نویسنده: José Saramago (خوزه ساراماگو), Javier Gullón (خاویر گولون),
6.9 | |
61 | |
0.67 |
خلاصه داستان:
آدام به پیشنهاد همکارش یک فیلم کمدی را به نام «اگر ارادهای باشد اسباب کار هم فراهم میشود» کرایه میکند و یک شب آن را در لپتاپاش تماشا میکند. درست همانند هر چیز دیگری که آدام تجربه میکند، به ندرت به نظر میآید که این فیلم چیزی متفاوت عرضه کند – تا ای
تصاویر فیلم:
نقد و بررسی فیلم به قلم Richard Roeper (ریچارد روپر)
نشریه شیکاگو سان تایمز
نمره 7.5 از 10
احتمالاً قبل از شروع فصل اسکار، دربارۀ کاری که جِیک جیلِنهال در «دشمن» انجام داده، صحبتهای زیادی نشنوید، امّا جیلِنهال شاهکار بسیار بزرگی را در این تحفۀ اغواکننده و عجیب ارائه داده است، اثری که گاه به طرز آزاردهندهای احمقانه است.
جیلِنهال نقش دو شخصیت را بازی میکند که دقیقاً شبیه هماند (عنصر همزاد را در دهها فیلم دیگر هم دیدهایم)، با این حال وی هر کدام از این شخصیتها را با استفاده از تفاوتهایی ظریف و در عین حال متمایز القا میکند؛ به طوری که اصلاً این دو جیک را با هم اشتباه نمیگیریم. این کار از شکوه برخوردار است بدون آنکه غوغایی برانگیزد.
امّا در مورد خود این فیلم میتوان پیشبینی کرد که از سوی برخی منتقدان در فهرست «بدترین فیلم سال» قرار داده میشود. میتوان پیشبینی کرد که برخی علاقمندان پر و پا قرص سینما، از فرط عصبانیت، ذرتهای بودادۀ خود را به طرف پردۀ سینما پرت کنند. (لطفاً این کار را نکنید، هر چقدر هم که از دیدن این فیلم عصبانی باشید [چنین کاری درست نیست]. چون در این صورت، لازم است کسی آن را تمیز کند.) واضح است که این یک فیلم جنایی و یک فیلم جنسی و روانی عجیب و غریب است که برای عصبانی کردن تماشاگران طراحی شده است.
اما اc اینها گذشته «دشمن» بسیار سرگرم کننده است.
«دشمن» به کارگردانی “دِنیس ویلِنوو”، یک فیلم هنری عجیب و غریب، غیرمعمول و مسحورکننده است (دِنیس ویلِنوو کارگردانی فیلم «زندانیان» را نیزدر سال گذشته برعهده داشت و آن فیلم، چنان که باید، مورد توجه واقع نشد. در واقع فیلم «زندانیان» بعد از فیلم «دشمن» ساخته شد و جیلِنهال و هیو جَکمَن در آن به ایفای نقش پرداخته بودند.) «دشمن» دیدگاههای آزاردهندهای نسبت به زنان و عنکبوتها دارد (درست خواندید.) این فیلم از آن دست فیلمهاست که از روی عمد، بیش از آنکه پاسخی ارائه دهد سؤال مطرح کرده است و عملاً این جرئت را به شما میدهد که بعد از آخرین صحنۀ فیلم نگویید “این دگر چه بود!”
جیلِنهال نقش یک استاد تاریخ [دانشگاه] تورنتو، به نام آدام بِل (Adam Bell) را بازی میکند، که مطالبی کاملاً یکسان را در همۀ کلاسهایش تدریس میکند. در این کلاسها دانشجویانی نیمههشیار و بیتفاوت در پشت لپتاپهایشان مینشینند و فقط منتظرند کلاس به پایان برسد. آدام ریشی پُرپُشت گذاشته، لباس تیرهای میپوشد و وقتاش به روزمرگی میگذرد و ظاهراً به ندرت به فکر ایفای نقشی در زندگی خودش است. تقریباً هر شب سرو کلۀ محبوب زیبایش، مری (با بازی خوب “مِلانی لورِنت”) در آپارتمان او پیدا میشود و در آنجاست که آنها به صورت نیمهمست و به شیوهای کاملاً یکنواخت به عشقبازی مبادرت میورزند. سپس مری بلند میشود و میرود و به خواست آدام در مورد سپری کردن تمام شب با وی توجهی نمیکند. مری از ارتباط با آدام و احساس پوچی او سیر شده، با این حال باز هم به سراغ او میآید.
آدام به پیشنهاد همکارش یک فیلم کمدی را به نام «اگر ارادهای باشد اسباب کار هم فراهم میشود» کرایه میکند و یک شب آن را در لپتاپاش تماشا میکند. درست همانند هر چیز دیگری که آدام تجربه میکند، به ندرت به نظر میآید که این فیلم چیزی متفاوت عرضه کند – تا اینکه گویی در لحظهای از یک رؤیا میپرد و ناگهان متوجه میشود بازیگری که اندکی در پسزمینه قرار گرفته دقیقاً شبیه اوست.
به این ترتیب با “آنتونی کِلِیر” آشنا میشویم (که نقش وی را نیز جیلِنهال بازی کرده است). او یک بازیگر درجۀ سه است و زن زیبایش حامله است (نقش این زن را “سارا گادُن” بازی میکند که حضوری فوقالعاده بر پردۀ سینما دارد). آنتونی شبیه یک نسخۀ آلفا از آدام است. او فردی است که در مورد تناسب جسمانی خود وسواس دارد، شخصیتی پرشور و حرارت دارد، یک کمالگراست که موتورسواری میکند و دستکم یک بار رابطهای عاشقانه داشته است.
دلایلی برای متقاعد شدن بیننده لازم است، امّا آدام ترتیبی میدهد تا آنتونی وی را در اتاق یک مهمانخانه به صورت رودررو ملاقات کند (یک انتخاب عجیب)، اینجاست که هر کدام از آنها با دیدن شخصی که عیناً شبیه خودش است از تعجب خشکشان میزند. حتی اثر زخمی که به طور مشخص بر بدن آنها است کاملاً یکسان است.
هنگامی که فردی با شخصی آشنا میشود که دقیقاً شبیه اوست، امکان دارد به کارهایی دست بزند – مثلاً آزمایش DNA انجام دهد، خویشاوندان خود را جمع کند یا ماجرای خود را علنی کند – امّا فقط همین را بگوییم که آنتونی و آدام از میان همۀ این مسیرها، عجیبترین راه را برمیگزینند. «دشمن» مبتنی بر رمانی به نام «هَمزاد۱» نوشتۀ ژوزه ساراماگو و درباره خرید و فروش غیرقانونی در زمینههایی است که موردعلاقۀ افرادی مثل دیوید لینچ است. این فیلم ما را به دنیایی میبرد که به طور متناوب، وجهی واقعی و وجهی شبیه به رویا (یا بهتر است بگوییم شبیه به کابوس) پیدا میکند. حتی زمانی که هوا آفتابی است، نگاه به تورنتو از دریچۀ دوربین ویلِنوو باعث میشود که این شهر سرد و نسبتاً بیروح و مقداری … خاموش به نظر آید. وقتی که عناصر کوچکی از زندگی آدام به زندگی آنتونی داخل میشود و بالعکس، از خود میپرسیم که آیا این همۀ آن فانتزی پارانوئیدی آدام (یا آنتونی) است، یا اینکه یک شخص واحد از زندگی دوگانهای برخوردار است. سؤال دیگر آن است که: به هر حال، آن زن عریان که در روی سقف راه میرود چه رابطهای با ماجرا دارد؟
«دشمن» به لحاظ برخورداری از یک موسیقی متن آزاردهنده و ناسازگار، ساختۀ دَنی بِنسی و سوندِر جوریانز، برخی انتخابهای تعجب برانگیز در تدوین فیلم و بازیهای قدرتمند چهار بازیگر نقش اوّل – که در واقع، سه بازیگر نقش اول هستند – ما را نگران و مضطرب نگه میدارد، حتّی زمانی که از رسیدن فیلم به یک سرانجام خوش دست میشوییم. تعدادی از پیچ و تابهای موجود در فیلم نامعقولاند تا روشنگر؛ به نظر من پایان فیلم بیش از آنکه هوشمندانه باشد آزاردهنده است، امّا قرار نیست همۀ نقاط مبهم برطرف شود و به همۀ سؤالات اساسی مطرح شده پاسخ داده شود. این فیلم اثری است ناشی از یک روح ناآرام که به گوشۀ نسبتاً تاریکِ مغز رسوخ کرده است.
[۱] The Double: از این رمان دو ترجمۀ فارسی با عنوان «مرد تکثیر شده» در دست است: کیومرث پارسای (۱۳۸۲) و عبدالرضا روزخوش (۱۳۸۳). [م]
اختصاصی نقد فارسی
مترجم: محمدرضا سیلاوی
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه ها،وبلاگ ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع:سایت نقد فارسی” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
58
دیدگاه بگذارید
فیلم خوبی بود درباره دو شخصیتی بودن
ولی به نظرم fight club خوش ساخت تر از enemy بود
بابا اینو بخونید اینقدر هم فک نزنید
جمع اوری توسط دوست خوبم بهزاد ملک زاده
http://uplod.ir/5bj08brzojsd/tahlile_filme_enemy_.mehrzad_malekzadeh.pdf
اون استاده درگیر توهمات خود می شه جای خودشوبا بازیگر عوض میکنه ولی ذهن ناخودآگاهش از این کار خوشش نمی یادبرای همین اونوبه شکل عنکبوت می بینه اماصحنه مرگ زندومش رااینجور خیال می کنه که زن می گه تو آدم نیستی : من اینجا خودم فکر کرم شاید فهمیده اون آد منیست ولی بعد فهمیدم اینم اثر ذهن خود استادهست در خواب ؟ چونکه تنها چیزیه که ذهنش از قبل براش جمع کرده اینجاشوخوب اومده ! انگار ایده رو در خواب زده به کله اما عنکبوت ؟ اون همش عنکبوتو می بینه نماد پلیدی هست و گناه هی توی ذهنش… ادامه »
مشخص شد که معلم فرد حقیقی و بازیگر فرد خیالیست.
سوالی که برام پیش اومد اینه که چرا زن حامله تو چند صحنه از فیلم قبول کرده که شوهرش بازیگره و معلم نیست؟متل محوطه ی دانشگاه
اگه می خواهید فیلم را بهتر بفهمید باید نقد های چرت پرت مثل همین نقد بزارید کنار و برید دنبال نظریه ی زیگموند فروید و توتِمها وبرای اطلاعات بیشتر کتاب هایی مثل ۱- توتم و تابو، زیگموند فروید، انتشارات آسیا.۲-توتمیسم، لوی استروس ، نشر توس.۳-مبانی روانکاوی فروید.۴-آگاه و ناخودآگاه http://uplod.ir/7a9uyfjzjw9w/Enemy.2013_vol_2.pdf.htm
به نظر من این یه فیلم روانشناسانه یا پر از نماد یا یه فیلم خیلی عمیق نیس، این یه فیلم مفرح و سرگرم کنندس که ذهن مخاطبو درگیر میکنه و گیج میکنه تا ماجرا رو بفهمه. اگه اراده ای باشه، حتما راهی هم هست: شخصیت اول فیلم میخاد با اون دختره رابطه داشته باشه و تو مجالس خاصی شرکت کنه ولی یه زن حامله داره؛ بنابراین تو ذهن خودش داستانی رو خلق میکنه که بتونه این رابطه رو بدون عذاب وجدان داشته باشه. و همون طور که در ابتدای فیلم تو کلاساش میگه این یه چرخس و تکرار میشه و… ادامه »
جالبه نقدای خارجی خیلی ضعیفتر از نقدای داخلیه. تا امروز هر چی خونده بودم منو به فکر انقلاب کشور پرتغال و حرفای رهبرشون در مورد فاشیزم که مثل عنکبوت حتی درون خونه مردمم عست انداخت ولی اون pdf عالی بود. حالا ویدئوی یوتیوب رو هم میبینم. ولی کلا این فیلما نامردیه. مثل نمادهای فراماسنری که فقط گروه خاصی وقتی میبیننشون میفهمن معنیش چیه (مثل تعدادی از شوهای مدونا و بریتنی اسپیرز و کیتی پری) این فیلمم افرادی که تحلیل سیاسی ازش دارن حتما باید با تاریخ پرتغال و حتی سخنان افراد سیاسیشون + هگل و مارکس آشنا باشن. یا کسایی… ادامه »
نقد جالبی بود و ترجمه فوق العاه روانی هم داشت. واقعن مرسی. به نظرم فیلم همون طور که منتقد اشاره کرد نوعی هم زادی رو مطرح میکنه این فیلم من رو به یاد باشگاه مشت زنی و یا بزرگراه گمشده میندازه. میدونید حرفای منتقد در عین معقول بودن ی جوری تکراری بود منظورم اینه که چیز جدید و اضافه ای بر تصورات من اضافه نکرد. میخوام چن تا نکته تو فیلم رو توضیح بدم که ممکنه واسه ی علاقه مندا جذاب باشه. اول اینکه بر خورد با همزاد به نوعی بیانگر برخورد با لایه ناخود آگاهه و البته کاری وحشتناک…… ادامه »
خیلی نقد مسخره و مزخرفی بود خسته نباشید
بر عکس زنش آخرش وقتی پشت آدام رو میبینه۸ میفهمه شوهرش نیست و تازه ازش در مورد مدرسه سوالم میکنه
بعد نیمه شب راحت خیانت میکنه !!!
saeid99:همانطور که قبلاً هم گفتم این فیلم یک پازل به هم ریخته می باشد و باعث شده فیلم لایه های مختلفی را بخود بگیرد ، بطوریکه هر کسی به سینما و تماشای فیلم علاقه دارد را به چالش کشیده و به نقد آن وا می دارد. البته اینجانب بدنبال نقد فیلم نیستم حداقل فعلاً چرا که فکر می کنم اول باید پازل فیلم حل شود وسپس بتوان بر روی آن نقدی کرد. وقتی میگویم پازل یعنی یک پازل واقعی چرا که تمام صحنه ها و پلانها و خلاصه تمام اجزا فیلم کاملاً بهم ریخته شده است ، البته در این… ادامه »
نقدتون بسیارضعیف بود.توقع داشتم حداقل بعضی از نمادهای فیلم مثل عنکبوت رو واشکافی کنید.توضیح دادن داستان فیلم که نقدمحسوب نمیشه. 😡
عنکبوت ماده از عنکبوت نر قوی تره و اینکه عنکبوت ماده به نر خیانت می کنه و اونو میکشه.این خصلت عنکبوته
کسی میتونه بگه چرا زنشو به شکل ی عنکبوت زشت ترسو نشون داد( عنکوبت ی حیون خبیس ترسناکه ولی به زندگیش و بچه هاش وفاداره)؟ بعد زنشم وفادار و متعهد به زندگی زناشویی بنظر میرسه پس هیچوقت نه تنها با شوهرش همچین جایی نمیره بلکه به شوهرشم اجازه نمیده همچین جایی….و مطمئنن شوهرش هم از این خبر داره ولی با این حال بهش چنین پیشنهاد بی شرمانه ای میده چرا؟
ممنون از همگی..
نقدها و متنهای جالبی بود و حتی PDF که ضمیمه کامنتها بود
چه نقد مسخره ای،اصلا نقد نبود این
همانطور که قبلاً هم گفتم این فیلم یک پازل به هم ریخته می باشد و باعث شده فیلم لایه های مختلفی را بخود بگیرد ، بطوریکه هر کسی به سینما و تماشای فیلم علاقه دارد را به چالش کشیده و به نقد آن وا می دارد. البته اینجانب بدنبال نقد فیلم نیستم حداقل فعلاً چرا که فکر می کنم اول باید پازل فیلم حل شود وسپس بتوان بر روی آن نقدی کرد. وقتی میگویم پازل یعنی یک پازل واقعی چرا که تمام صحنه ها و پلانها و خلاصه تمام اجزا فیلم کاملاً بهم ریخته شده است ، البته در این… ادامه »
mehdi1989:آقا سعید کاملا با نظر شما در کمال احترام مخالفم.بله! اتفاقی که میوفته در واقع ظاهری از آنچیزی است که ما داریم میبینیم و دوست خوبمون به گوشه ای از این اتفاق مبنی بر تحقیر زنان و سرمنشا بیماری روانی بودن زنان به خوبی اشاره کرد اما بزارید پا را از این فراتر بزاریم و نقدی در خور این فیلم ارائه کنیم. دوستان اگر دقت کرده باشید استاد تاریخ در قسمتی از کلاسش به اعتقاد مارکسیسم اشاره میکند. مارکسیسم میگوید نظام استثمارگر که حاکم بر افرادی هستند که استثمارشده اند. که به مرور زمان افراد استثمارشده دست به انقلاب میزنند… ادامه »
من تقریبا با نظر مهدی موافقم ولی باز هم این حرفها با داستان تناقض داره. مگر اینکه فرض کنیم بازیگر کاملا ساخته ی ذهن معلم بیمار است و حتی برایش اسم متفاوتی انتخاب میکند و به ملاقاتش میرود. و نقطه ی مبهم دیگر اینکه اگر اون تصادف فرضی باشه چرا تو رادیو خبرشو پخش کردن.!!؟؟ در کل به نظرم این از اون دسته فیلم های کاملا مبهم عمدی است تا ذهن بیننده رو نسبت به داستان درگیر کنه و اساسا نمیشه یک نقد کاملا درست رو بیان کرد و این کاملا طبیعیه که هر کسی یک برداشت متفاوتی از فیلم… ادامه »
فیلم خیلی خوبی بود.البته اگر از فضاسازی تقلیدی آثار دیوید لینچ که ناقص از آب در اومده بگذریم.در کل کارگردان با این فیلم و فیلم شاهکار prisoners نشون داد که از استعداد های هالیووده.بازی جیلنهال هم فوق العاده بود تو این دو فیلم.
و در ادامه برای صحه بر این ادعا که زندگی قبلی این معلم تاریخ، بازیگر بوده، و اتفاقا الان هیچ اتفاقی از اون دوران را به به خاطر نمیاره(منظور بعد از تماشای خود در فیلم است) تلاقی این حرف که بسیاری ازمتفکران قرن بر این باورند که تفکر خلاقانه حافظه یادآوری کردن چیزی که به خاطر سپرده شده و صحنه ای که پرده در همان لحظه کشیده میشود میباشد و به ما این را میگوید که این پرده درواقع پرده ذهنی است ک مابین این دو زندگی افتاده است و نمیگذارئ معلم زندگی پیشین خود را به یاد بیاورد برای… ادامه »
آقا سعید کاملا با نظر شما در کمال احترام مخالفم.بله! اتفاقی که میوفته در واقع ظاهری از آنچیزی است که ما داریم میبینیم و دوست خوبمون به گوشه ای از این اتفاق مبنی بر تحقیر زنان و سرمنشا بیماری روانی بودن زنان به خوبی اشاره کرد اما بزارید پا را از این فراتر بزاریم و نقدی در خور این فیلم ارائه کنیم. دوستان اگر دقت کرده باشید استاد تاریخ در قسمتی از کلاسش به اعتقاد مارکسیسم اشاره میکند. مارکسیسم میگوید نظام استثمارگر که حاکم بر افرادی هستند که استثمارشده اند. که به مرور زمان افراد استثمارشده دست به انقلاب میزنند… ادامه »
این فیلم یک پازل بهم ریخته می باشد. بیخود بخودتون زحمت نقد کردن ندید.هیچکدام از صحنه ها دنباله صحنه قبلی نیست.اگه خواستین میتونم تناقضات زیادی در صحنه ها بهتون نشون بدم (فقط برای مثال اگه دقت کنین در هنگام اصلاح ورقه های دانشجوها خودکار از قرمز به آبی تغییر می شه)
وای پسر این pdf مخمو ترکوند.
تازه فهمیدم که هیچی از این فیلم نفهمیدم.
حتما این pdf رو بخونید
فیلم فضاسازی جالبی داشت. بازیه جیکم که مثل همیشه عالی بود .اسکار که پارسال حقشو خورد prisoners رو فوق العاده بازی کرده بود
این فیلم با نشون دادن آلودگی شهر ک خیلی هم روش تاکید کرده و اون عنکبوت غول پیکیر میخواد بگه ک پلیدی شهرو فرا گرفته و در صحنه ی آخر نشون دادن اون عنکبوت ب این معنیه ک این زن هم قربانی این پلیدی شده ک دقیقا این ک این دو راه دشمنی رو پیش میگیرن زشتی و پلیدی بیش از حد رو نشون میده
این فیلم با نشون دادن آلودگی شهر ک خیلی هم روش تاکید کرده و اون عنکبوت غول پیکیر میخواد بگه ک پلیدی شهرو فرا گرفته و در صحنه ی آخر نشون دادن اون عنکبوت ب این معنیه ک این زن هم قربانی این پلیدی شده ک دقیقا این ک این دو راه دشمنی رو پیش میگیرن زشتی و پلیدی بیش از حد رو نشون میده
دادش این نقده یا خلاصه نویسیه فیلم اینا رو که همه میدونستیم
اگه میخواین فیلمو بفهمین این pdf رو دانلود کنید:http://uplod.ir/7a9uyfjzjw9w/Enemy.2013_vol_2.pdf.htm
ای بابا، این چه نقد مسخره ای بود؟؟؟ الان من اومدم نقد رو بخونم که یه چیز هایی رو که تو فیلم مبهم و گنگ برام بود رو بفهمم بعد این آقا از این که پرت کردن پاپ کرن تو سالن سینما بده حرف می زنه؟؟؟
صد رحمت به راجر ابرت مرحوم
بنظرم اگه نقد فیلمها رو همزمان با اکران در ایران(!) بذارید بهتره.
اکران ایران هم، زمانیه که نسخهی با کیفیت فیلمها میاد. و نسخه با کیفیت زمانی میاد که این فیلمها توی خارج وارد نمایش خانگی بشن.
پون نقد برای وقتیه که آدم فیلمو دیده باشه. حداقل شیوه درست نقدخوانی همینه که اول اون فیلمو ببینیم و بعد نقدشو بخونیم.
زیاد جالب نبود.
ای بابا پس نقد اثرپروانه ای کو ؟ بنجامین باتن هم همین طور. اقا مهدی اگه این کامنتو خوندی ممنون میشم نقد این دو تارو بذاری
دشمن فیلم خوب و همون جور که منتقد گفته ، عجیب و غریبیه ؛ اگرچه نمیشه با قطعیت در مورد دشمن حرف زد و خود منتقد هم به این نکته اشاره کرده اما این نقد هم خیلی کمک نمی کنه .
چندین تحلیل از این فیلم به زبان فارسی ارائه شده ، به ویژه ویدئویی ۲۵ دقیقه ای در یوتیوب به زبان انگلیسی که نکات جالبی رو بازگو می کنه .
ممنون
سلام به دوستان
وقتی آدم یه سری فیلم سورئال میبینه..
بینشون مشترکات زیادی پیدا میکنه.
مثلا همین عنکبوت.. که تو فیلم سکوت برگمان هم هست.. که نقش خدا رو تو فیلم داره
یا همون موجود عجیب که بالا سر شهر راه میره
ولی حرف اصلی اینه که این نشونه ها و این ساختاری که برای آثار سورئال چیدن و هست.. از چی ناشی میشه و به طور کل هدف از کارهای هنری سورئال چیه ؟
اگر کسی بتونه کمک کنه.. ممنون میشم
با تشکر
quote name="morad:بهتره اسم سایتتونو بذارید «نقدهای فارسی جیمز براردینلی»!
والا تا اینجا من غیر از نقدهای این آقا چیز دیگه ای توی سایت ندیدم!
این دوستمون عجب جمله ای گفتا 😆
چرا نقد این فیلم اینقدر دیر اومد؟
اقا غیر از اینه کلا هر کیو میخوایم مسخره کنیم بش میگیم برو فیلمای دهنمکیو نگاه کن خدا کنه معراجیا دوباره پر فروش ترین فیلم نشه
https://naghdefarsi.com/iran-news/13199-1393-03-07-19-08-00.html
خیلی جالبه همه از دهنمکی بدشون میادو سوژه ای هم شده بره تکه انداختن اون وقت پرفروش ترین فیلما ، فیلمای مزخرف اونه مال اونه