Last Christmas (آخرین کریسمس)

کارگردان: Paul Feig (پل فیگ)
نویسنده: Emma Thompson (اما تامسن),
6.6
50
0.47

خلاصه داستان:

داستان فیلم درباره‌ی دختری به نام کیت می‌باشد که در لندن زندگی می‌کند و مشکلات عدیده‌ای دارد.


تصاویر فیلم:


نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)

نشریه reelviews

نمره 7.5 از 10

اگر « ریچارد کورتیس » فیلم « آخرین کریسمس » ( Last Christmas ) را تماشا بکند، احتمالا در هنگام دیدن آن لبخندی بر لب خواهد داشت. این فیلم چه در رویکرد، چه در لحن، چه در نیت و چه در خیلی چیزهای دیگر شباهت زیادی به اثری ساخته‌ی « کورتیس » دارد و به طور کلی شباهت عجیبی هم به فیلم مخصوص فصل تعطیلات او یعنی « عشق در واقع » ( Love Actually ) دارد که حالا تبدیل به یک اثر کلاسیک شده است ( واقعا ۱۶ سال از زمان اکران آن فیلم می‌گذرد ؟ ).  نویسنده و بازیگر یعنی « اما تامپسون » در فیلم « عشق در واقع » حضور داشت و توانسته تا دی‌ان‌ای این فیلم را با برخی عناصر مخاطب راضی‌کن ترکیب بکند. با حضور « پال فگ » در صندلی کارگردانی این فیلم، « آخرین کریسمس » که عناصر سانتی‌مانتال در خود دارد توانسته تا خنده و گریه را در کنار یکدیگر به مخاطبان بدهد و فرصتی برای آن‌ها فراهم بکند تا از فیلم‌های تکراری گیشه جدا بشوند.

این فیلم یک اثر « رومانتیک – کمدی » نیست. یا حداقل اینکه کاملا رومانتیک – کمدی نیست. مشخصا چیزی بیش از یک رومانس گذرا در بین بازیگرهای خوش‌چهره و خو‌ش‌تصویری مثل « امیلیا کلارک » ( که هیچ‌ شباهتی به نقشش در « بازی تاج و تخت » ( Game of Thrones ) ندارد ) و « هنری گولدینگ » ( که کاملا شبیه به نقشش در فیلم « آسیایی‌های خرپول » ( Crazy Rich Asians ) وجود دارد. « آخرین کریسمس » که مدیون « چارلز دیکنز » هم هست، درباره‌ی رستگاری کریسمسی « کیت » است؛ اینکه شرایط چگونه او را از یک انسان منفی‌باف ضدکریسمسی تبدیل به یک نسخه‌ی خیلی ملایم‌تر و ساده‌تر و بامحبت‌تر از خودش می‌کند. « گولدینگ » هم در این مسیر به عنوان « تام » حضور دارد؛ صبورترین مرد دنیا، کسی که هر موقع « کیت » بیشترین نیاز را به او داشته باشد حضور پیدا می‌کند و برای قدم‌زنی‌های طولانی و توصیه به « بالا رو نگاه کن ». همچنین او از همبتسرشدن با او قاطعانه خودداری می‌کند گرچه بوسه‌های گاه و بیگاه چیز چندان عجیبی محسوب نمی‌شود.

« آخرین کریسمس » همانقدری که زمان در زندگی خانوادگی « کیت » صرف می‌کند، وقتی را هم برای گشت و گذار با « تام » در نظر می‌گیرد. زمان‌هایی که « کیت » از مهمان‌نوازی دوستان و عشاقش استفاده نکند، او در خانه‌ای با مادرش « پترا » ( اما تامپسون ) و پدرش « ایوان » ( بوریس ایزاکوویچ ) زندگی می‌کند. خواهرش، « مارتا » ( لیدا لئونارد ) خانه‌ی خودش را دارد اما گاه و بیگاه به آن‌ها سر می‌زند. خانواده‌ی « کیت » از یوگسلاوی سابق به انگلستان مهاجرت کردند تا از جنگ فرار بکنند اما او در آن زمان آنقدر جوان بود که لندن تنها خانه‌ای است که می‌شناسد. موقعیتی تهدیدکننده که تقریبا جان کیت را گرفته بود باعث شده تا مادر احساساتی او خیلی حساس‌تر هم بشود و باعث ایجاد جدایی بین این مادر و دختر بشود. کیت و مارتا همیشه در حضور یکدیگر اند اما به ندرت صحبت می‌کنند.

« کیت » به عنوان یک دختر کوچک خواننده‌ی امیدوارکننده‌ای به نظر می‌رسد اما او هیچ‌وقت نتوانست به پتانسیل کامل خود دست پیدا کند که بخشی از آن هم به خاطر بیماریش بود. حالا او در نقش یک الف در فروشگاه Emporium کار می‌کند. « کیت » از زندگیش متنفر است، از شغلش متنفر است و رفتاری خودتخریب‌کننده دارد و گه گاه هم به مصاحبه‌های شغلی‌ای می‌رود که مدام در آن‌ها رد می‌شود. او یک طرفدار بزرگ « جورج مایکل » است ( داستان در اواخر سال ۲۰۱۷ جریان دارد، یک سال پس از مرگ او ) و همین مسئله باعث شده است تا فیلم‌ساز بتواند در جاهای مختلف اثر خود از آهنگ‌های او استفاده بکند.

« آخرین کریسمس » به روند اخیری در فیلم‌های بالغ‌-محور پیوسته است که از پروسه‌ی ساخت یک آهنگ برای ساخت اثر خود بهره می‌برد؛ « کوئین » با فیلم « رپسودی بوهیمیایی » ( Bohemian Rhapsody )، « التون جان » با فیلم « راکت‌من » ( Rocketman )، « بیتلز » با فیلم « دیروز » ( Yesterday )، « بروس اسپیرینگستن » با فیلم « کورشده به وسیله‌ی آن نور » ( Blinded by the light ) و در نهایت هم « جورج مایکل » با فیلم « آخرین کریسمس » ( Last Christmas ). در بین تمامی این آثار، « آخرین کریسمس » ضعیف‌ترین ارتباط را با موضوع ذکرشده دارد. اگرچه که عنوان اثر از یکی از آهنگ‌های معروف او گرفته شده است، آهنگ‌های دیگر ( که همگی به صورت بخش بخش پخش می‌شوند ) به صورت بی‌نظم و قائده در قسمت‌های مختلف پخش می‌شوند. آهنگ‌های معروفی مثل Careless Whispers و یا Father Figure در فیلم حضور ندارند در حالی که مواردی مثل Faith, Everything She Wants و  Freedom 1990 پخش می‌شوند.

در سال‌های اخیر تعداد فیلم‌هایی که با موضوع کریسمس ساخته شده باشند زیاد نبوده است. در نتیجه‌ی همین قضیه « آخرین کریسمس » حسی شبیه به نوستالژی به ما می‌دهد اگرچه که تماما مدرن است. فیلم سانتی‌مانتال و سواستفاده‌گر است اما در این زمینه زیاده‌روی نمی‌کند. حضور « تامپسون » و « فیگ » باعث بالاتر رفتن کیفیت این اثر شده است. دیالوگ‌ها جذاب و خوب اند، پیام خاصی بر ضد سیاست‌های ضدمهاجرتی وجود ندارد و بازی « امیلیا کلارک » هم خون‌گرم و زیبا است. شاید فیلم « آخرین کریسمس » در زمینه‌ی پیدا کردن بازار مخاطبان خود مشکلاتی داشت باشد، آن هم با وجود کلی فیلم بزرگ و عظیم دیگر در گیشه‌ی این روزهای سینما اما این فیلم یکی از لذت‌بخش‌ترین تجارب حال حاضر بر روی پرده‌ی سینماها است.

 

مترجم: امید بصیری


ممکن است شما دوست داشته باشید

دیدگاه بگذارید

Please Login to comment
  Subscribe  
Notify of