خلاصه داستان:
«بهناز جعفری» بازیگر مشهور با دیدن ویدئو دختری شهرستانی آشفته میشود. خانواده دختر او را تحت فشار گذاشتهاند تا تحصیلاتش در دانشکده هنر تهران را رها کند. بهناز صحنه فیلم برداری خود را ترک میکند و سراغ «جعفر پناهی» فیلمساز میرود تا در حل مشکل دخترک او ر
تصاویر فیلم:
خلاصه نظر منتقدان:
80 | از چینش فیلم چنین برمیآید که با تریلری اعصاب خردکن سر و کار داریم. اما «سه رخ» رویهای مفرح را در پیش میگیرد. فیلم آنقدرها هم تکاندهنده نیست ولی با این وجود، ناخوشایندی محوی در بعضی تصاویر وجود دارد، و لازم نیست اشاره کنیم که حس مبهمی از خشونت احتمالی در افق فیلم موج میزند. بنابراین «سه رخ» شبیه یک تراژدی خاموش است، انگار زنستیزی تاریخی حاکم بر ایران بیرون قاب کمین کرده و انتظار میکشد.
75 | انسانگرایی کارگردان و نقد قضاوت سریع و از روی ظاهر در جای جای اثر به گونهای موج میزند که احساسات را برمیانگیزد، او نقش خودش را در این فرهنگ مردسالاری که او را احاطه کرده میداند، چه به عنوان یک مرد و چه به عنوان یک فیلمساز. به همین دلیل، وقتی «سه رخ» به پایان قصه تلخ و شیریناش میرسد، نگاه امیدوارانهاش بیخود و بیارزش نیست.
75 | «سه رخ» اثر متفکریست که چالشهای شخصی فیلمساز با فشار و تعدی تحمیل شده از بیرون را بازنمایی میکند. هر چند که در نهایت بیشتر اسیر جامعهشناسی است تا زیباییشناسی.
75 | پناهی به کرات مرز بین واقعیت و سینما را کمرنگ کرده است؛ اینجا، او در قالب خود اثر این کار را انجام میدهد، اثری که آمیخته به لذت، نیش و کنایه و نقد از خودش است.
نقد و بررسی فیلم به قلم Deborah Young (دبورگ یانگ)
نشریه هالیوود ریپورتر
نمره 8 از 10
نگاههای سنتی به مقوله غیرت مردانه و خانهنشینی و جایگاه زن در خانه، در «سهرخ» و در قالب فکری «جعفر پناهی» به چالش کشیده میشوند. این چهارمین فیلمیاست که او، از زمانی که به طور رسمی توسط مقامات ایرانی از فیلمسازی منع شده، کارگردانی میکند. «سهرخ»، همانطور که از عنوانش پیداست، به شخصیت سه بازیگر زن فیلم که نمود زنان گذشته، حال و آینده هستند، اشاره دارد. فیلم کمبودجه «سهرخ»، نمونهای از سینمای ایران در خالصانهترین جلوه آن است. پیامی که فیلم درباره آزادی انتخاب میدهد، یادآور فیلمهای بزرگ سینمای رئالیستی مثل «باد ما را خواهد برد» کیارستمی است.
فیلم جدید او ظاهراً یک داکیو-دراماست که ما را عمیقاً به یاد فیلم «زندگی و دیگر هیچ» کیارستمی میاندازد. در فیلم کیارستمی کارگردان فیلم «خانهی دوست کجاست؟» (که شخص دیگری به جای کیاستمی بازیاش میکند) با پسرش، برای اطمینان از زنده بودن بازیگر خردسال فیلماش به شمال ایران سفر میکند و در سه رخ نیز پناهی به همراه بهناز جعفری برای یافتن دخترکی که به عشق تحصیل در رشتهی بازیگری وانمود به خودکشی کرده است، به منطقهای روستایی در شمال غربی ایران میروند.
«پناهی» که زمانی دستیار «کیارستمی» بوده، از قریحهی طنز استادش بیبهره است. طنزی که فیلمهای کیارستمی را انسانی و تماشایی میکرد. لحن این فیلم به مراتب خشکتر است، حتی در عجیبترین مکالمات فیلم. نمای پایانی فیلم نگاه شاعرانهای دارد به جادهای که باد در آن میوزد و دو زن تنها با ذهنیتهای خودشان در آن قدم میزنند، در حالی که یک کامیون حامل دام به سمت شهر رانده میشود. استعارهای زیبا که هم ظریف است و هم جذاب و نما به سادگی کارش را انجام میدهد.
اگرچه پاسپورت او توسط مقامات ایرانی توقیف شده و نتوانسته در فرش قرمز کن حضور پیدا کند، اما کاملاً واضح است که پناهی میتواند آزادانه به نقاط مختلف کشورش سفر کند. «پناهی» در این فیلم نقش خودش را بازی میکند و سوار بر ماشین شاسی بلندش (روح کیارستمی پرده را تسخیر کردهاست) راهی مناطق شمال غربی ایران و مرز ترکیه و آذربایجان میشود. فیلم با یک ویدئوی سلفی از یک دختر آشفته و عصبی (مرضیه رضایی) شروع میشود که از «بهناز جعفری»، بازیگر مشهور، به دلیل نادیدهگرفتهشدن خواستهاش از سوی خانواده، تقاضای کمک میکند. بزرگترین آرزوی او این است که بازیگر شود و در کنکور و دانشگاهی در تهران نیز قبول شدهاست. اما خانوادهاش مخالف ترک خانه و رفتن او به تهران هستند. و در پایان ویدئو که در یک غار فیلمبرداری شده، با طنابی که دور گردنش آویخته، خودش را حلقآویز میکند.
این ویدئو ناراحتکننده توسط دوست «مرضیه» که ظاهراً برای نجاتش دیر رسیده بود، برای جعفر «پناهی» فرستاده میشود. «پناهی» و «جعفری»، برای اینکه بفهمند این دختر واقعاً مردهاست یا نه، سفر شبانه و طولانی را به سمت منطقهای کوهستانی و ترک زبان آغاز میکنند.
اختصاصی نقدفارسی
مترجم: دانیال دهقانی
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت نقد فارسی” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نقد و بررسی فیلم به قلم Peter Bradshaw (پیتر بردشاو)
نشریه گاردین
نمره 6 از 10
جعفر پناهی در «سه رخ» یک قصه شبه رئالیستی جذاب را در قالب پروژهی سینمای اتوبیوگرافیکال خود خلق کرده است. فیلمی که عمیقاً متواضع است و به زنان به ویژه بازیگران زن احترام میگذارد. فیلمهای پناهی عموماً تماشایی هستند، «سه رخ» نیز از این قاعده مستثنی نیست، هر چند به نظر میرسد این یکی در تلاش برای یادآوری یک سینمای کلاسیک ایرانی است که عموماً با آثار کیارستمی شناخته میشود. سینمایی که هرچند سهل و ممتنع به نظر میآید اما عامدانه از سوی فیلمساز کدگذاری شده است. «طعم گیلاس» و «باد ما را خواهد برد» از این نوع سینِما هستند.
البته به سختی میتوان فیلمساز زندهای را یافت که بهتر از «پناهی» بتواند با مخاطبانش به این روش ارتباط برقرار کند، اما من قدری نگران بودم که «پناهی» نتواند به این نگاه مدرن و طنزآمیز خود به سیاست و جامعه مدرن ایران که انواع آن را در «این یک فیلم نیست» (This Is Not A Film) و «تاکسی» (Taxi) به ما نشان داد، ادامه دهد. سه شخصیت زن فیلم اشاره به وضعیت کنونی «پناهی» و حصر خانگی و ممنوع الخروج بودنش دارند، ولی بر خلاف آن یک چیز درک نکردنی، ولی به شدت با لطافت در مورد آن وجود دارد.
این سه رخ چه کسانی هستند؟ یکی از آنها «مرضیه» (مرضیه رضایی) است که در یک روستای دورافتاده زندگی میکند و بزرگترین آرزویش این است که به دانشگاه هنرهای زیبا در تهران برود تا بازیگر شود.دیگری «بهناز جعفری» است که نقش خودش را که یک بازیگر مشهور است بازی میکند. اما چهره دیگری هم وجود دارد، چهرهای پنهان. یک بازیگر زن فیلمهای قبل از انقلاب که به روستا و محل سکونت «مرضیه» آمده تا در کنج عزلت خودش نقاشی کند. او توسط مردمی که مجسمههای بازیگران و سلبرتیهای زن را عملا میپرستند، مورد ستایش قرار میگیرد ولی این ستایش توام با شک و ظن است، شکی به زنی که روزگاری بازیگر بوده و دیگر نیست، رفته و آمده است، زنانی که روزگاری بازیگر بودهاند و دیگر نیستند و به سادگی یک زن هستند. حضور او در فیلم مبهم و مرموز است.
به عنوان یک بازیگر که در فیلمهایش حضور پیدا میکند، «پناهی» همیشه یک حضور فریبنده و کوتاه دارد، یک نماد ساکت از خرد و دانایی. تعجبی ندارد که مقامات ایرانی، نمیدانند که چگونه زندانی مشهور خود را کنترل کنند. اما گاهی سبک «پناهی» در این موقعیتهای آشکار دراماتیک، کمی گنگ و مبهم است. پایان فیلم «پناهی» نشانی از امید و رهایی را در خود دارد. هرچند رهاییای که ناچاراً از روی درماندگی و شتابزدگی است. دوربین پناهی روی مناظر ساده و به دور از تجمل میچرخد، به خلاف تجملات و زرق و برقهای تعاملات انسانی، که سوژه اصلی فیلم است. یک فیلم کوچک، اما همچنان باارزش از پناهی.
اختصاصی نقدفارسی
مترجم: دانیال دهقانی
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت نقد فارسی” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نقد و بررسی فیلم به قلم
شرایط جعفر پناهی در ایران، ممنوعیت فیلمسازی و ممنوع الخروجی، او را در یک موقعیت استثنایی قرار داده که می تواند توجه جشنوارهها و رسانهها را به خود جلب کند؛ موقعیتی که افسوس هر سینمادوستی را در هر کجای جهان- به حق- برمیانگیزد و در کنار آن البته پناهی هم خودآگاه از آن سود میجوید.
«سه رخ» آخرین این تجربههاست که پای پناهی را به بخش مسابقه کن، بزرگ ترین جشنواره سینمایی جهان باز کرده، در حالی که صندلی خالیای برای او در نظر گرفته بودند و تنها بازیگران اصلی، فیلمبردار و تدوینگر فیلم امکان حضور در این جشنواره را یافتند.
سه رخ آشکارا فیلمی است که با بودجه و امکانات محدود ساخته شده و داستان شبه مستندی را روایت می کند درباره دختر نوجوانی که از روستایی دورافتاده در اطراف میانه در رشته هنر قبول شده اما خانواده او به شدت مخالف هستند. او ویدئویی از خودکشی خودش برای بهناز جعفری می فرستد و این بازیگر سینما به همراه جعفر پناهی با نگرانی به این روستا میروند تا از سرنوشت این دختر اطلاع یابند.
فیلم به سبک و سیاق فیلم قبلی، تاکسی، غالباً در اتوموبیل میگذرد؛ یا دوربین ثابت نظارهگر شخصیتهایی است که حرف میزنند یا دوربینی از پشت شیشه ناظر جادهها و اتفاقات خارجی است. از این رو فیلم یادآور فیلمهای مختلف استاد پناهی، عباس کیارستمی است؛ از فیلم ده که – تمام آن در اتوموبیل میگذشت- تا فضای خارجی و شخصیتهایی شبیه به «طعم گیلاس» و «زندگی و دیگر هیچ».
«سه رخ» از نظر ساختار هم به شدت مدیون کیارستمی است و سعی دارد با نماهای غالباً ثابت و طولانی، موقعیت را بدون دستکاری به نمایش بگذارد.
هرچند «سه رخ» از فیلم بسیار ضعیف «تاکسی»، به مراتب شستهرفتهتر و از نظر بصری کارشدهتر است اما مشکل تمامی فیلم های اخیر پناهی را هم دارد: تلاش برای واقعینمایاندن صحنه و روایت که در نهایت شکلی از مستند غیرطبیعی و تقلبی را شکل میدهد که باورپذیر نیست و نمیتواند تماشاگرش را درگیر فضا و موقعیت صحنه کند.
از همان سکانس آغازین ویدئوی اولیه- با این شکل و شمایل و ساختار- تماشاگر می واند به راحتی حدس بزند که این ویدئو تقلبی است، در حالی که پناهی کارگردان و جعفری بازیگر در فیلم متوجه «بازی» تقلبی این دختر در این ویدئو نیستند و هر دو ماجرا را جدی گرفتهاند.
از همان دیالوگهای اولیه بین پناهی و جعفری در اتوموبیل- و نمای طولانی روی صورت جعفری بدون حضور پناهی- نوع دیالوگها و فضا به شدت یادآور نوعی از فیلم است که «مستند» نیست اما تظاهر میکند- و بی جهت اصرار دارد- که مستند به نظر برسد.
جایی که جعفری دچار تردیدی درباره «فیلم» بودن این ماجرا می شود لایهای به روایت فیلم میافزاید که بعدتر فیلمساز جسارت ادامه آن را ندارد و ترجیح می دهد تا روایت سرراست خودش را دنبال کند، در حالی که این بخش از فیلم، در صورت پرداخت بیشتر و واقعی بودن، میتوانست سه رخ را به نوعی فیلم در فیلم جذاب بدل کند.
اصرار پناهی برای واقعگرایی در فیلمهای اخیرش- که حضور خودش را در جلوی دوربین هم رقم زده- با عدم توانایی او در خلق میزانسن و بازی گرفتن نزدیک به مستند، دوگانگی غریبی را به فیلمهایش افزوده که پیشتر در فیلمهایی چون آفساید یا دایره شاهدش نبودیم و حالا- به گمانم- مهمترین مشکل زنجیره فیلمهای اخیر او شده است.
مضمون سراغ کردن زندگی در سادگی روستایی و طبیعت، جدای از این که به شدت وامدار کیارستمی است، دیگر مضمون تازه و جذابی نیست به خصوص که دیالوگهای عرفانی و چندپهلوی شخصیتهای ساده روستایی گاه به شدت بر فیلم سنگینی میکند؛ همین طور اشاره به نسلهای مختلف بازیگری و سرنوشت بازیگران پیش از انقلاب، از بهروز وثوقی تا شهرزاد.
نمادپردازیهای فیلم با ساختار خودخواسته شبه مستند آن همخوانی ندارد؛ مثلا در صحنهای جعفری به پناهی می گوید: «خیلی کنار دره داری میری». جدای از این که در این صحنه و ادامه آن دره ای نمیبینیم، خود این جمله نمادین و استعاری جایی در ساختار فیلم ندارد.
همین طور کل مفهوم جاده تنگ و باریک به سمت شهر که فقط میتواند یک طرفه باشد – و یک اتوموبیل باید منتظر بماند تا دیگری از آن سوی تپه با بوق به او اطلاع دهد که دارد میآید- مفهوم استعاری سنگین دیگری است که فیلم به کار می گیرد و حتی پایان فیلم با آن رقم می خورد؛ جایی که فیلمساز- دانای کل روایت- در نمایی طولانی از پشت شیشه اتوموبیل شاهد جامعهاش است و به تعبیری- بخاطر شیشه شکسته اتوموبیلش به دلیل غیرت کورکورانه – برای آن دل میسوزاند.
32
دیدگاه بگذارید
… [Trackback]
[…] Here you will find 17064 additional Information on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] There you can find 35433 more Information on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] There you will find 32109 more Information on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Info here to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More on to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Info to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Information here on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More here on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Information here on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Here you will find 84463 more Information on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Information here to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Find More here to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Find More here to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Find More Information here on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More on to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] There you can find 26106 more Info on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More here to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Info here on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Find More to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Info to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More here to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Find More to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Find More on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Find More on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Info to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Here you will find 86193 more Information to that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Read More on on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
… [Trackback]
[…] Find More Information here on that Topic: naghdefarsi.com/title/three-faces/ […]
[8230 ;] نقد و بررسی فیلم «سه رخ» 8211 ; نقد فارسی [8230 ;]
[8230 ;] نقد و بررسی فیلم «سه رخ» 8211 ; نقد فارسی [8230 ;]