نویسنده: Hayao Miyazaki (هایائو میازاکی), Aoi Hiiragi (آی هیراگی),
8.0 | |
0 | |
0.93 |
خلاصه داستان:
دختری به نام «شیزوکو» پی می برد تمام کتاب هایی که از کتابخانه می گیرد، در گذشته توسط پسری به اسم «آماساوا» خوانده شده است و...
بازیگران:
تصاویر فیلم:
نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)
نشریه Reelviews
نمره 10 از 10
قدرت اصلی «زمزمهی قلب» را میتوان در نحوهی ارتباط برقرارکردنش با بیننده دانست. بسیاری از فیلمهای انیمیشنی برای کودکان ساخته شده اند و به همین دلیل ممکن است که در ظاهر سطحی و افادهآمیز به نظر برسند.
به هیچ وجه شاهد همچین موردی در این اثر نیستیم. فیلم تصاویر و احساسات را از داخل خاطرات ما با چنان دقتی به بیرون میکشد که ما در حین تماشای آن به زیستن دوبارهی این خاطرات از کودکیمان میپردازیم. چیزهای کوچکی مثل اولین احساسات عاشقانه، عشقهای بدون سرانجام و تلاش برای پیدا کردن «استعداد واقعی» یک نفر به صورت بسیار آرام و راحتی در این فیلم مورد بررسی قرار گرفته اند. اگرچه یک هشدار؛ برای لذت بردن از فیلم شما باید از آهنگ آقای «جان دنور» به نام «جادههای روستایی مرا به خانه ببرید» (Take Me Home, Country Roads) خوشتان بیاید، یا حداقل اینکه بتوانید آن را تحمل بکنید. فیلم با این آهنگ شروع میشود و از آنجا به بعد با متون مختلفی اجرا میشود.
تاثیر آقای میازاکی تا آنجایی قابل دیدن است که سکانسهای فانتزی رمان نوشته شده توسط شخصیت اصلی را تماشا میکنیم. این سکانسها شامل ماجراجوییهای مجسمهی یک گربهی سخنگو که در جست و جوی عشق از دست رفتهش است میشوند. این صحنهها درست حسی را به ما میدهند که متوجه میشویم ساختهی دست مردی است که «همسایهی من، توتورو» (My Neighbor Totoro) را خلق کرده است و بخش اعظمی از دوران کاری خود را بر روی موجوداتی انساننما کار کرده است.
شخصیت اصلی «زمزمهی قلب» دختری ۱۴ ساله به نام «شیزوکو سوکیشیما» (با صداپیشگی یوکو هونا) است، نویسندهای در حال رشد که بیشتر زمان خود را صرف کتابخواندن میکند. البته او که در مدرسهی راهنمایی در حال تحصیل است، زندگی اجتماعی سختی دارد (زندگیای که او در آن به دفعات خجالتزده میشود). بهترین دوست او، «یوکو هارادا» (مایو کایاما) به دوست مذکرشان «سوگیمورا»(یوشیمی ناکاجیما) علاقه دارد، که اعتراف میکند «شیزوکو» را دوست دارد. در همین حین «شیزوکو» رابطهی رمانتیکی با «سیجی آماساوا»(ایسی تاکاهاشی)، پسری تنها پیدا میکند، کسی که عملا او را تعقیب میکرده است (البته نه به طرز خطرناکی).
پدربزرگ «سیجی» یک مغازهی عتیقه فروشی دارد. دو وسیله در این مغازه توجه «شیزوکو» را به خود جلب میکنند؛ مجسمهی یک گربه – که نامش به طرز جالبی «بارون هامبرت فون گیکن» است – و یک ساعت ظریف و حساس. «سیجی و شیزوکو» بسیار مشتاقانه درباره ی رویاها و آرزوهایشان با یکدیگر صحبت میکنند و سیجی میگوید که قصد دارد برای یک دورهی دوماههی ویولون سازی به ایتالیا برود. زمانی که «سیجی» به سفر رفته است، «شیزوکو» خودش را موظف میداند تا تقریبا دربارهی هیچ چیز دیگری ننویسد. داستان او یک داستان افسانهای دربارهی ماجراجوییهای «بارون» است.
اگرچه آن قسمتهای «زمزمهی قلب» که شامل حضور «بارون» میشوند (که تمامی آنها در نیمهی دوم فیلم اتفاق میافتند) بسیار درگیرکننده اند اما قدرت اصلی فیلم در تصویری است که از «شیزوکو»، دنیای او و افرادی که در دایرهی نزدیکانش اند به ما نشان میدهد. این موارد به حدی قوی هستند که بتوان هر بینندهای را با آنها به سینما کشاند اما با جادوی رویاگونهی اثر که همراه انیمیشن است این تصویر حتی قویتر هم میشود. میزان جهانیبودن در ارائهی شخصیت «شیزوکو» باعث شگفتی است؛ نشانهای دیگر که یک سری از اصلیترین عناصر انسان بودن در تمام فرهنگها و تقسیمبندیها مشترک اند.
طراحی هنری اثر یادآور بهترین آثار تولید شده توسط استودیو Ghibli تا به امروز است در حالی که سبک خاص آقای میازاکی که در دو دههی آینده به آن ادامه داده است را نیز به خوبی نشان داده است. نقاشیهای غنی پیشزمینهی تصویر به شخصیتها و محیط عمق میدهند. طراحی «زمزمهی قلب» نوعی گرمی دارد که نمیتوان در آثار کامپیوتری امروزه آن را یافت، هر چقدر هم که به لحاظ تکنیکی پیشرفته باشند.
کارگردان اثر یعنی آقای «یوشیفومی کوندو» توسط آقای میازاکی به عنوان یک دنباله روی احتمالی معرفی شده است.
او در کنار این استاد انیمیشنسازی و در بسیاری از آثار ابتداییتر او همراهش بوده است. او طراحی هنری آثاری مثل «مدفن کرمهای شبتاب» (Grave of the Fireflies)، «خدمات نامهرسانی کیکی» (Kiki’s Delivery Service)، «همین دیروز» (Only Yesterday) و «پرنسس مونونوکه» (Princess Mononoke) را به عهده داشته است. تنها افتخار او به عنوان کارگردانی محدود به «زمزمهی قلب» میشود. او در سال ۱۹۹۸ و در ۴۸ سالگی بر اثر آنوریسم در گذشت و به همین خاطر دوران کاری امیدوارکنندهش خیلی زود به پایان رسید، مسئلهای که میازاکی را مجبور کرد اولین بازنشستگیش را اعلام کند.
«زمزمهی قلب» هم مثل بسیاری از آثار استودیوی Ghibli در ژاپن به طرز شگفتانگیزی موفق بود اما به لحاظ بینالمللی توجه خاصی به خود جلب نکرد. این فیلم بخشی از آثار با گواهی شرکت دیزنی بود و یک نسخهی انگلیسی زبان از آن در سال ۲۰۰۶ تولید شد که صداپیشگیهای آن را «بریتنی اسنو» (در نقش شیزوکو)، «دیوید گالاگر» (سیجی)، «کری الوز» (بارون) و «اشلی تیسدیل» (یوکو) بر عهده داشتند. این مسئله دربارهی تمامی آثار ساختهی استودیوی Ghibli صادق است که بهترین روش تماشای آنها به زبان اصلی و با زیرنویس انگلیسی است. دوبله تنها برای کسانی خوب است که یا حوصلهی خواندن زیرنویسها را ندارند و یا سنشان کمتر از آن است که بتوانند زیرنویسها را بخوانند. این فیلم در ماه جولای سال ۲۰۱۹ به عنوان یکی از آثار فستیوال میازاکی دوباره عرضه شد.
«زمزمهی درون» یکی از بهترین آثار «مبهم» استودیوی Ghibli قبل از ساخت «پرنسس مونونوکه» را به تصویر میکشد، اثری که به میازاکی این فرصت را داد که اولین موفقیت بزرگ بینالمللی خود را کسب کند. این فیلم به عنوان یک همکاری تاثیرگذار بین «میازاکی و کوندو»، داستانی دربارهی دوران بلوغ تعریف میکند که تاثیر خوبی بر روی بینندگان خواهد گذاشت. «زمزمهی قلب» اگرچه در زیر سایهی آثار محبوبتر این استودیو قرار میگیرد اما یکی از تماشاییترین آثار این استودیو در دههی ۹۰ محسوب میشود.
مترجم :امید بصیری
دیدگاه بگذارید