نویسنده: Joseph L. Mankiewicz (جوزف ال. منکیهویچ),
7.0 | |
60 | |
0.69 |
خلاصه داستان:
کلئوپاترا ملکه مصر است و میخواهد که از کشورش در برابر خواستههای امپریالیستی روم محافظت کند. داستان فیلم شرح سختیها و وقایعی است که در این رهگذر بر کلئوپاترای جوان میگذرد.
بازیگران:
تصاویر فیلم:
خلاصه نظر منتقدان:
مارجوری باومگارتن – Austin Chronicle – 10 از 10
تیلور، برتون و هریسون در این نمایش حماسی عشق و ملل عالی بودند.
پیتر برادشاو – The Guardian – 8 از 10
فیلم چهار ساعته کلئوپاترا جوزف ال. منکیهویچ یک شاهکار باشکوه است که گاهی خسته کننده میشود. لحظه کانونی فیلم سکانسی است که در آن دهان آدم از تعجب وا میشود؛ لحظه ورود ملکه به روم که برای ساخت آن منکیهویچ یک فانتزی « بازبی برکلی » طور، مانند افتاتحیههای مسابقات المپیک ساخته است.
ترور جانستون – Time Out London – 6 از 10
این درامای غولآسا شاید یک فیلم نباشد اما چنان نمایشی یه هالیوود میآورد که شاید بتوان گفت تکرار نشدنی است.
چاک باون – Slant Magazine – 5 از 10
کلئوپاترا به طرز ناامیدکنندهای نه یک شاهکار چشمنواز است نه یک فاجعه فوقالعاده، بلکه بیشتر روی هم رفته مبتذل است، یک حماسهی غیرمعمول صمیمانه که شکست بزرگی است.
نقد و بررسی فیلم به قلم
نشریه varitey
نمره 8 از 10
کلئوپاترا یک نمایش خیره کننده بزرگ نیست بلکه یک بازسازی حقیقی سینمایی قابل توجه از یک دوره تاریخی است.
خیرهکنندهترین دستآورد کارگردان و همنویسنده فیلم « جوزف ال. منکیهویچ » و تهیه کننده « والتر واگنر » این است که آنان چنین داستان مبسوط و پیچیدهای را در چنین زمان نسبتا کوتاهی در آوردهاند. فیلم 18 سال آشفته منتج به امپراطوری روم باستان ، از نخستین دیدار کلئوپاترا و ژول سزار تا مرگ کلئوپاترا در شکست دادن مارک آنتونی، را پوشش میدهد. نتیجه یک تمامنمای عظیم است که از لحاظ زرق و برق در همه سکانسها به یک نحو نیست اما به طرز غافلگیرکنندهای در مورد داستانهای شخصی بسیار تیز و دقیق است.
این مهم تنها منتج از کیفیت مرغوب نمایشنامه نمیباشد بلکه تحت تاثیر استعداد شگرف سه بازیگر اصلی فیلم نیز است. در نقش اصلی، که یکی از سختترین نقشهای تاریخ است، « الیزابت تیلور » نقش یک زن مداوم جذاب را بازی میکند. اگرچه در ابتدا به عنوان ملکه کودک کامل راحت نمیباشد اما رفته رفته با گذشتن دقایق به ملکه بالغ شهوتانگیزی تبدیل میشود.
« رکس هریسون » در نقش سزار عالی است، زیرک، متکبر و خردمند که به نوعی بر تصورات جورج برنارد شاو از این شخصیت استوار گشته است اما همینطور به نحو غیرقابل پیشبینیای بیرحم و جاهطلب است. دیالوگهای او درخشانترین دیالوگهای فیلمند، و با قتل سزار در نیمه ابتدایی، گویی فیلم از فقدان چیزی رنج میبرد.
« ریچارد برتون » در نیمه دوم فیلم ظاهر میشود. خارق از انتظار او به عنوان یک نقش عاشقپیشه که نمایشنامه سعی در القای آن دارد ظاهر نمیشود. نقش مردی را دارد که از لحاظ نظامی شایسته است و سرشار از حسادت به نبوغ سزار است و در انتها معلوم میشود که مردی غمگین و خمّار است که کلئوپاترا از او چیزهایی ورای نیازهای اتاق مخصوص زنانهش میخواهد. از قضا صحنههای عشقبازی لیزی و دیکی از ضعیفترین سکانسهای فیلم است.
ستاره حقیقی کلئوپاترا منکیهویچ است که به آشفتگی تهیه این فیلم نظم بخشید. منکیهویچ همانگونه است که سزار پیشتر به کلئوپاترا گفته بود:«تو به نحوی سیاست و شور را در هم میآمیزی» .
مترجم: پدرام موسیپور
دیدگاه بگذارید