نویسنده: جینتس زیلبالودیس (Gints Zilbalodis),
7.3 | |
0 | |
0.00 |
خلاصه داستان:
پسری در جنگل باید تلاش کند تا مسیر بازگشت به سمت خانه را پیدا کند.
بازیگران:
تصاویر فیلم:
نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)
نشریه ReelViews
درک این نکته فرد با استعداد اهل لتونی یعنی « جینتس زیلابالودیس » این داستان بقا را به تنهایی تصور و خلق کرده است باعث میشود تا میزان قدردانی ما از سبک سوررئال آن حتی بیشتر هم بشود.
یک انیمیشن رایانهای الهامبخش که نشان میدهد این مدیوم هنری برای کسانی که ایدههای بزرگ و زمان زیادی داشته باشند عملا محدودیت ندارد ( البته نیاز به سرمایه و جلوههای ویژهی کمنظیر هم هست . « دور » ( Away ) محصول بیش از ۳ سال خلاقیت و کار پدیدهی ۲۵ سالهی اهل لتونی یعنی « جینتس زیلابالودیس » را نشان میدهد، کسی که افتخار تمام جنبههای اثر درجه اولش را به نام خود زده است؛ او ایدهی این فیلم را خلق کرده، آن را طراحی کرده، انیمیشنهایش را کشیده است و موسیقیش را نواخته است، و چه موسیقی زیبایی!
« دور » در جایی آغاز میشود که شخصیت اصلی جوان آن با چتر نجات خود از درختی آویزان است و در دوردستها هم چیزی جز برهوت دیده نمیشوند، جایی که در نهایت به نظر نقطهی نهایی یک جزیرهی بسیار که از کار درمیآید که قوانین فیزیک در آن کمی متفاوت اند. ما نمیدانیم که این پسرک چگونه به آنجا رسید و اینکه به کجا قرار است برود اما هیبت غولپیکر سیاهرنگی که آرام به سوی او راه میرود نوید اتفاقی بد و خطر را میدهد. کمی بعدتر این موجود سایهوار به پسرک میرسد و یک جا او را میبلعد اما این بلعیدن فقط یک لحظه طول میکشد و آغازگر یک تعقیب و گیرز با سرعت پایین و فراواقعی است که به مدت ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه طول میکشد. ماجراجوییای که نمیتوان آن را با کلمات توصیف کرد، ماجراجوییای که در آن هم شخصیت اصلی داستان و هم بینندگان اول باید جایگاه خود را متوجه بشوند سپس مسیرشان به تمدن را بازبیابند.
سبک بصری « زیبالودیس » که در ۵ اثر قبلیش هم میشد آن را مشاهده کرد، در این اثر به اوج خود رسیده است و حالا تبدیل به امضای او شده است. او خطوط سفت و سخت و با دست طراحی شدهی چشمگیر را با سایهزنی فراواقعگونهی ۳ بعدی و دیگر جلوههای ویژهی بصری ترکیب کرده است. برای خیلیها این ترکیب یادآور بازیهای رایانهای ابتدای قرن ۲۱ای خواهد بود، بازیهایی که در آنها محیط به اشکال و خطوط ساده و پایهای تبدیل شده بود و به بازیکنان اجازه میداد به صورت در لحظه در آنها به گردش بپردازند. گرچه ما هیچوقت به صورت مستقیم چشمهای پسرک را نمیبینیم اما لحظات بسیاری در حال تماشای او هستیم در حالی که خودش مشغول نظارهی این محیط ناآشنا است.
ناحیه و زمینی که این انیمیشن در آن روی میدهد گاها میتواند بسیار مبهوتکننده باشد علیالخصوص زمانی که از دوردست به آن بنگریم. برخلاف آن میتوان به صورت و چهرهی پسرک اشاره کرد که چیزی برای بیان کردن ندارد و اجزای تشکیل دهندهی آن دماغ قرمز رنگ و موی بههم ریختهی قهوهای او است. شاید داشتن کمی جزئیات بیشتر میتوانست بهتر باشد اما چیزی نیست که نبود آن لطمهای وارد کرده باشد. اگرچه که این شخصیت در طول اثر کلمهای به زبان نمیآورد اما با توجه به سر نخهای متعدد میتوانیم حدس بزنیم که دربارهی چه چیز فکر میکند، سرنخهایی مثل یک فلشبک به هواپیمایی که او تنها بازماندهش بود، یک کوله پشتی که نقشهای دارد، یک قمقمه و یک کلید خاص. و صد البته موسیقی خاص و نامحسوس « زیبالودیس » که بین احساس اضطراب و احساس هیجان حرکت میکند.
درست مثل گرافیک این انیمیشن، نقشه هم چیزی را نشان میدهد که فردی ممکن است در یک بازی ویدئویی قدیمی ببیند؛ یک سری گذرگاه پوشیده در طی جزیره که در سمت دیگرش به نظر یک دریچه وجود دارد. اولین گذرگاه سایهی آن هیبت غولپیکر را نشان میدهد، هیبتی که به آن اندازهای که در ابتدا فکر میکردیم شیطانی نیست اما به نوعی به ارواح آنهایی که در طی سقوط هواپیما از بین رفتند و به طور کلی مفهوم مرگ متصل است.
در این زمان دیگر مرز بین سینمای با جلوههای ویژه و دنیای بازیهای رایانهای بسیار کمرنگ شده است که تماشای یک فیلم ماجراجویانهی خاص میتواند حس یک بینندهی منفعل را بدهد که در حال تماشای فرد دیگری است که از مراحل مختلف میگذرد. « دور » هم تا حد زیادی به همین شکل ساختارسازی شده است، یعنی به بخشهای مختلف تقسیم شده است که بسیار برای تجربهای بر اساس واقعیت مجازی مناسب به نظر میرسند.
شخصیت اصلی در طی مسیر خود با حیوانات مختلفی تعامل برقرار میکند من جمله یک پرندهی زردرنگ آسیبپذیر که او باید گاها از او مراقب بکند در حالی که در بعضی لحظات هم به نظر میرسد که این حیوان مراقب او است. پازلهای کوچکی وجود دارند که او باید آنها را حل بکند – آن کلید مذکور برای مثال در نقش یک موتورسیکلت عمل میکند – و یک سری اقدامات نیمه حسی که باید انجام بشوند.
برای کسانی که فرصت دیدن « دور » در تئاتر را پیدا کنند باید گفت که این تجربه یا برای آنها شگفتانگیز خواهد بود یا آزارشان خواهد داد، مخصوصا که این پروژه شبیه به اولین نمرهی قبولیای میرسد که بسیار هم امیدوارکننده است؛ یک نمونهی اعلی از موهبتهای متعددی که « زیبالودیس » دارد، موهبتهایی که بیشتر در زمینهی ساخت دنیا و طراحی آن کاربرد دارند تا طراحی شخصیتها. لحظات و نماهایی در « دور » وجود دارند که به حدی زیبا هستند که ما را به یاد حظ بصریای که از « چرخهی زندگی » ( Cycle of Life ) بردیم میاندازند یا حتی بازسازی دیزنی از « شیرشاه » ( The Lion King ). صحنهی موتورسواری در جنگل هم به اندازهی بهترین آثار انیمیشنیای که در سال گذشتهی میلادی دیدیم با کیفیت و خوب است. در دنیای واقعی حتی هواپیماهای بدون سرنشین هم نمیتوانند به کیفیت دوربینهای واقعیت مجازی « دور » برسند اگرچه که جا داشت فیلم بر روی صورت شخصیت اصلیش تمرکز بیشتری بکند.
مترجم: امید بصیری
دیدگاه بگذارید