نویسنده: Craig Mitchell (کریگ میچل), Hans Bauer (هانس بائر),
5.7 | |
0 | |
0.13 |
خلاصه داستان:
رنی کری پا در راهی خطرناک می گذارد تا انتقام مرگ همسرش را از قاتلی سریالی بگیرد. قاتلی که تخصصش به قتل رساندن زن ها می باشد…
بازیگران:
تصاویر فیلم:
خلاصه نظر منتقدان:
اگرچه «راهزنان» اطمینان حاصل پیدا میکند که در حال تعریف کردن قصهی «بانی» و «کلاید» با صداقت تمام است، ولی این جدال که دارد آن را بهتر تعریف میکند را برنده نمیشود.
اریک کان – ایندی وایر (نمره ۶.۷ از ۱۰)
چیزهای بیشتری در مورد «بانی» و «کلاید» نسبت به آن چه در «بانی و کلاید» نشان داده شد وجود دارد، ولی «راهزنان» در نشان دادن قصهای خوب برای آدمهای خوب این پرونده چندان موفق نیست.
جو لیدن – ورایتی (نمره ۶ از ۱۰)
بیشتر توجهاش را معطوف به یک نمایش قوی از نقشآفرینی متوازن و خوب «کوین کاستنر» و «وودی هرلسن» کرده تا اینکه بخواهد یک ویترین تاریخی باشد.
تیم گریرسن – اسکرین اینترنشنال (نمره ۶ از ۱۰)
یک درام جنایی که اجرای روانی دارد ولی به شکلی تعمدی شلخته است. با بررسی تمامی ابعاد روایی لازم برای مخاطبین هدفاش و استفاده از ستارههای کوچکی مثل «کوین کاستنر» و «وودی هرلسن» به جای نامهای بسیار شناختهشده برای ایفای نقش شخصیتهای اصلی، جدیدترین اثر کارگردان «جان لی هنکاک» (با سابقه کارگردانی «نجات آقای بنکس» و «نقطه کور») با کنایههای دراماتیک آشنایی ور رفته و بیشتر سراغ مسائل واضح در مورد خشونت، شخصیتهای معروف و رو به سن گذاشتن رفته است. «راهزنان» هیچ قدم اشتباهی برنداشته، ولی در انجام دادن کاری خارقالعاده هم ناکام بوده است.
برایان تالریکو – RogerEbert.com (نمره ۵ از ۱۰)
چیزی که «راهزنان» را به شکل پررنگی ناامیدکننده میکند این است که دو کاراکتر قوی در راه کارگردانی دفن میشوند.
جان دفور – هالیوود ریپورتر (نمره ۵ از ۱۰)
«کاستنر» و «هرلسن» هر دو نقشآفرینی مطلوبی را ارائه میٔهند، ولی وقتی نوبت به هر کدام از آنها میرسد تا آن مونولوگ دراماتیک خود را بگویند، شما کاملا متوجه میشوید که فیلم آماده نیست و تازه دارد گلویش را صاف میکند: رفقا، وقتی این مرد صحبت میکند دهانتان را ببندید.
دیوید فیر – رولینگ استون (نمره ۵ از ۱۰)
بهترین چیز در مورد «راهزنان» با اختلاف زیاد دیدن بازگشت «کوین کاستنر» به آن حالت «گری کوپر» مانند خود است با این تفاوت که اینبار او خردمندتر و مسنتر شده است و این در بازی او هم هویداست.
ای. او. اسکات – نیویورک تایمز (نمره ۵ از ۱۰)
این الزاما یک فیلم خوب نیست – زیادی طولانی است، زیادی درگیر موسیقیهای گلچینشده از «توماس نیومن» است، زیادی هم متکی به سخنمحوی و خویشمحورپنداری اس – ولی این یکی از آثار پیوسته است، با قدرتی که از اتفاقات انتقامجویانه، سیاسی و وحشیانه خود گرفته است.
رایان اولیور – پلیلیست (نمره ۴.۲ از ۱۰)
با وضعیت فعلی، «راهزنان» تنها آنقدری عملکردش خوب است که وجودش را توجیه کند، ولی امیدوارم در راه تحمل کردن آن موفق باشید.
چارلز برامسکو – گاردین (نمره ۲ از ۱۰)
«همر» و «گالت» آن روز نبرد را به ضرب تیر مسلسل بردند، ولی حتی سپنتانگاری آنها هم نمیتواند این حقیقت را پنهان کند که آنها از جمله بازندگان تاریخ هستند.
نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)
نمره 7.5 از 10
علیرغم تمامی تلاشهای هنکاک برای مقابله با اتفاقاتی که نظرات در مورد صحت تاریخی آنها ضد و نقیض است، اوقاتی هم وجود دارد که فیلمنامه «جان فوسکو» (John Fusco) افسانهها و اسطورهسازیهای پذیرفته نشده را به عنوان حقایق قبول میکند (خصوصا در مورد «بانی»). داستان در حالی آغاز میشود که فرماندار تگزاس «ما فرگوسن» («کتی بیتس» (Kathy Bates)، همانقدری عبوس که از او انتظار داریم) با ناراحتی و اندوه بسیار و علیرغم بیمیلی موافقت میکند تا ماموران بازنشسته «فرنک همر» و «منی گالت» («وودی هرلسون» (Woody Harrelson)) به عنوان ماموران «رسمی» پلیس با نیروهای افبیآی همراه شوند تا رد «بانی» و «کلاید» را بزنند. با اینکه ماموران جوان و افسرهای جدید نسبت به حضور این «افراد کارکشته» چندان هم بدبین نیستند و خیلی مخالفتی با آن ندارند، خیلی هم خوشحال نیستند از حضور آنها. ولی رویکرد هدفمند و محکم «فرنک» جایی که روشهای مبتنی بر تکنولوژی تازهواردها جواب نمیدهد، خودش را نشان میدهد.
آن کمین نهایی هم نسبت به چیزی که در «بانی و کلاید» دیدهایم به شکل متفاوتی به تصویر کشیده شده است. علاوه بر اینکه آن از دیدگاه افسران قانون به تصویر کشیده شده، کمتر هم اغراق شده است. همانطور که در واقعیت پرونده اینطور بوده، «کلاید» از ماشین خارج نمیشود و خبری هم از آن نگاه عاشقانه و طولانی و بدون کلام میان دو مجرم نیست. آن تعارف کردنهای تهوعآور پس از کشتار بازتابدهندهی چیزیست که اتفاق افتاده و چیز بدی را در مورد ذات انسانی میگوید.
اگرچه شوخطبعی هم در «راهزنان» وجود دارد، ولی آن هم (مثل تمام چیزهای دیگر فیلم) خشک است. فیلم در مواقعی به خودی خود بسیار جدی است و آن اخمها جنبهی «فیلم رفاقتی» را تحتالشعاع قرار میدهد. این به گونهای است که انگار کارگردان اثر «جان لی هنکاک» (با سابقهی کارگردانی «نجات آقای بنکس» (Saving Mr. Banks) میخواسته فاصلهی زیادی بین فیلم خودش و فیلمی که بیش از نیم قرن پیش توسط «آرتور پن» ساخته شده بیندازد که دیگر به اشتباه به آن را تحت عنوان پیش پا افتاده تفسیر نکنند. در این حین، البته، او کمی از جالبی این ماجرا را گرفته است.
فیلمنامهی اثر بیش از یک دهه پیش از وارد شدن به فاز تولید، مدام با سبک و سنگین کردنهای مختلف مواجه شده است. در یکی از نسخهها، شبیه به یکی از آخرین همراهیهای «ردفورد» / «نیومن» به آن نگاه شده است. بعد از مرگ «نیومن»، «ردفورد» هم از پروژه پا پس میکشد. در یک نسخهی دیگر برای همراهی «هرلسون» «لیام نیسون» (Liam Neeson) انتخاب شد؛ وقتی که معلوم شد او فرصت ایفای نقش در این پروژه را ندارد، «کاستنر» وارد میشود. تماشای بازیگر «با گرگها میرقصد» (Dances With Wolves) در این نقش، ما را به یاد چرخش او به عنوان «الیوت نس» (Elliot Ness) میاندازد و، اگرچه دو مامور قانون در بسیاری از جهات به هم شباهتی ندارند، نقشآفرینی کاستنر به عنوان فرنک نشان میدهد که در گذر سالیان دراز او چقدر در بازیگری پخته شده است. او باآرامش، مطمئن، و دارای یک رابطهی قوی با هرلسن است. با این حال، اگرچه دو بازیگر اصلی در کنار هم خوب کار میکنند، «راهزنان» میتوانست زمان بیشتری را وقف رابطهی میان آن دو نفر کند. این جنبه از فیلم زیادی ضعیف است که بخواهد کسی را راضی کند.
عرضهی مستقیم «راهزنان» روی نتفلیکس میتواند بهآن کمک خوبی بکند. اگرچه توصیه به تماشای آن در سینما هم خیلی کار درستی نیست و میتواند به خودی خود یک خطر باشد، ولی من هیچ اشتیاقی هم ندارم که شما را تشویق به تماشای آن در خانه بکنم. این یک بازتاب قوی و عمدتا منبطق بر حقایق از اتفاقاتی است که مربوط به آن افسانهی گنگستری دوران رکود بزرگ رخ داده است. هیچ فیلمی هیچ وقت قارر نیست تا جای «بانی و کلاید» را بهعنوان روایت «همیشگی و ماندگار» این زوج تبهکار بگیرد ولی دیدگاه متفاوت «راهزنان» آن را تبدیل به یک اثر باارزش، حتی اگر کمتری از آن اثر کلاسیک نازلتر باشد، میکند.
مترجم :دانیال دهقانی
دیدگاه بگذارید