خلاصه داستان:
بعد از اين که جک پنج ساله و مادرش از محيط بستهای که جک کل عمرش را در آن گذرانده میگريزند، پسرک دست به مکاشفه هيجان انگيز دنيای بيرون میزند.
بازیگران:
تصاویر فیلم:
نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)
نمره 8.8 از 10
هشدار: احتمال افشای داستان
زن نوزده سالهای (بری لارسون) ربوده میشود، عليرغم ميلش در جایی نگهداری میشود و مدام مورد تجاوز قرار میگيرد. بعد از دو سال اسارت، پسری به دنيا میآورد. پدر پسرک (شون بريجز) به او اجازه میدهد که بچه را نگه دارد و بزرگش کند. وقتی که جک (جيکوب ترمبلی) پنج ساله میشود، زن متوجه می شود که رشد او میتواند اين موقعيت را تغيير دهد. بنابراين با کمک پسرش نقشه فرار میکشد. بنابر نقشه او بايد کنار بايستد تا ربايندهاش پسرش، را در حالی که مرده و در يک قالي پيچيده شده، بيرون ببرد. بعد از آزادی پسرک ميتواند اطلاعات کافی در اختيار پليس بگذارد تا مادرش را نجات دهد. در آخر آنها به هم میرسند، يکديگر را به آغوش میگيرند و آزاد میشوند….
بيشتر فيلمها ممکن است در اين نقطه با چنين پايان خوش و خوش بينانهای دست به خودکشی بزنند. اما «اتاق»(Room) ، برگرفته از نمايشنامهای از اِما دوناف بر اساس رمانی از خود او، حتی از اين هم کمتر است. برای اينکه گرچه فيلم تا حدی درباره تجربه زندگی در شرايط فوق است، اما بيشتر درباره اتفاقاتی است که بعد از آن رخ میدهند: پذيرفته شدن در جامعه بعد از ربوده شدن، بازگشت به شرايط نرمالی که در آن جنبه های مشترک زندگی به نظر عجيب و گاهی بديمن میآيند.
اتاق (مانند کتاب) از زبان جک بيان میشود. او پسر باهوش و کنجکاوی است اما جهان بينیاش توسط شرايطی شکل گرفته است که در آن رشد کرده است. مادرش تمام تلاشش را کرده است تا از او در برابر بيرحمی شرايط با شکل دادن به زندگی پسرک در «اتاق» به عنوان اتفاقی طبيعی محافظت کند. او جایی غير از داخل يک کلبه ييلاقی با پنجرهای روی سقفش جای ديگری را نمیشناسد. پسر باور دارد که همه چيز آن سوی ديوارها فضای خارجی هستند، اين که «نيک پير» (پدرش) با جادو میآيد و هر چيزی که در تلويزيون میبيند واقعی نيست.
همان طور که بعداً معلوم میشود جک بهتر از مادرش میتواند با «آزادی» کنار بيايد. مادر از خاطرات گذشته مغموم و از ترديدها خسته است. اما اينها را میبينيم، منتها از نگاه جک. در نيمه اول فيلم، مادر شخصيت اصلی درام است. با اين حال، در دنيای بيرون، هر چه جک بيشتر مستقل میشود، نقش مادر در زندگیاش کمرنگتر میشود. او به يک نقش مکمل تبديل میشود. سخت بودن بيش از حد شرايط بيانگر حقيقتی است که حتی در خانوادههای معمولی نيز رخ میدهد: گذشتن از کنار مسائل برای والدين هميشه سختتر است تا برای کودکان. نمیخواهم بگويم که رابطه جک با مادرش نزديک نيست يا اين که او مادرش را دوست ندارد، بلکه موضوع اين است که جک به اندازه مادر روی اين رابطه خفه کننده حساب نکرده است. او میتواند فراموش کند، هر چند با دشواری؛ اما مادر نمی تواند. اين ديناميک فريبندهای است و کارگردان لنی آبراهامسون آن را با مهارت زيادی عرضه میکند.
بازی ها مسير زيادی را طی میکنند تا کاری کنند که «اتاق» جواب بدهد. از اينها گذشته فيلم بيشتر درباره شخصيتها است و فقط در وهله دوم درباره داستان است. بری لارسون که به زودی نامزد اسکار میشود بازی قویتری از بازيگر جوانی که لحظات درخشانی در پيش دارد ارائه میدهد. او نقش جوی را نه به صورت زنی که جوری عمل میکند که برای بسياری از ما ممکن است غيرممکن به نظر برسد، بلکه به عنوان «مامان»- يعنی تصوير پسرش از او- ايفا میکند. اين کار محيلانهای است- اجازه دهيم که بيننده کاراکتری را ببيند و بشناسد وقتی که جنبههای مختلف شرايط او توسط آنچه جک میبيند مبهم هستند. به عنوان يک پسر پنج ساله، جيکوب ترمبلی تصويری فارغ از تظاهر و مصنوعی بودن، که اغلب در بازی بچهها ديده می شود، ارائه میدهد.
روانشناسی که در «اتاق» ديده میشود پيچيده است- چيزی شبيه به اعضای فرقههای ضاله رها شده و زندانیهایی که مدت طولانی در زندان بودهاند. آبراهامسون اين را گاهی به صورت آشکار و گاهی نيز به صورتی ظريف نمايش میدهد. تاثير کلی فيلم زياد است. با اين حال، عليرغم تأثير مخرب اين اتفاق بر جوی، میبينيم که او به عنوان قهرمانی ترسيم میشود که از خودگذشتگیها و عزم راسخش نه تنها از پسرش در طول اين تجربه غم انگيز محافظت میکند، بلکه از گذار پسرک از ايمنی «اتاق» به «دنيای واقعی» ترسناک حمايت میکند. «اتاق» صادق و چالش انگيز است اما از آنچه از فيلمی با چنين داستان ترسناکی انتظار میرود خوش بين تر است.
اختصاصی نقد فارسی
مترجم: محمدرضا سیلاوی
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت نقد فارسی” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
نقد و بررسی فیلم به قلم دانیال حسینی
نمره 7.8 از 10
“اتاق” برای مخاطبی که از قبل راجع به آن تحقیق نکرده سرشار از ابهام شروع می شود. تاکید بر فضای محدود اتاق در همان دیالوگ های ابتدایی گنجانده شده است ، زمانیکه جک از خواب بیدار شده و به وسایلی که در اتاق است سلام می کند. تعدادشان چندان زیاد نیست. وسایل ضروری و حداقلی برای زندگی ، و این شکل رابطه ی کودک با آنها از یک همنشینی طولانی بینشان خبر می دهد. گویی تنهایی ، بین جک و اشیاء پیرامونش رابطه ای دوستانه ایجاد کرده است. تاکید فیلم بر این نکته در سکانس اخر کامل می شود. زمانیکه جک برای خروج کامل از بحرانی که درگیرش بود ، باید به اتاق بازگشته و از همان وسایل خداحافظی کند. بدین ترتیب نشانه گذاری های فیلمساز ، مختصات رشد جک و عبور او از این مرحله را تصویر می کنند. لنی آبراهامسون در طراحی جزییات نمایشی این موقعیت دقت ویژه ای را به کار گرفته است. جوی ( مادر) در شروع فیلم وضعیت خودش را شرح نمی دهد و مخاطب در این بی اطلاعی با جک شریک است. جزییات موقعیتی که این دو درگیرش هستند با حرف های کودکانه ی جک در ذهن ما شکل می گیرد. این که دنیا چیزی جز همین اتاق نیست و بیرون از اتاق فضای بیکران واقع شده. اینکه دریچه ی کوچک روی سقفِ اتاقک ، فضا را نشان می دهد و تصاویر تلویزیون چیزی جز جادو نیست. بدین ترتیب مخاطب که تصویر منطقی روشنی از این وضعیت ندارد ، از لحاظ عاطفی با توصیف جک همراه می شود و در ادامه ی مسیر و رو در رویی جک با واقعیت ، به درک بهتری از مسیری که او طی کرده می رسد. جک به تازگی پنج ساله شده ، شاید بدین دلیل است که جوی احساس می کند دیگر وقت آن رسیده تا واقعیت را با او در میان بگذارد. وقتی جوی شروع به حرف زدن می کند مخاطب به سرعت موقعیت را درک می کند ولی جک فقط گرفتار سردرگمی می شود. از این نقطه است که ما با تکیه بر همراهی اولیه با جک ، نظاره گر مسیر دشوار پیش روی او برای درک واقعیت می شویم و تا پایان نگران و کنجکاو ، تغییرات او را دنبال می کنیم.
چنانکه گفته شد ابعاد نمایشی موقعیتی که فیلم ایجاد کرده با دقت پرداخته شده اند اما هر موقعیتی ابعاد منطقی هم دارد که در این مورد فیلم چندان موفق عمل نکرده است. هفت سال از زمان دزدیده شدن جوی گذشته و او همه ی این هفت سال را در این اتاق سپری کرده است. نه خودش و نه حتی جک هیچوقت پایشان را از این اتاق بیرون نگذاشته اند. این که چرا اکنون پس از هفت سال جوی تصمیم گرفته واقعیت را با پسرش در میان گذاشته و برای فرار اقدام کند ، ظاهرا دلیلی جز پنج سالگی جک ندارد که کافی نیست. اما مشکل اصلی در منطق فرار آنها و نحوه ی زیستشان در طول هفت سال خودنمایی می کند. جوی ، پسرش را در همین اتاق به دنیا آورده ، هیچگاه ضرورتی برای بیرون رفتن آنها از اتاق ایجاد نشده. ضرورتی که به شکل نمایشی توسط این دو اجرا می شود تا بتوانند از اتاق فرار کنند ، می توانست به سادگی در این پنج سال ، واقعن رخ دهد. در لحظه ی فرار می بینیم که فاصله ی در اتاقک و محیط آزاد بیرون کمتر از یک متر است و مرد متجاوز هر شب از این مسیر رفت و آمد می کند ، اما در طول هفت سال جوی نتوانسته از این مانع نه چندان پیچیده عبور کند. خودش می گوید یکبار تلاش کرده تا با بیهوش کردن مرد خودش را نجات دهد اما موفق نشده ، خب چرا دست از تلاش برداشته؟ مشخص نیست. می شود اینگونه ایراد ها را ادامه داد اما ایراد اصلی اینجاست که فیلمساز یک موقعیت خیلی سخت با بار دراماتیک بالا را انتخاب کرده ، پتانسیل های دراماتیک آن را به کار می گیرد اما سختی هایش را کنار می گذارد.
اتاق فیلم مهمی ست چون در میانه راه ، خودش را از این موقعیت جدا می کند. به عبارتی در همان نقطه ای که آثار کم ارزش مشابه با یک پایان خوش یا حتی تلخ تمام سختی های بعدی را از مسیر درام حذف می کنند ، اینجا فیلم نیمه ی دوم روایت خود را آغاز می کند و مشکلات این مادر و پسر را پس از رهایی از بحران اولیه ، تصویر می کند. جوی باید با این مسئله رو به رو شود که در نبودش ، زندگی ادامه داشته. دوستانش مسیر پیشرفتشان را ادامه داده اند ، پدر و مادرش جدا شده و مادرش با مرد دیگری ازدواج کرده است. تصویر همه ی آنچه در این هفت سال از دست داده است ، اکنون و پس از آزادی پیش چشمش نقش می بندد. اما فیلم در این بخش تنها به نمایش مشکلات این دو نفر برای درک شرایط جدید کفایت نمی کند و با ضربه هایی کم رنگ اما تاثیر گذار ، ابعادی از بحران را که کمتر مورد توجه بوده اند برجسته می سازد. برای مثال واکنش پدر جوی به این که جک در اصل فرزند همان متجاوز است روی نکته ای دست می گذارد که همه سعی می کنند راجع به آن سکوت کنند. و یا سوال مهم خبرنگار از جوی که چرا همان اول و پس از تولد جک ، از مرد متجاوز نخواسته تا او را از کلبه خارج کند؟ حساسیت این پرسش اینجا شکل می گیرد که مستقل از واکنش مرد به این درخواست ، جوی هیچوقت این پرسش را مطرح نکرده است. او برای زنده ماندن و ادامه دادن به جک نیاز داشته و پنج سال زندگی جک در آن شرایط ، صرفا هزینه ای بوده که باید برای ایجاد انگیزه در جوی صرف می شده است.
قرار نیست فیلم این اشارات را به شکل پررنگ دنبال کند و به دنبال تحلیل موضوع از زاویه آنها باشد. آنچه که در مسیر داستان دنبال می شود فاصله گرفتن از تصورات نادرست و کلیشه در رابطه با چنین موقعیت هایی است. اتاق آنقدر جسارت دارد که اگر شده در چند جمله و یک سکانس ، جاری بودن خون مرد متجاوز در رگ های جک را یادآوری کند. هر چند این نکته همه را ، حتی مخاطبین را خوش نیاید. آنقدر به صداقت خودش اطمینان دارد تا از مطرح کردن فرضیه ی خودخواهی مادر ترسی نداشته باشد. وجهه ی انسانی شخصیت ها در فیلم مورد تاکید است نه آسمانی کردنشان به واسطه ی نقش های مادر و فرزندی. در نتیجه کمبود ها و نقاط سیاه چنین بحرانی پنهان نمی شود و در پایان وقتی جوی و جک برای فراموش کردن همه ی اتفاقات ، دوباره به محل جنایت – اتاق – بر می گردند و با این خاطره ی تلخ خود رو به رو می شوند ، همان راهی را در پیش می گیرند که در ساختار فیلم دیده می شود. “اتاق” اثر موفقی است چون با بحران در همه ی ابعادش رو به رو می شود.
اختصاصی نقد فارسی
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت نقد فارسی” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
97
دیدگاه بگذارید
ایمان۲۴£:احتمالا نظرم طولانیه ولی خوشحال میشم بخونید و باهم بحث کنیم در مورد فیلم .فیلم جالبی بود واقعا… تو این شرایط چند سال گذشته،که فیلم خوب به ندرت ساخته میشه.یجورایی باید به این فیلم افتخار کرد…در کل اگر بخوام در مورد فیلم نظر بذم.اینه که شاید اگر این فیلم توسط یه کارگردان قویتر ساخته میشد.احتمالا یکی از ده فیلم برتر تاریخ میشد. چون فبلمنامه فیلم،بازیگرای فیلم.و سکانس ها و حتی بعضی جاها میزانسن ها بشدت پتانسیل یک فیلم جاودانه رو داشتن… اما یسری اشکالات تو فیلم بود که نذاشتن خیلی فاخر بشه.بزرگترینش موسیقی متن ضعیف فیلم بود.بهتره بگم اصلا موسیقی… ادامه »
اتاق به نظرمن بالاتر ازفیلم های دیگر بهترین فیلم ۲۰۱۵،ساده محجور، پراحساس باریتم ومهم است که متاسفانه درمراسم اسکار سیاسی امسال توفیق زیادی درجایزه بردن نداشت. متاسفانه هرسال این اتفاق دراسکارتکرارمیشود که فیلم هایی که سینما واقعی هستن محجور واقع میشوند امسال هم جایزه بهترین فیلم که باید به اتاق میرسید به فیلم بد وامریکایی زده اسپات لایت رسید که فاقد حس سینمایی واساسا بی ارزش است.
فیلم واسه پر کردن وقت و ۲ ساعت میخکوب شدن پای تلویزیون عالیه.
فیلمنامه کاملا متفاوت و هیجان انگیزی داره و بازی تحسین برانگیز هر دو بازیگر اصلی فیلم از نکات مثبت این فیلمه.
ولی راستش در مقایسه با بقیه درام هایی که دیدم چیزی توش برای یاد گرفتن پیدا نکردم. از نظر سینمایی عالی ولی از نظر مفهومی لااقل برای من تهی بود.
بازی جک فوق العاده بود و بنظرم برای نامزدی اسکار و نقش اول فیلم بودن شایسته تر از بری لارسن بود.
من قبل از اینکه این فیلمو ببینم انتظارم از فیلم خیلی زیاد بود اول از نکات مثبت بگم که کارگردانی و بازی ائن پسر بچه بود که به نظرم فوق العاده بازی کرده بود اما از نکات منفی این فیلم یه سری نکات مبهم در فیلم بود اول اینکه معلوم نشد اون خونه ای که اون خانم توش حبس بود مال کی بوده آیا اون مرد دستگیر شد یا نشد !!! چرا پدربزرگ جک با مادر جک اختلاف داشت و اینکه چرا از مادربزرگش جدا شده بود .کلا"ما تو فیلم ندیدیم که از مادر جک بازجویی بشه.همچنین بازی بری لارسون… ادامه »
احتمالا نظرم طولانیه ولی خوشحال میشم بخونید و باهم بحث کنیم در مورد فیلم .فیلم جالبی بود واقعا… تو این شرایط چند سال گذشته،که فیلم خوب به ندرت ساخته میشه.یجورایی باید به این فیلم افتخار کرد…در کل اگر بخوام در مورد فیلم نظر بذم.اینه که شاید اگر این فیلم توسط یه کارگردان قویتر ساخته میشد.احتمالا یکی از ده فیلم برتر تاریخ میشد. چون فبلمنامه فیلم،بازیگرای فیلم.و سکانس ها و حتی بعضی جاها میزانسن ها بشدت پتانسیل یک فیلم جاودانه رو داشتن… اما یسری اشکالات تو فیلم بود که نذاشتن خیلی فاخر بشه.بزرگترینش موسیقی متن ضعیف فیلم بود.بهتره بگم اصلا موسیقی… ادامه »
کاملا باهات موافقم…آفرین به این برداشتتون.
عکس اولی که زدین مربوط به یه فیلم دیگه به اسم The Cutting Room محصول ۲۰۱۵ هست. این فیلم یک فیلم ترسناک فاوند فوتیج انگلیسی هست و متفاوت با فیلم Room2015.
وقتی از اجتماع دور باشی زندگی سخت میشه در حالتهای مزمن هنوزم هستن بچه هایی که با پدرو مادر خود زندگی می کنن اما بنا به روشهای تربیت غلط از اجتماع دور میشن و انسانهای درونگرا و خجالتی بار میان..بااینکه زندگی عجیب و سختی نداشتن… اما در مورد فیلم به شخصه فک کنم اگه قسمت هاس اسارت در اتاق و سختی کشیدن بیشتر طول می کشید اثر روی بیینده خیلی بیشتر و بهتر بود.. کارگردان با زود تموم کردن سکانسهای اسارت یجورایی خواست اعصاب بیننده خیلی بهم نریزه . از وقتی متوجه داستان فیلم میشه بییننده خیال می کنه ۹۰… ادامه »
این فیلم کار خودش رو کرد لارسون اسکار رو برای بهترین بازیگر نقش زن برای ایفای نقش در فیلم اتاق گرفت. واقعا نوش جونش فوق العاده بازی کرد . البته دور از انتظار نبود مطمئن بودم برنده اسکار میشه
با تشکر از جناب سیلاوی نسخه HD و معمولی این فیلم در تورنت ایرانی آماده دانلود است:
[url]http://torrent.ir[/url]
دسترسی خصوصی به کاربران نقد فارسی بدون نیاز به فعالیت انجام می شود.
اتاق اگر بهترین فیلم سال ۲۰۱۵ نباشه،قطعآ یکی از ۳ فیلم برتر سال است.قبل از هرچیزی بگویم که در نقد کامل این فیلم،امکان ندارد که بتوان بخشهایی از داستان رو لو نداد پس توصیه میکنم اول فیلم رو دیده و بعدآ به نقدهای دوستان و این حقیر نگاه کنید.بری لارسن با هنرنمایی خیره کننده خود قطعآ مجسمه اسکار را هفته آینده در دست خواهد گرفت و بازی ارایه کرده در حد چارلایز ترون(هیولا)یا ناتالی پورتمن(قوی سیاه)و ایکاش جاکوب ترمبلی خردسال و نابغه هم به حقش میرسید و حداقل کاندید اسکار میشد،ترمبلی بحدی درخشیده است که گویی واقعآ این نقش را… ادامه »
یه قضیه ای که که برام جالبه این بازی کردن راحت بازیگرای هالیوود و آمریکاس. از بچه ی ۵ ساله بگیر تا پیر ۹۰ ساله. انگار که همه بازیگر از مادر زاده میشن. اینو گفتم تا برسم به پسر بچه ی فیلم "جیکوب ترمبلی" در نقش جک. چطور آخه یه پسر بچه میتونه به این زیبایی بار یه فیلم رو به دوش بکشه؟ چطور میتونه اینقدر تو نقشش فرو بره. اونم تو یک فیلمی به این سنگینی و غمگینی.
البته باید به کارگردان هم تبریک گفت که تونسته چنین بازی ـه قوی ای از "جیکوب" بگیره
انصافا قویترین بازی رو پسر بچه هه داشت
فیلم عمیقی بود
اون صحنه ی اول که عکسش گذاشته شده تو فیلم نبود که
نیک پیر رو دستگیر کردن.یه لحظه تو تلویزیون نشون داد.
درسته ای کاش به اون شخصیت میپرداخت شاید دنباله ی فیلم ساخته بشه
کتاب این فیلم فوق العاده است این فیلم نامزد اسکار شده از نظر من اگر اسکار نگیره تنها دلیلش اینه که از پرداختن به جزییات صرفه نظر کرده ای کاش تو فیلم از سرنوشت نیک پیر "کسی که مادر و پسر را زندانی کرده بود" مخاطب رو مطلع می کرد یا این که ای کاش نسبت به بازی هایی که شده موزیک متن بهتری انتخاب می شد ولی نامزدی اسکار نوش جونش و بعید نیست که اسکار بگیره.
محشر بود اون لحظه ایی که پسره از ماشین پرت شد و چشمش به اون مردی که سگ داشت افتاد و میخواست ازش کمک بگیره ولی بلد نبود چی بگه و شاید روش نمیشد و لحظه ایی که دراز کشید تا پلیسا بیان محشر بود چند بار اشکمو در آورد !
این پسرک و لارسن عالی بودن
خیلی از ماها فقط با دیدن این فیلم که یه جزئ خیلی کوچیکه زندگیه جوی بود و تازه توش خیلی از دردای فیزیکی ک متحمل شدو ندیدیم گریمون گرفت حالا وای به حال اون کسی که تمام اینها براش اتفاق افتاده
امیدوارم یه روزی برسه که هرچی پستی هست از زمین پاک بشه
فیلم بسیار زیبا و جذابیه با بازیهای بینظیر هنرپیشگان به خصوص بایگر نقش جک.
سلام عزیزان
سلام و عرض معذرت میدونم که اینجا جاش نیست من ههم مشکل عدم وارد شدن به حساب کاربری خودم رو در سایت دارم مثل این دوستی که پیام گذاشته بود به هرطریقی عمل کردم حتی ایمیل براتون فرستادم به هیچ عنوان اییل بازیبای پسورد نمیاد و حتی وقتیکه میخوایم اکانت جدید بسازیم فعال سازی به ایمیل جدید هم نمیاد
خواهش دارم از مدیران محترم سایت تقاضا میکنم رسیدگی بفرمایید نام کاربری :alinazari
ایمیل۴[email protected]
جزو ۵ فیلم برتری بود که تا الان دیدم بدون شک واقعا واقعا فوق العاده بود خیلی حرف برای گفتن داشت غرق در فیلم شده بود واقعا لذت بردم از تمام جوانب فوق العاده بود امیدورم به حقش برسه این فیلم …
واقعا فیلمی تکان دهنده بود بازی لارسن فوق العاده بود …جیکوب تریمبلی در نقش جک پنج ساله فوق العاده زیبا نقش رو ایفا می کنه مخصوصا در سکان س های از فیلم که روش نمیشه با دیگران حرف بزنه در یکی از سکانس ها روی تخت صورتش رو روی تشک میچسپونه تا با افرادی که وارد اتاق شده مواجه نشه خیلی زیبا یود …در کل فیلم بسیارررر بسیاررررر قشنگی بود بعد از فیلم میان ستاره ای کریستوفر نولان توی این دوسال اخیر این بهترین فیلمی بود که دیدم …عالی بود در یک کلام
فیلم خیلی زیباییه. درگیر میکنه آدمو. بازی های دو بازیگر اصلی مخصوصا پسربچه فوق العاده س. اونجا که جک تو وانت بود و میخواست بپره بیرون و بعد پریدنش، واقعا دیگه قلبم داشت میومد تو دهنم!!!
به نظرم دیدگاه کل ما از دنیا و کاینات به اندازه ی دیدگاه جک از اتاق ـه ، متقاعد شده که هیچ چیزی جز اتاق وجود نداره و بقیه چیزا توی تلوزیون جادو هستند.. بنده دو نتیجه شخصی از فیلم گرفتم:
۱٫وسعت دید ما از دنیامون چقدره
۲٫وقتی که توی سخت ترین شرایط عمرمون هستیم (مثل مبحوس بودن جوی تو اتاق) هرگز به این فکر میکنیم که وقتی این مرحله رو رد کنیم دنیا چه روی دیگه ای میخواد بهمون نشون بده؟
فیلمش فیلم جالبی بود ولی از چیزی که صدا کرد لولش پایین تر بود سکانس های احساسیش قشنگ و خوب بود ولی فیلم یه کم پیش پا افتاده جلو میرفت و خیلی راحت تموم شد اگه بخوام امتیاز بدم ۷ از ۱۰ شاید یه کم حتی زیاد باشه واسش .
از نظر من بهترین فیلم سال
و جزو ۱۰ فیلم برتری که تا الان دیدم.
بعد از دیدن فیلم واقعابه نور افتاب احتیاج پیدا کردم
سلام
میدونم اینجا جاش نیست. ولی هر راه ارتباطی با مدیران محترم سایت بوده رو امتحان کردم. من پسوردم رو گم کردم. درخواست تغییر پسورد که میدم، هیچ ایمیلی دریافت نمیکنم. پوشه ی اسپم رو هم چک کردم فایده نداشت. حتی سعی کردم آیدی جدید با ایمیل جدید بسازم، باز هم فایده نداشت. ایمیلی نمیگیرم. با مرورگرهای مختلف امتحان کردم، فرقی نکرد. دیگه کاری به عقلم نرسید 🙁 میشه خواهشا کمک کنید؟
آیدیم:
aliren
بازم معذرت میخوام اینجا نوشتم
یکی از نقاط مثبت این فیلم نشون دادن حس آمیزی مادرانه در لحظات سخت زندگی و کنار اومدن با وقایع تلخ قبلیه.از نکات دیگری که هم وجود داره بازی بسیار زیبای بری لارسون در نشون دادن حس مادری و بسیار غلیظ در دریای رنج و بد بختی که حالا میخواسته رو به جلو زندگی کنه بوده است.این فیلم واقعا زیباست و به نظر من میتونه یکی از فیلم های تاثیر گذاره اسکار باشه
یکی از پیامهایی که از این فیلم دریافت کردم این بود که یه آدم رو حتی میشه تو یه اتاق حبس کرد و براساس یه سری دروغ یه زندگی ای که ازش راضی باشه واسش ساخت! ولی مادر که قبلا دنیا رو دیده بود نمیتونست با همچین قضیه ای کنار بیاد. خیلی از آدما تحت یه سری باورها و دروغ ها که از بچگی به خوردشون داده شده بزرگ شدن و خیلی از این دروغها تا آخر عمر با آدم میمونه. و در کل بنظرم در حد اسکار گرفتن نیست. داستان فیلم طوری بود که میتونست خیلی زیباتر و احساسی… ادامه »
Syn_gh18:فیلم خیلی خوبی بود. بعضی صحنه هاش واقعا اشک آدم رو درمیاورد مثل صحنه ای که پسر بچه از پشت وانت ,برای اولین بار درخت ها و محیط بیرون رو میبینه یا صحنه ای که پلیسا مادره رو پیدا میکنن…اما تنها نقطه ضعف فیلم; یک ساعت ابتدای فیلم عالی بود و آدم رو درگیر خودش میکرد اما بعد از پیداشدن مادره توسط پلیس,فیلم کم کم جذابیت و کشش خودش رو از دست میداد . تا اینکه دیگه اواخر فیلم خسته کننده میشد. البته فیلم میخواست بیشتر ماجراهای شخصیت اصلی رو بعد از اون اتفاق تعریف کنه و میخواست بگه که… ادامه »
این فیلم نشون میده وقتی یک انسان دنیایی برای خودش ترسیم کنه حالا چه بزرگ و چه کوچیک و سالها خودشو محدود به اون دنیا بکنه! یک روز ناگزیر از اون دنیا باید خارج بشه و اون لحظه چه اتفاقی میافته
جنبه جالبی که داشت این تغییر دنیا برای یک نفر که تاحالا دنیای دیگه ای رو تجربه نکرده و کسی که قبلا از اون دنیای به اینکی اومده نشون داده میشه و اینجاست که میبینیم تحمل این تغییر برای نفر اولی راحت تره
این فیلم باید از لحاظ روانشانسی بررسی بشه
خیلی خوب بود
مرسی از کارگردان فیلم
فیلم خوبی بود. خیلی خوب تونسته بود مادر و فرزندی که چندین سال از جامعه دور بودنو به تصویر بکشه.
فیلم خیلی خوبی بود. بعضی صحنه هاش واقعا اشک آدم رو درمیاورد مثل صحنه ای که پسر بچه از پشت وانت ,برای اولین بار درخت ها و محیط بیرون رو میبینه یا صحنه ای که پلیسا مادره رو پیدا میکنن…اما تنها نقطه ضعف فیلم; یک ساعت ابتدای فیلم عالی بود و آدم رو درگیر خودش میکرد اما بعد از پیداشدن مادره توسط پلیس,فیلم کم کم جذابیت و کشش خودش رو از دست میداد . تا اینکه دیگه اواخر فیلم خسته کننده میشد. البته فیلم میخواست بیشتر ماجراهای شخصیت اصلی رو بعد از اون اتفاق تعریف کنه و میخواست بگه که… ادامه »
خوب و متفاوت بود،بعد از مدت ها فیلمی بود که با لذت تمام نگاش کردم،بدون حتی ی لحظه خستگی وسط فیلم,امیدوارم بری لارسون اسکار امسال رو بگیره
ali-ruzegar: جواد۱:به نظر من کسی که بهترین فیلم سال رو اینتراستلار بدونه و هشت نفرت انگیز رو با این همه اشکال ۱۰ بده بدون شک منتقد ضعیفیه میشه چند تا از اشکال های هشت نفرت انگیز رو بگی؟! اساس سناریوی هشت نفرت انگیز زیر سواله. فیلمنامه بسیار مبتدیانه است چرا که در ژانر فیلمهایی که به مخاطب رودست میزند ، بخش های پایانی حقیقتی را رو میکند که سورپرایز بیننده است . اما این ژانر قواعدی دارد : اینگونه که مخاطب تمام نشانه ها را از قبل دیده ولی نمیتواند رشته ی ارتباطی این نشانه را بدست گیرد و ماجرا… ادامه »
میشه چند تا از اشکال های هشت نفرت انگیز رو بگی؟!
به نظر من کسی که بهترین فیلم سال رو اینتراستلار بدونه و هشت نفرت انگیز رو با این همه اشکال ۱۰ بده بدون شک منتقد ضعیفیه
براردینلی اخرش امسال به یه فیلم ۱۰ داد:هشت نفرت انگیز تارانتینو