Sound of Metal (صدای متال)


خلاصه داستان:

داستان درامری که شروع به از دست دادن شنوایی اش می‌کند، زندگی او سقوط می کند و...


تصاویر فیلم:

خلاصه نظر منتقدان:

جرد مبارک – The Film Stage ( امتیاز ۹.۱ از ۱۰ )

این داستان برای «ماردر» یک داستان شخصیست و به راستی که «ماردر» با استفاده از تکنیک‌های صدابرداری ما را هر چه بیشتر به شخصیت روبن نزدیک می‌کند.

بری هرتز – The Globe and the Mail (Toronto) ( امتیاز ۹ از ۱۰ )

این فیلم به خوبی برای تماشا در محیط شخصی مهندسی شده است. دیدن این فیلم را با کمک بهترین هدفون‌هایتان پیشنهاد می‌کنیم.

جوی چیلدز – Paste Magazine ( امتیاز ۸.۳ از ۱۰ )

تجربه فوق‌العاده صدا همراه با درخشش ستاره فیلم همه آن چیزی را که یک فیلم فریبنده و زیبا نیاز دارد فراهم می‌کند.

درک اسمیت – Slant Magazine ( امتیاز ۷.۵ از ۱۰ )

این اثر از همه ظرفیت‌های سمعی و بصری سینما برای انتقال حرف‌هایش استفاده کرده است.


نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)

نشریه reelviews

نمره 7.5 از 10

صدای متال، نام فیلم درام آمریکایی‌-‌بلژیکی‌ای است که توسط داریوس ماردر کارگردانی شده و در سال ۲۰۱۹ به اکران عمومی در آمده است. این فیلم بدون القا کردن ذره‌ای حس موعظه یا زیاده روی، به خوبی تاثیر خود را روی بیننده می‌گذارد. جدا از شیوه روایت داستان، بازی ریز احمد نیز از دیگر عواملیست که به تاثیرگذاری هرچه بیشتر فیلم کمک می‌کند.

صدای متال داستانی درباره سازش کردن و کنار آمدن و تلاش برای فرار کردن از دام‌های زندگیست.

 

صدای متال با رابطه و وابستگی روبن و دوست دخترش، لولو، شروع می‌شود. این دو نفر عضو یک بند موسیقی متال هستند که سر تا سر کشور را برای اجراهای کوچک و خیابانی برای جمعیت‌های کوچک می‌گردند. در طول داستان می‌توان متوجه شدت وابستگی در رابطه این دو نفر شد اما داستان زمانی وارد بعد جدیدی می‌شود که رد پای مشکلات جدید در آن ظاهر می‌شود. روبن و لولو هر دو با مشکلات خودشان دست و پنجه نرم می‌کنند. روبن چهار سال است که از مواد مخدر دور بوده است اما اکنون بر لبه مرز اعتیاد حرکت می‌کند؛ لولو هم هر چند ناواضح اما با مشکلات روحی دست و پنجه نرم می‌کند و این مشکلات به شکل زخم‌های ناشی از خودآزاری روی بدنش نمود پیدا کردند. با وجود تمام این مشکلات، این دو نفر خوشحال به نظر می‌رسند اما سرنوشت برنامه دیگری برای آن‌ها دارد.

 

همه چیز از یک اختلال کوچک در شنوایی روبن شروع می‌شود. اختلالی که رفته رفته بیشتر می‌شود تا در نهایت به ناشنوایی روبن ختم می‌شود. نکته جالب درباره فیلم این است که کارگردان با استفاده از تکنیک‌های صدابرداری تلاش می‌کند احساس شنیدن از جانب شخص روبن را برای بیننده تداعی کند. شرایط آن قدر وخیم می‌شود که روبن و لولو احتمال بازگشت روبن به اعتیاد برای التیام دردش را اجتناب ناپذیر می‌بینند و تلاش می‌کنند تا برای جلوگیری از آن کاری انجام دهند. لولو تصمیم می‌گیرد از یک موسسه توان‌بخشی مخصوص ناشنوایان کمک بگیرد.

این موسسه توسط مردی مهربان اما سخت‌گیر، به نام جو، اداره می‌شود. جو تصمیم می‌گیرد روبن را فقط و فقط در صورت رعایت کردن سه شرط «دوری از لولو، دوری از تلفن همراه و دوری از ماشین» در موسسه بپذیرد. روبن در ابتدا در برابر پذیرفتن این شروط مقاومت می‌کند اما در نهایت خودش هم می‌داند چاره دیگری ندارد. از طرفی دیگر او فکر می‌کند این وضعیت یک وضعیت موقتیست و تمام اهدافش را روی جمع کردن پول برای عمل پیوند گوش میانی متمرکز می‌کند.

 

صدای متال از یک شیوه روایت معمول پیروی می‌کند. اما ماردر تلاش می‌کند بیشتر از اینکه به حواشی و مسیر‌های نشات گرفته از رنج روبن تمرکز کند، بیننده را با خود رنج روبن روبه‌رو کند. شخصیت روبن در طول فیلم از تمام مراحل سوگواری، انکار، خشم، گریز و در نهایت پذیرش عبور کند. تنها در این شرایط است که روبن می‌تواند با شرایط حال حاضرش کنار بیایید و ازش عبور کند. با تمام مشکلاتی که روبن در موسسه توان‌بخشی با آن دست و پنجه نرم می‌کند باز هم فاصله روانی زیادی بین روبن و دیگر افراد حاضر در موسسه وجود دارد. علت این فاصله دید روبن به وضعیت فعلی خود است. روبن باور دارد که وضعیت کنونی یک وضعیت موقتیست و او می‌تواند در آینده حداقل بخشی از شنوایی خود را دوباره بدست آورد. اما این درباره بقیه افراد حاضر در موسسه صادق نیست؛ چرا که آن‌ها ناشنوایی را نه به عنوان یک ناتوانی بلکه به عنوان یک هویت پذیرفته اند.

 

با وجود اینکه نقش‌های مکمل این فیلم، مثل لولو، جو و پدر لولو، بسیار قوی در فیلم حاضر شدند اما به هیچ وجه نمی‌توان این را انکار کرد که صدای متال فیلم ریز احمد است. این بازی استثنائی ریز احمد و درگیری‌های روبن با مراحل سوگواریست که به دریای احساسات منتقل شده به بیننده وسعت می‌بخشد.

از دیگر اهداف کارگردان می‌توان به تلاش او برای باطل نشان دادن سبک زندگی‌ عیاشی و خوش‌گذرانی‌ای است که مردم برای هنرمندان حوزه راک متصور اند. ممکن است روبن بخشی از زندگی خود را با این نوع زندگی سپری کرده باشد اما فردی که در صدای متال دیده می‌شود، چیزی فراتر از یک هنرمند راک عیاش است. ما در طول فیلم با یک فرد مهار شده روبه‌رو می‌شویم؛ البته ناگفته نماند زمان‌هایی که روبن به روی صحنه و پشت درام می‌نشیند همه توان خود را برای اجرا و موسیقی می‌گذارد.

 

به طور کلی صدای متال را می‌توان فیلمی دانست که در پایان حس خوبی را به بیننده القا می‌کند. هرچند مسیر رسیدن به این حس خوب مسیری آرام و دور از فراز و نشیب‌های ناگهانیست. بعلاوه، ماردر تلاش می‌کند شیوه روایت داستان در سرتاسر فیلم معقول باشد و از هیچ کدام از شخصیت‌های فیلم قدیس یا قهرمان نمی‌سازد. در نهایت فیلم با رضایتمندی بیننده به پایان می‌رسد و پایان‌بندی بخش‌هایی از داستان به عهده خود بیننده گذاشته می‌شود.

مترجم: امید بصیری


ممکن است شما دوست داشته باشید

دیدگاه بگذارید

Please Login to comment
  Subscribe  
Notify of