خلاصه داستان:
فیلم آرتمیس فاول بر اساس رمان آرتمیس فاول نوشته اوئن کالفر نویسنده ایرلندی است. که روایت داستان پسر بچه دوازده ساله ای به اسم آرتمیس فاول را می کند که به روش های مختلف با دنیای پریان و اجنه ارتباط بر قرار می کند و در تلاش است تا از آنها منافعی دریافت کند.
بازیگران:
تصاویر فیلم:
خلاصه نظر منتقدان:
Boston Globe ( امتیاز ۵ از ۱۰ )
باعث سوال است که آیا کارگردانی کمتر بازیگوش به نسبت کنت فرانا این فیلم را کارگردانی میکرد، میتوانست اثری کمتر گیجکننده و بیشتر بامزه تولید کند؟ تایکا وایتیتی (کارگردان « جوجو خرگوشه») مثلا؟
پیتر بردشا – The Guardian ( امتیاز ۴ از ۱۰ )
شخصیتها و تصاویر مثل تصاویر اسکرینسیور صفحهی رایانهها به اینور و آنور میپرند.
بری هرتز – The Globe and Mail ( امتیاز ۳.۸ از ۱۰ )
اثری گیجکننده، درهم با قصدی بد و اجرایی بدتر.
نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)
نشریه reelviews
نمره 5 از 10
چه چیزی در داستانهای فانتزی وجود دارد که باعث میشود آنها به سختی به پردهی نقرهای منتقل شده و تبدیل به آثار سینمایی بدی شوند؟ این کار غیرممکن نیست – سری « هری پاتر» نوشتهی جی.کی رولینگ و سری «ارباب حلقهها» نوشتهی «جی آر آر تالکین» و ساختهی « پیتر جکسون» نمونههایی اند که نشان میدهند انجام این کار ممکن است. اگرچه اما در اکثریت غالب دفعات، نتیجه چیزی شل و ول و بدون سر و ته همچون « آرتمیس فول » (Artemis Fowl)، ساختهی « کنت برانا» است؛ چندین صحنهی جالب و به یاد ماندنی در میانهی اقیانوسی از شخصیتهای ناقص و ناکامل، عناصر داستانی تکمیلنشده و مشکلدار و دنیایی که درست ساخته نشده است. اگرچه که مشکل در وهلهی اول مرتبط با سختیهایی است که در خلاصهکردن یک حماسهی بزرگ به یک فیلم نسبتا کوتاه است(در قیاس با یک اثر ادبی)، نبود ظرافت باعث شده تا « آرتمیس فول » تبدیل به شکستی بشود که هیچکس انتظارش را نداشت.
رفتاری که با رمان « آرتمیس فول » شده ما را به یاد یکی از اشتباهات دیزنی در چندین دههی پیش میاندازد ( فیلم « آرتمیس فول » عناصر داستانی دو جلد اول یک رمان ۸ جلدی را تبدیل به یک فیلم کرده است). اگرچه « پاتیل سیاه » ( The Black Cauldron) فیلم انیمیشنی بود، آن اثر هم از مشکلاتی مشابه با « آرتمیس فول » رنج میبرد؛ سادهسازی بیش اندازهی داستان پسزمینه، روایتی بسیار عجلهای و سریع با شخصیتهایی که بسیار فقیرانه پرداخت شده اند و به صورت کلی نبود وفاداری به مواد داستانی مرجع اثر. « پاتیل سیاه » بهتر جواب داد چون که حداقل پایانبندی تمیزتر و بهتری داشت. « آرتمیس فول » از این رنج میبرد که هم تلاش دارد تا پایانی مشخص داشته باشد ( در صورتی که فیلمهایی در آینده بخواهند برای ادامهی این اثر ساخته بشوند ) و هم اینکه تلاش دارد تا نخی برای ماجراجوییهای بعدی بدهد.
در داخل کتاب، « آرتمیس » ۱۲ ساله ( که در فیلم نقشش را « فردیا شا » بازی میکند، نوهی « رابرت شا» بزرگ ) به عنوان یک ضدقهرمان به تصویر کشیده شده است ( اگرچه در طی جریان این حماسه، ویژگیهای شرورانهی او کم کم جای خود را به جای ویژگیهای قهرمانانه میدهند). در این فیلم او بیشتر یک پسربچهی قهرمان است که به اشتباه فهمیده میشود و نقش او به عنوان شخصیت مثبت هیچوقت زیر سوال نمیرود. همهی نقاط تاریک او به کناری گذاشته شده اند. داستان به تلاشهای آرتمیس برای پیدا کردن محل اختفای پدرش و نجات او خلاصه میشود. آرتمیس فولِ پدر ( با بازی کالین فارل )، یک دزد هنری مشهور است که توسط یک پری شیطانی به نام « اوپال کوبوی » زندانی شده است. شرط آن پری برای رهایی او این است که آرتمیس باید یک « مکگافین » قدرتمند را پیدا کند و به دست بیاورد. او در این کار از سوی « پلیسهای عناصر پایینتر » ( LEP ) یعنی افسر « هالی شورت » ( لارا مک دانل )، دورف غولپیکری به اسم « مالچ دیگانز » ( جاش گد ) و مرد قرتمندی به اسم « دومووی باتلر » ( نانسو آنوزی ) همراهی میشود.
حدود ۲۰ سال طول کشیده است تا آرتمیس مسیر خود از داستانهای روی کاغذ به سالن سینماها را طی کند اما نه طرفداران قدیمی این سری و نه تازهواردان به آن از نتیجه راضی نیستند. باید درک کنیم که البته فیلم با مشکلات بدی هم مواجه شد؛ تاریخ اکران ابتدا از آگوست سال ۲۰۱۹ به ماه می سال ۲۰۲۰ عقب انداخته شده بود تا اینکه ویروس کرونا باعث شد حتی در آن زمان هم اکرانش ممکن نباشد. لذا دیزنی مجبور شد تا آن را بر روی پلتفرم خانگی دیزنی+ عرضه بکند.
نکتهی نهایی این است که در حالی که دیزنی استعداد خود برای ساخت فیلمهایی در سبکهای مختلف را نشان داده است اما حماسههای فانتزی قطعا جزو آنها نیستند. این تنها ژانری است که پادشاهی جادویی دیزنی شاید بهتر باشد که از آن دوری کند و راه را برای استودیوهایی که عملکرد بهتری نشان داده اند ( مثل وارنر برادرز) باز بگذارد.
مترجم: امید بصیری
دیدگاه بگذارید