار دنبال می شود ؛ جست و جو کرد. در اغلب اوقات ، برای کار روی یک پروژه ، یک استودیو مجموعه ای از حرفه ای ها را به خدمت می گیرد و پس از اتمام آن پروژه ، آن ها را رها می کند. در پیکسار ، مجموعه ای از نویسنده ها ، کارگردان ها ، انیماتور ها و تکنسین ها از پروژه ای به پروژه دیگر مهاجرت می کنند. در نتیجه ، استودیو گروهی از فیلم سازان را گردآورده که یکدیگر را می شناسند و به هم اعتماد دارند.
این شناخت و اعتماد ، توضیحی است بر این که آن ها چگونه می توانند در برابر نقد های مداومی که در قلب فرایند بی رحمانه پیکسار وجود دارند ؛ تاب آورند. روزهای ساخت انیمیشن در استودیو به طور مشابهی آغاز می شود. انیماتور ها و کارگردان در یک اتاق نمایش کوچک که با صندلی های راحت پر شده است ؛ جمع می شوند . آنها تنقلات می خورند و قهوه می نوشند. سپس گروه شروع به تجزیه و تحلیل چند ثانیه از فیلمی می کند که روز قبل متحرک سازی شده است و هر فیلم را به روش بی رحمانه ای ” تکه تکه ” می کند. حتی تازه کارترین کارکنان نیز به شرکت در این مراسم ترغیب می شوند. رده های بالاتر با آغوش باز از انتقادات شدید و سازنده استقبال می کنند. هر چند ماه ، کارگردان هر فیلم پیکسار با Brain Trust ملاقات می کند. ( پی نوشت 1 ) . هدف از این ملاقات کسب پیشنهاد ها و تبادل نظر درباره پروژه در حال اجراء است و همین می تواند به برخی بازبینی های جدی در روند کار منتهی شود.
لی آنکریچ کارگردان داستان اسباب بازی 3 می گوید :” نکته مهم این است که از این انتقادات کسی ناراحت نمی شود ؛ ما می دانیم این بخشی اساسی در جهت بهتر ساختن هر چیزی است”.
محصول نهایی، همه چیز را اثبات می کند. میانگین سود هر فیلم پیکسار بیش از 550 میلیون دلار است و کارتون ها در میان منتقدان هم محبوبیت فراوانی دارند. این استودیو تاکنون 24 جایزه آکادمی [ اسکار] را به خود اختصاص داده است. هیچ کس در هالیوود از هیچ چیزی خبر ندارد . اما به نظر می رسد پیکسار از همه چیز مطلع است.
فرایند گام به گام ساخت داستان اسباب بازی 3
الهام
روز نخست
طرح یک داستان قدرتمند نخستین چالش پیش رو است. گروه برای الهام ، پیکسار را ترک می کند و به Poet’s Loft ، اقامتگاهی در پنجاه مایلی شمال سان فرانسیسکو می رود. آن ها گمان می کردند که طرح خوبی برای شروع دارند . اما بعد از بیست دقیقه این طرح را به طور کلی کنار گذاشتند. تقریباً در روز دوم بود که ایده جدید پدیدار شد : اسباب بازی ها چه حسی خواهند داشت اگر صاحبشان اندی به کالج رود؟
روز سوم
بر مبنای رئوس ایده اولیه ، مایکل آرنت شروع به نوشتن پیش نویس فیلم نامه کرد. در همان زمان کارگردان و طراحان استوری بورد هم شروع به طراحی استوری بوردها برای هر صحنه کردند. در این مرحله هنوز انمیشنی وجود نداشت و فقط حالات شخصیت ها نظیر یک کمیک بوک نقاشی می شد. استوری بورد به فیلمسازان کمک می کند که ظاهر و احساس موجود را در هر صحنه تصور کنند.
ارائه
روز سی و ششم
اکنون شخصیت ها فقط به عنوان نگاره های دیجیتالی وجود دارند. طراحی شخصیت شروع شده است. برخی شخصیت ها به صورت مجسمه هایی ساخته و اسکن شده اند. بقیه هم با دست طراحی شدند. بافت های بصری نظیر خز ، پارچه و مو در مرحله ای موسوم به شبیه سازی به آن ها اضافه خواهد شد. بابی پودستا (Bobby Podesta) سرپرست انیمیشن می گوید :” یک بده بستان دائمی با بخش فنی وجود دارد . اجرای همه چیزهایی که در نظر داریم ؛ ممکن نیست.”
روز 123
استوری بورد ها به چیزی که Story Reel خوانده می شود ؛ تبدیل شده است. با کمک Story Reel می توان مجموعه ای از تصاویر نظیر یک Flip Book)) کتابی که با ورق زدن سریع، انیمیشنی کوتاه را نمایش می دهدپشت سر هم نشان داد. اد کتمال Ed Catmull ، رئیس و یکی از مؤسسان پیکسار می گوید :” این برای فیلم یک لحظه تعیین کننده است. دیدن فیلم به همراه یک مخاطب به ما اجازه می دهد ببینیم چه چیزی درست اجراء شده و چه ایرادی وجود دارد “.
شخصیت سازی
روز 380
هنرپیشه ها برای دوبله آماده هستند. نوبت تام هنکس (Tom Hanks) است که در استودیو ضبط صدای پیکسار ، صدایش ضبط می شود. هنکس هر خط را بارها و بارها می خواند و نوع بیان و تأکید خود را تغییر می دهد. نحوه ادای کلمه ها و جمله های بازیگر هم فیلم برداری می شود . به این ترتیب ، انیماتورها می توانند قیافه و اجرای بازیگر را ببینند و وقتی شروع به متحرک سازی چهره شخصیت می کنند ؛ از این تصاویر به عنوان مرجع استفاده کنند.
روز 400
با کمک سایه زن ها (shaders ) ، رنگ و بافت به بدن شخصیت ها و سایر سطوح اضافه می شود.وودی (woody) و باز (Buzz) از پلاستیک ساخته شده اند. برخی از پلاستیک ها اندکی نیمه شفاف هستند و نور را جذب می کنند. بنابراین ، سایه زن ها از یک الگوریتم خاص برای محاسبه پخش شدگی نور در سطوح زیرین استفاده کردند تا این جلوه را شبیه سازی کنند و ظاهر اسباب بازی ها را باور پذیرتر سازند.
انیمیشن
روز 533
تصاویر به حرکت در آمده اند. هر شخصیت با حدود هزار نقطه قابل حرکت تعریف شده است. این نقاط مانند نخ هایی که یک عروسک را حرکت می دهند ؛ توسط انیماتور ها قابل کنترل هستند. هر صبح ، گروه برای بازبینی فیلم روز قبل دور هم جمع می شود. گروه در جست و جوی راهی برای دستیابی به سکانس هایی گویاتر بود.
روز 806
چالش های فنی متعددی بروز می کند( به ویژه شبیه سازی یک خرس خیس بسیار پیچیده است ) . استیو جابز(Steve Jobs) روی مورد خوبی اصرار ورزیده است : تأسیسات ضروری ساختمان به طور متمرکز قرار گرفته اند.
دارلا اندرسون Darla Anderson می گوید :” رفتن به عنوان مثال ، برای گرفتن یک فنجان قهوه اغلب پربارترین بخش یک روز مرا تشکیل می دهد. به طور اتفاقی ممکن است با کسی برخورد کنید و همین می تواند به گفت و گویی بیانجامد که شما را در حل یک مشکل یاری دهد.”
روز 898
انیماتور ها تا دیروقت در دفتر های کار خود که کاملاً بر حسب سلیقه شخصی و با آرایش های متفاوتی آراسته شده ؛ کار می کنند. کتمال می گوید :” ما به آن ها اجازه می دهیم هر کاری دلشان می خواهند انجام دهند.”
روز 907
رندرینگ ( استفاده از الگوریتم های کامپیوتری برای ساخت یک فریم نهایی ) به خوبی در حال اجراء است. رندر یک فریم متوسط ( یک فیلم 24 فریم در ثانیه است ) حدود هفت ساعت زمان می برد. هرچند برخی از فریم ها می توانند به طور تقریبی 39 ساعت زمان پردازشی را به خود اختصاص دهند. پیکسار دو رندرفارم عظیم را در خود جای داده است که هر یک شامل صدها سرور است که به طور شبانه روزی کار می کنند.
پی نوشت :
Brain Trust گروه کوچکی متشکل از اعضای رده بالای پیکسار است که بر روند ساخت فیلم ها نظارت دارند. اندرو استانتن ، جان لستر ، پیت داکتر از جمله این افرادند.
ترجمه: مهدی صنعت جو
منبع: انیمیشن دیتا
نقد و بررسی فیلم به قلم
انقلاب در صنعت انیمیشن سازی
بیش از یک دهه از اکران داستان اسباببازی 2 میگذرد و دراین مدت کمپانی پیکسار بعد از 11 سال داستان اسباببازی 3 را در حالی روانه اکران سینماهای جهان کرد که خود کمپانی و بسیاری از علاقهمنداناین انیمیشن انتظار داشتند که فیلم تبدیل به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال 2010 شود واین رویا زمانی به حقیقت پیوست که فیلم در هفته چهارم از مرز 300 میلیون دلار گذشت.
داستان اسباببازیها از سال 1995 شروع شد زمانی که قسمت اولاین مجموعه اکران شد و باعث یک نوع انقلاب و تحول بزرگ در صنعت و هنر کارتونسازی شد و با فروش بالا حیاتاین مجموعه را مانند انیمیشنهای دیگری مانند شرک، عصر یخبندان تضمین کرد. هر چند که نباید از خاطر برد که ساخت چنین کارتونهایی در صنعت سینما یک نوع ریسک بزرگ و آشکار به حساب میآمد. زیرا کارتون توام با نقاشی دست بسیار مرسوم بوده و داستان اسباببازی از انیمیشن کامپیوتری وایماژهای رایانهای سود میجست و یک روش جدید بود و تازگیهای خود را داشت و برای تماشاگران هماین سیستم غریبه و سزاوار و مورد توجه بود. هر چند که فاقد هر گونه اطمینانی برای تضمین گیشه بود زیرا تجربه نشده بود و نمیشد آینده و فرجام آن را حدس زد.
به هر حال داستان اسباببازیها 1 تا3 ساخته شدند و در صنعت سینما ماندند و حالا پس از 11 سال وقفه شاید انتظار داستان اسباببازی 3 روی پردههای سینماهای جهان جا گرفته و تااین بار نیز کاراکترهای دوستداشتنی خود که حالا 15 کاراکتر جدید به جمع آنها اضافه شدهاند گیشهها را فتح کند.
از آنجا که تعداد کاراکترها با اضافه شدناین 15 کاراکتر به حدود 30 کاراکتر میرسد. آنها باید با زرنگی تمام هر کدام مدتی کوتاه را روی پرده سینما به خود اختصاص دهند. به همین دلیل فیلمسازان فیلم زمان کمتری را به تعدادی از کاراکترهای قدیمی که برای همه آشنا هستند اختصاص میدادند.
لی انکریچ کارگردان فیلم از اولین بخش داستان اسباببازی در تمامیاین فیلمها نقش داشته و به عنوان ادیتور و کارگردان دوم فعالیت کرده، وی برای ساخت سومین فیلم با احتیاط و ظرافت خارجی وارد عمل شد تا همه اقشار جامعه را از کسانی که 15 سال پیش در زمان اکران نخستین فیلم کودک بودند تا کودکان امروز را جلب فیلم خود سازد، ترس از کهنگی و امید به شروعی جدید موضوعاتی هستند که در فیلم جدید مطرح میشوند،اندی صاحب 12 اسباببازی دو فیلم نخست که حالا در آستانه رفتن به کالج است بهاین مسئله فکر میکند که باید بااین اسباببازیهای قدیمی چه کار کند.
او سرانجام تصمیم میگیرد آنها را به یک مرکز نگهداری از کودکان هدیه کند ازاینجاست که ماجرای هیجانانگیز اما در عین حال دلخراش اسباببازیها شروع میشود. در کل 15 کاراکتر جدید به فیلم اضافه شد که اصلیترین آنها 5 اسباببازی هستند.
در قسمت سوم مادراندی بیخبر از اقداماندی همه اسباببازیهای او را دور میریزد و اسباببازیها موفق میشوند قبل ازاینکه ماموران شهرداری آنها را از داخل زبالهها جمعآوری کنند فرار کرده و سوار ماشین مادراندی شوند و سر از یک پرورشگاه درآورند جایی که مادراندی میخواهد مقداری اسباببازی به عنوان خیریه هدیه دهد.
در داستان اسباببازیهای 1 و 2 سازندگان فیلم به گونهای اسباببازیها را چیده بودند کهاندی رئیس اسباببازیها باشد.
اما در قسمت 3این وضعیت تغییر میکند.این بار اسباببازیهای او همراه با اسباببازیهای کودک همسایه به مرکز نگهداری کودکان منتقل میشوند.
طبق داستان فیلماین بار دردسری تازه در انتظار عروسکهاست و باید به هر طریق شده از عهده آن برآیند. دراین قسمت هم چند ستاره سینما به جای شخصیتها صحبت میکنند. تام هنکس به جای وودی کلانتر تیم آلن به جای باز، جان کیوزاک به جای نقش جسی، جودی بنسون در نقش صدای باربی و دان ریکلز و استل هریس در نقش صداپیشگان آقا و خانم سیبزمینی هستند. حالاین انیمیشن با شخصیتهای جدید اکران شده و مورد استقبال قرار گرفته و صنعت سینمای جهان بار دیگر شاهد انیمیشنی است که به خوبی توانستهاین فصل و همزمان با بازیهای جام جهانی مورد استقبال قرار گیرد.
اما در 15 سالی که از عرضه داستان اسباببازی یک میگذرد پیکسار و هنر انیمیشنسازی هم رشد چشمگیری داشته و قدم در وادیهایی تازه نهادهاند و فقط کاراکترهای داستان اسباببازی نیستند که تغییر شکل و هویت داده و بهتر و شاید کاملتر از گذشته شدهاند. در سال 1995 که فیلم اول روانه بازار شد برای تماشاگران تازگی داشت.
بیم و ترس و دلنگرانی تهیهکنندگان و احتمالات دیگر بر سر فروش جهانی فیلم حسی از تردید را برای کارگردان و سازندگان فیلم پدید آورده بود.
اما با فروش 360 میلیون دلاری قسمت اول ساخت قسمت دوم هم تضمین شد و بعد از چهار سال از زمان ساخت قسمت اول قسمت دوم ساخته شد و با فروش 485 میلیون دلاری امید تهیهکنندگان را به ساخت قسمت سوم بیشتر کرد و باعث پایهگذاری انقلاب کارتونی در صنعت سینمایهالیوود شدند و همین عوامل باعث شد تا نسلها و روال بعدی کارتونسازی و بهتر بگوییم سایر تهیهکنندگان انیمیشنی نیز به دنبال قصه و داستانهای متفاوت و شیوههای تازه و نوین دراین صنعت سرگرمیسازی باشند.
البته کمپانی پیکسار تهیهکننده داستان اسباببازیها بیش از دیگران در ساخت انیمیشنهای کامپیوتری موفقیت داشته و با آثاری چون شرکت هیولاها، وال.ای، up، پیدا کردن نمو، خارقالعادهها و ماشینها که جملگی خوب و پرفروش بودند استادی خود را به رخ جهان و صنعت سینما کشید. بنابراین لی انکریچ کارگردان اسباببازی 3 همه موارد فوق را میدانسته و فیلمی کهاین روزها روانه اکران عمومی کرده دقیقا ملاحظات مورد بالا را داشتهاست وی میدانسته که مردم مشتاق هستند بدانند که اسباببازیها چه سرنوشتی پیدا میکنند و آیا قسمت سوم میتواند کشش و جذابیتی لازم را برای استقبال مردم داشته باشد یا نه؟ و امروز لی انکریچ خوشحال از زمانی 11ساله است که برای ساخت قسمت سوم صرف شده و شیفتگان سینما با استقبال ازاین قسمت یک خسته نباشید اساسی را برای عوامل فیلم به همراه آورند.
منبع: روزنامه آرمان
——-
نقد و بررسی فیلم به قلم
نگاهی به فیلم داستان اسباب بازی 3
فیلم هایی هستند که به یاری تکنولوژی و ابزار ،دنیای تازه ای می سازند .دنیاهایی که ما به آن ها نیاز داریم و باید باشند تا رنج و دغدغه های مان را همراه شان برون افکنیم .جهانی که می تواند زندگی آدم ها در سیاره های ناشناخته باشد ،حیات پنهان موجودات زیر آب را در بر گیرند یا عالم افسانه ها با تمام جزئیات و رسوم عجیب و غریب شان .مهم این است که نیاز مبرم انسان به افسانه و تخیل ،روز به روز _و اتفاقا به خاطر وجود همین تکنولوژی _افزایش پیدا می کند و در کنارش چهره زشت حقیقت پیش از آن که بتوانیم جلویش را بگیریم به زندگی روزمره مان نفوذ کرده و چاره ای برای تحملش نیست جز رجوع به همان تخیل .
“داستان اسباب بازی 3” ،به سیاق دو قسمت قبلی اش ،منتها به نسبت پخته و کامل تر ،دست به ساخت چنین دنیای یگانه ای زده و سعی کرده به تناسب رشد قصه اش و با توجه به یک اصل مهم در این سری انیمیشن ها که بر لزوم پذیرفتن “تغییر” و کنار آمدن با “تغییرات” تاکید می کند و به دو مرحله تازه در زندگی اسباب بازی و صاحب شان بپردازد .بزرگ شدن اندی و خداحافظی او با دنیای کودکی (که در سکانس آخر به خوبی پیداست چندان هم آسان نیست و شاید حتی هیچ وقت از ذهن این بزرگ سال آینده پاک نشود ) وکنار آمدن اسباب بازی ها با یک صاحب جدید و این حقیقت تلخ که دیگر به کار آن که دوستش داشته اند نمی آیند .
یکی از نقاط برجسته اهمیت انیمیشن های داستان اسباب بازی ،فیلم نامه های خوش پرداخت آن هاست .عناصری که قصه را در این سه قسمت از این فیلم به خوبی پیش می برند،هیجان و تعلیق اند که به استخوان فیلم نامه نشسته اند و در تک تک صحنه های فیلم وجود دارند ،البته رعایت اوج و فرودهای قصه و وجود سکانس های دراماتیک فراموش نشده است . غالب فیلم را صحنه های تعقیب و گریز و کشمکش اسباب بازی ها با دنیای اطراف شان تشکیل می دهند .
بار ها در متونی که به انیمیشن پرداخته اند به این نکته اشاره شده که چطور مرز بین کودکی و بزرگ سالی برداشته می شود و انیمیشن ها به پیوند دهنده دنیای والدین و فرزندان تبدیل می شوند و با هل دادن همه به سمت دروازه های کودکی روح را تلطیف می کنند ، تکرار تمام آن حرف ها دوباره کاری و بیهوده است .
حالا که می دانیم انیمیشن ها با فیلم های روز دنیا هم سو هستند ،بیاییم در بعدی تازه تر به این محصول به عنوان مدیومی برای امکان طرح مسائلی فکر کنیم که در سینما نمی توانند به این روشنی جواب بگیرند .به عنوان مثال اسباب بازی و صاحبش که استعاره ای از آدم ها و روابط و تغییرات شان هستند .
او سرانجام تصمیم میگیرد آنها را به یک مرکز نگهداری از کودکان هدیه کند ازاینجاست که ماجرای هیجانانگیز اما در عین حال دلخراش
منبع: تارنمای موعظه
31
دیدگاه بگذارید
… [Trackback]
[…] Find More on that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Find More Information here to that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Info here on that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Here you can find 19034 additional Info on that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Read More to that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Information here on that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Information to that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Here you will find 28299 additional Information on that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Here you will find 82999 more Info on that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Here you will find 72131 additional Info to that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Read More here to that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Information here to that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Find More on to that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Here you will find 29560 more Info on that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Information here on that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Find More Info here on that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Here you can find 67095 more Info to that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
… [Trackback]
[…] Read More here to that Topic: naghdefarsi.com/title/toy-story-3/ […]
قسمت دومش به نظرم خیلی بهتره
معمولا تو این چندگانه ها اونی که بهتر نیست تو لیست آی ام دی بیه.
عصر یخبندان سه عالیه. چون واقعا خنده داره
هری پاتر ۱ خیلی بهتر از بقیه شونه. چون بعدی ها تو رو وارد همون دنیای ۱ می کنن
دزدان دریایی کارائیب ۲ واقعا هیجانی تر از بقیه شونه
پاندای کونگ فو کار ۲ هم که اصلا نیست تو لیست و …
قسمت دومش به نظرم خیلی بهتره
معمولا تو این چندگانه ها اونی که بهتر نیست تو لیست آی ام دی بیه.
عصر یخبندان سه عالیه. چون واقعا خنده داره
هری پاتر ۱ خیلی بهتر از بقیه شونه. چون بعدی ها تو رو وارد همون دنیای ۱ می کنن
دزدان دریایی کارائیب ۲ واقعا هیجانی تر از بقیه شونه
پاندای کونگ فو کار ۲ هم که اصلا نیست تو لیست و …
هر سه تا شماره رو در طول چند روز دیدم. اوّلی خیلی خوب بود به جهت نو بودن و متفاوت بودنش با توّجه به عنصر زمانه. دوّمی معمولی امّا شماره سه بسیار عالی! حرف نداشت. قبل از تماشای این شماره رضایت کامل نداشتم از این سری انیمیشن امّا بعد از تماشای قسمت سوّم، لذت بردم اساسی و تغییر عقیده. خیلی ارتباط گرفتم. ی حس عمیق داشت کل این قسمت و صحنه های پایانی، عجیب مملو از ی حس نوستالژیک درام، بغضی فلسفی به رنگ زندگی-مرگ و الی آخر (برای من اینطور بود، برداشت ها می تونه متفاوت باشه. از نظر… ادامه »
عزیزم انقدر چرت و پرت نوشتی که ادم از خوندنش حالش بهم میخوره اگه ایران دوجا بلد بود یه انیمیشن به این قشنگی بسازه بهش میگفتن هالی ایران نه هالیوود . چرا هر چی میبینید براش خرافه میسازید بچه کوچیک چ میفهمه فراماسون چیه و … ایرانی جماعت ب جز خرافه سازی درباره همه چیز ، هیچ کاری بلد نیس این فیلم رو بیشتر از هر فیلمی میپسندم.
همین الان قسمت اولش را دیدم. انیمیشن قشنگی بود ولی کیلومترها با شاهکارهای هایایو میازاکی فاصله داره. البته خواستگاهشون فرق میکنه، داستان اسباب بازی واسه بچه ها ساخته شده ولی میازاکی بیشتر واسه بزرگسالان انیمیشن ساخت. در کل که گیبلی >>>>> پیکسار
واقعا چه فیلمی بود نمیتونم بگم چقدر لذت بردم. مخصوصا آخرش که یه حس عجیبی بهم دست داد. بی نظیر بود بی نظیر.
الان داشت میدیدمش. واقعا کارتون بدیه.غ ق ت.
فقط می تونم بگم عالی بود.کاشکی یجوری ادامش بدن.
😛 😉 خوشمان امد
فوق العاده بود.حسی که نسبت به انیمیشنای پیکسار دارم قابل وصف نیست.
انیمیشن زیبایی بود.
جندین سال بود که از هیچ فیلمی انقدر لذت نبرده بودم 😳 😳 😳 😳 😳
وچندین سال بود که هیچ فیلمی اشکم رو در نیاورده بود!!!… 😥 😥 😥 😡
کاش هر سال یکی دیگه می ساختند
خدا حفظت کنه لستر…
با سلام
چرا در نقد خودتان فیلم را دوباره باز گو می کنید به تر از برای این کار به جای ۵ صفحه مطلب.خلاصه ای را گفته سپس به خود فیلم و محتوای اصلی و پیامو حتی افکار پلیدی که این شرکت ماسونی برای کوداک دنیا در زحن دارد صحبت شود و تنها مطالب مثبت و ساده لوحانه گفته نشه کما این که ما در انیمیشن پاندای کونگ فو کار ۲ شاهد هستیم.
امید وارم انمتقاد من خشن و بد بینبی وبی احترامی قلم دار نشه . خدا قوت ۹۰٫۲٫۴