نویسنده: Thomas Keneally (توماس کینالی), Steven Zaillian (استیون زِیلیان),
![]() |
8.9 |
![]() |
93 |
![]() |
0.97 |
خلاصه داستان:
داستان واقعی مقطعی از زندگی اسکار شیندلر (لیام نیسون)، سرمایه دار آلمانی در خلال جنگ جهانی دوم است. اسکار شیندلر در ابتدا با استفاده از شرایطی که جنگ فراهم آورده بود، یهودیان را به عنوان کارگر برای کارخانه اش انتخاب میکند تا پول کمتری برای استخدام کارگر
بازیگران:
تصاویر فیلم:
نقد و بررسی فیلم به قلم Roger Ebert (راجر ایبِت)
اگر اسکار شیندلر یک قهرمان عادی بود که برای عقایدش مبارزه می کرد، امروز توصیف کردن او اینقدر مشکل نبود. ویژگی هایی شخصیت او از جمله اعتیاد به الکل، قماربازی، داشتن چندین معشوقه، طمع زندگی او را تبدیل به یک معما کرده است.
ما درباره ی شخصیتی صحبت می کنیم که با آغاز جنگ جهانی دوم به امید پول دار شدن به کشور لهستان رفت تا با راه اندازی کارخانه هایی که کارگرانشان یهودی بودند به اهداف خود برسد. در پایان جنگ او بارها زندگی خود را به خطر انداخت و تمامی ثروت خود را برای دور نگه داشتن یهودی ها از دستان بیرحم آلمانها خرج کرد. او برای ماه های متمادی به آلمان ها رشوه می داد تا کارگران یهودی را به جای سوزاندن در کوره ها به او بسپارند تا در کارخانه ی او برایش کار کنند. کارخانه ساخت گلوله توپ برای ارتش آلمان، کارخانه ای که در تمام دوران فعالیتش حتی یک محصول قابل استفاده برای ارتش آلمان تولید نکرد.
سوال اینجاست که چه چیزی او را متحول کرد؟ -چرا در حالتی که می توانست مثل هزاران نازی دیگر از موقعیت ایجاد شده به نفع خودش استفاده کند و ثروت عظیمی را برای خود و بعد از جنگ پس انداز کند این کار را نکرد؟ چرا به جای یک جنایتکار جنگی او تصمیم گرفت یک انسان باشد؟ و این استیون اسپیلبرگ است که تصمیم می گیرد در فیلمش پاسخی به این سوال ندهد. هر پاسخ احتمالی به این سوال بسیار ساده، ابتدایی به نظر می رسد و البته توهینی به زندگی رمزآلود شیندلر. هولوکاست طوفان کشنده ای بود که با نژاد پرستی و دیوانگی درهم آمیخت. شیندلر توانست در گوشه ای از جنگ که او در آن حضور داشت بر این نیروی اهریمنی فایق آید ولی به نظر می رسد که او برای اتفاق های مرموزی که برای خودش می افتاد هیچ برنامه ای نداشت. در این فیلم که بهترین کار اسپیلبرگ تا به امروز است. او موفق شد داستان شیندلر را بدون استفاده از فرمول ساده تخیل به بهترین شکل به نمایش درآورد.
این فیلم 184 دقیقه ای مثل تمام فیلم های بزرگ دیگر به نظر کوتاه می آید. فیلم با معرفی شیندلر (لیام نسون)، به عنوان مردی قدبلند و جذاب آغاز می شود. او همیشه لباس های گرانقیمت می پوشد و اغلب اوقات مشغول خرید مشروب و خاویار برای سران نازی است. همچنین او یک نشان آلمان نازی را با افتخار روی کت خود چسبانده است. اسکار شیندلر دوست دارد که با افسر ارشد نازی عکس یادگاری بیاندازد. وی فرد با نفوذی است که در بازار سیاه افراد زیادی را می شناسد و تهیه اقلام نایاب مثل سیگار، نایلون و مشروب برای او کار ساده ای است. سران نازی از ایده باز کردن کارخانه ای که به ارتش آلمان کمک کند و همچنین بتواند برای آلمان ها آشپزی کند استقبال کردند. چه ایده ای بهتر از استخدام یهودیان، چرا که حقوق آنها بسیار پایین است و بدین صورت شیندلر سریعتر پولدار می شود.
قدرت شیندلر در فریب، رشوه و دروغ گویی به سران نازی است. او هیچ چیزی در مورد راه اندازی کارخانه نمی داند به همین دلیل یک حسابدار یهودی به نام ایزاک استرن (بن کینگزلی) را استخدام می کند تا کارهای او را انجام دهد. استرن در خیابانهای کراکو می گردد تا یهودیان را برای شیندلر استخدام کند.
چون محیط کارخانه از محیط جنگ جدا است کسانی که در آن کار کنند شانس بیشتری برای زندگی دارند. رابطه ی استرن و شیندلر توسط اسپیربرگ به صورت مرموزی محکم می شود. در ابتدای جنگ تنها هدف شیندلر بدست آوردن پول و در انتهای آن حفظ جان کارگران یهودی اش است. ما می دانیم که استرن این موضوع را می داند اما در کل فیلم صحنه ای که استرن و شیندلر این موضوع را بیان کنند، وجود ندارد شاید بدلیل اینکه گفتن حقیقت میتواند منجر به مرگ هر دوی آنها بشود…
قدرت اسپیلبرگ در تمام صحنه های فیلم واضح است. فیلم برداری فیلم را استرن زاییلیان به عهده دارد و نمایش نامه فیلم بر اساس داستان توماس کنالی از روی یک ملودرام تبعیت نمی کند. در عوض اسپیلبرگ سعی کرده است که از یک سلسله اتفاقات واضح و بدون جلوه های ویژه استفاده کند و به کمک همین حوادث ما می فهمیم که چقدر دنیای شیندلر مرموز است.
ما همچنین شاهد یک هولوکاست وحشتناک هستیم. اسپیلبرگ به ما فرمانده آلمانی را معرفی می کند که مسئول کمپ نازی هاست، فردی بیمار به نام گود (رالف فلنس) که نماد کامل یک شیطان است. از بالکون ویلای خود که بر حیاط کمپ اشراف کامل دارد برای تمرین تیراندازی یهودیان را هدف قرار می دهد. (شیندلر این فرصت را پیدا می کند که در یک مهمانی بی ارادگی گئود را در قالب یک مثال به رخش بکشد و این کار را آنقدر واضح انجام می دهد که بیشتر شبیه به یک توهین است).
گئود از آن دسته آدم هایی است که خودشان ایده ای را پایه گذاری می کنند ولی خودشان را از آن مستثنی می دانند. او آلمانی های دیگر را به کشتن یهودیان ترغیب می کند و خودش دختر یهودی زیبایی را به نام هلن را به عنوان خدمتکار انتخاب می کند و به مرور زمان عاشقش می شود. این تنها ظاهر زیبای هلن است که باعث زنده ماندش می شود. نیازهای شخصی گئود برایش از همه چیز مهم تر است، از مرگ و زندگی، درست و اشتباه. با بررسی شخصیت او ما متوجه می شویم که نازی ها تنها به واسطه ی افرادی مانند جفری داهمر که قدرت فکر کردن داشتند توانستند تا حدودی به اهداف خود برسند.
اسپیلبرگ تصمیم گرفت به سبک فیلم های مستند، این فیلم را سیاه و سفید فیلم برداری کند (تمام اتفاق هایی که در کارخانه شیندلر رخ میدهد واقعی هستند). او نشان می دهد که شیندلر چطور با سیستم دیوانه وار نازی ها مبارزه می کند. موفقیت های این فیلم حاصل کار همزمان کارگردانی، داستان پردازی، تدوین و هدایت سیاهی لشکر آن هستند. اما اسپیلبرگ کارگردانی که ما او را به واسطه صحنه های به یاد ماندنی و پرهزینه اش می شناسیم، در عمق داستان محو می شود. نسون و کینگزلی و دیگر هنرپیشگان فیلم نیز همگی به یک سمت و جدا از ظهور قابلیت های شخصی به اجرای یک شاهکار می پردازند.
در انتهای فیلم صحنه های فوق العاده ایی را شاهد هستیم. دیدن افراد واقعی که شیندلر آنها را نجات داد زیبایی این فیلم را دو چندان می کند. در انتهای فیلم یادداشتی وجود دارد که به ما می گوید تعداد افرادی که شیندلر آنها را نجات داد با احتساب خانواده هایشان بیش از 6000 نفر است و یهودیان لهستان امروزه 4000 نفر می باشند. درسی که از این فیلم می گیریم این است که شیندلر به تنهایی بیش از یک کشور برای نجات جان یهودیان تلاش کرد. پیام فیلم این است که یک مرد در مواجهه با هولوکاست هر کاری که توانست کرد در جایی که دیگران تنها نظاره گر بودند. می توان فهمید که تنها یک مرد افسانه ای، بدون فکر و بی توجه به خطر، یک مرد حیله گر و بدون نقشه می توانست کاری را که اسکار شیندلر کرد را انجام دهد. هیچ مرد عاقل و با تجربه ایی تا این حد پیش نمی رود!
مترجم :حسین توتونچی
تهیه و ترجمه: سایت نقد فارسی
نقد و بررسی فیلم به قلم
درباره این فیلم سه ساعته سیاه و سفید كه دلیلش تضاد تیرگی و روشنی آدمهای فیلم است و هوشمندانه تصمیمگیری شده است چه میتوان گفت؟ اسپیلبرگ (كارگردان فیلم) دست به آزمونی بزرگ زده است. او گفته بود مدتها تصمیم داشته فیلمی درباره نسلكشی نازیها در خلال جنگ جهانی دوم تولید كند اما به داستان روایی خوبی دست نیافته است. اكنون چه داستانی بهتر از انقلاب درونی یك مرد پولدوست و هوسباز تا تبدیل شدن به اسطورهای انسانی و مثال زدنی؟ شیندلری كه از تبدیل شدن كارخانهاش به یك نوانخانه ابا دارد اكنون به فردی روشنضمیر تبدیل میشود كه برای نجات جان انسانها از هیچ چیز از جمله جان و مال و اعتبار كوتاهی نمیكند. حتی اگر تمام قصه فیلم _ به زعم برخی منتقدان یا حتی ضد یهودیان _ دروغ باشد فیلم به یك روایت انسانی و معرفتی تبدیل شده است. فیلم با یك نما از شمع آغاز میشود، شمعی كه میسوزد تا ظلمات اطراف را تا جایی كه میتواند از بین ببرد. میتوان گفت سكانس اولیه كه سوختن یك شمع است خلاصهای زیبا و استعاری از كل فیلم است. شیندلر شمعی است كه با سوختن خود در صدد نورافشانی و از بین بردن ظلمت است. او در بحبوحه آدمكشی و زجر نافرجام آدمها دست به عملی انسانی میزند. صحنههای استعاری اول فیلم از اسپیلبرگ بعید بود اما او چنین استعارههای سینمایی را در فیلمهای بعدیاش مانند “اگه میتونی منو بگیر”، “نجات سرباز رایان”، “ترمینال” و “مونیخ” تكرار كرده است. از نظر ساختار، فیلم حالتی گزارشی دارد. دوربین بر شانه و لرزشهای پاپی تصویر بیننده را به فضای زجرآلود آن دوران میبرد اما چه هنرمندانه در سكانسهایی دیگر دوربین زمینگیر میشود تا به لایههای درونی آدمهای فیلم دست پیدا بكنیم. برای مثال به سكانس گفتگوی شیندلر با همسرش در یكسوم ابتدایی فیلم و یا گفتگوی شیندلر با دختر یهودی بنام هلن و یا گفتگوی شیندلر با اشترن (با بازی بن كینگزلی) هنگام تهیه فهرست اسامی كارگرها دقت كنید. در این سكانسها از بازیهای پرقدرت كه بگذریم، نور و دوربین حرف اول را میزنند و بیننده را میخكوب مینمایند. یكی دیگر از سكانسهای استعاری فیلم كشتن بیمارگونه و تفریح مانند آدمها به دست آمون گوت (با بازی رالف فاینس) از روی بالكن ویلا و بلافاصله ادرار كردن او در توالت ویلاست. این صحنه نشان میدهد كه تا چه حد مسخ روحی و روانی یك انسان از لحاظ ایدئولوژیك كه بعضاً جنبه سیاسی نیز دارد باعث میشود كشتن یك انسان به اندازه تخلیه ادرار بیاهمیت و عادی باشد. نمونه این صحنهها در فیلم بیشمار است. شیندلر كه خودش عضو افتخاری حزب نازی است عدهای انسان را از قعر دهان اژدهاگونه نازیها بیرون میكشد و این از ویژگیهای پیچیده انسان است. مشخص است كه اسپیلبرگ قصد ندارد فیلم را سیاستزده كند، تنها جنبههای انسانی و ابعاد عاطفی این تراژدی را مد نظر قرار داده است. شیندلر مردی است كه از نهایت رذالت به اوج میرسد و خود را در تاریخ جاودانه میكند. در مورد ویژگیهای شخصیتی او حرف و حدیث بیشمار است اما گویی اسپیلبرگ از این موضوع رخ بر نمیتابد و كار خودش را میكند. فهرست شیندلر یك درام انسانی است. هربار كه به تماشای این فیلم مینشینم به یاد این میافتم كه خود نیز یك انسان هستم و آیا میتوانم همچون او به ابعاد انسانی روح خویش رجوع كنم؟ دریغ كه كار مشكلی است. در انتها به اسپیلبرگ برای انساندوستی بیشائبهاش و زحمت فراوانی كه برای تولید این فیلم متحمل شده است و اشكهایی كه هنگام فیلمبرداری (به گفته خودش) ریخته است آفرین و خسته نباشی میگویم. مرحبا به بازی زیبای لیام نیسون (اسكار شیندلر)، رالف فاینس (آمون گوت)، بن كینگزلی (ایزاك اشترن) و كارولین گودال (امیلی شیندلر) و تمام بازیگران ریز و درشت فیلم. آفرین به یانوش كامینسكی برای تصویربرداری هنرمندانهاش. احسنت به جان ویلیامز برای موسیقی جانسوز و زیبایش.
دیالوگهای به یاد ماندنی فیلم:
“اسکار شیندلر: اشترن! اکه این کارخونه یک موقع بتونه یک فشنگ تولید کنه که در واقع شلیک بشه، من خیلی ناراحت خواهم شد.”
“آیتزاک اشترن: (در ابتدای آشناییش با شیندلر) طبق قانون باید بهتون بگم که من یک یهودیم، قربان.
شیندلر: خب، منم یک آلمانی ام. پس به کارمون برسیم.”
“شیندلر: پدرم علاقه مند بود که بگه تو به سه چیز در زندگی احتیاج داری: یک دکتر خوب، یک کشیش بخشنده و یک حسابدار باهوش. دو تای اولی، هیچ وقت بهشون نیاز نداشتم.”
“آمون گوت: تو این آدم ها رو میخوای؟
شیندلر: این آدم ها؟ آدم های من. من آدم های خودم رو میخوام.
آمون گوت: تو کی هستی؟ موسی؟!”
“جولین شرنر: (بعد از دستگیری شیندلر به علت بوسیدن یک دختر یهودی) ما به تو یک دختر یهودی میدهیم برای ۵ مارک در روز، اسکار. تو باید ما رو ببوسی، نه اونها رو.”
“افسر اساس: یهودی یكدست دو برابر بی خاصیته!”
“شیندلر: آمون! نظرت چیه كه روی واگنها آب بگیریم؟
آمون گوت: این كار ظالمانه است، تو به اونها امید میدی! این كار ظالمانه است! (به هاجار) شیلنگ آب رو بیار.
هاجار: شیلنگ آب؟ كجا آتیش گرفته؟ (شیندلر و آمون گوت میخندند)”
“شیندلر: همیشه برای پولدار شدن یك چیزی كم داشتم. حتی اگه میدونستم اون چیه نمیتونستم فراهمش بكنم. تمام دلیل شكستهای قبلیم نداشتن اون چیز بود.
امیلی: شانس؟
شیندلر: جنگ!”
“آمون گوت: امروز تاریخ است. كراكو ششصد سال به یهودیان تعلق داشته اما امروز تا غروب تنها شایعاتی در این باره باقی خواهد ماند. امروز تاریخ است!”
“آمون گوت: تو مهندس هستی؟
زن یهودی: بله قربان. تحصیلكرده رشته مهندسی از دانشگاه میلان.
آمون گوت: آه یه یهودی تحصیلكرده درست مثل كارل ماركس! (به افسر اساس) بكشش!
زن یهودی: آما قربان من فقط میخوام كارم رو درست انجام بدم.
آمون گوت: من هم همینطور! (افسر زن را به دنبال خود میكشد) نه جلوی من بكشش!
(افسر زن را روی زانو مینشاند و به مغزش شلیك میكند)
آمون گوت: همون كاری كه اون گفت انجام بدین!”
“شیندلر: (خطاب به آمون گوت) این قدرته آمون! اگر اختیار كشتن رو داشته باشی اما ببخشی! این قدرته!
آمون گوت: امشب زیاد مشروب خوردی؟”
“اشترن: به زبان هیپرو نوشته شده. نوشته هركس كه جانی رو نجات بده گویی همه دنیا رو نجات داده.”
“شیندلر: (بغض كرده) چقدر پول هدر دادم… میتونستم آدمای بیشتری رو بیارم. این ماشین! آمون برای این ده نفر بهم میداد… (به سنجاق سینه آرم نازی اشاره میكند) این نشان! این طلاست. با این میشد دو نفر دیگه رو بیارم. این میتونست دو نفر دیگه رو نجات بده! (به گریه میافتد) یا حد اقل یه نفر دیگه رو! یك انسان اشترن! یك انسان دیگه!”
منبع: وبلاگ دلنمک
نقد و بررسی فیلم به قلم پرویز جاهد
فهرست شیندلر (Schindler’s List) محصول دیگری از همکاری طولانی و پربار جان ویلیامز و استیون اسپیلبرگ است که جایزه اسکار دیگری برای ویلیامز دربر داشته است. بسیاری آن را شاهکار جان ویلیامز و بهترین موسیقی فیلم تمام عمر او می دانند و در واقع یکی از زیباترین موسیقی هایی است که در تاریخ سینما برای یک فیلم نوشته شده است.
فهرست شیندلر را اسپیلبرگ بر اساس رمان توماس کینلی و فیلمنامه استیون زیلیان ساخت . داستان فیلم در زمان جنگ جهانی دوم و در لهستان اشغالی به دست نازی ها می گذرد و در باره ماهیت پارادوکسیکال کارخانه داری آلمانی به نام اسکار شیندلر است که عضو سابق حزب نازی بوده و در زمانه ای که ارتش هیتلر یهودی ها را به اردوگاه های مرگ می فرستاده با استخدام آنها در کارخانه فلزکاری اش جان بسیاری از آنها را نجات داده است.
شیندلر(با بازی لیم نیسن)، تاجر ناموفقی است که از چکسلواکی به کراکوی لهستان می آید تا با استفاده از نیروی کار ارزان یهودی، کارخانه اش را در این شهر راه بیندازد و محصولاتی برای ارتش آلمان تولید کند. در طول فیلم شاهد تدریجی شخصیت شیندلر از یک کاسب کار زراندوز و فرصت طلب به یک چهره انسان دوست و رهایی بخش هستیم.
اسپیلبرگ تحت تاثیر فیلم های مستندی چون شوا(Shoah 1985) و صلیب شکسته(1956) تصمیم گرفته فیلم را به صورت سیاه و سفید و با رویکردی مستند بسازد. به همین منظور به جای استفاده از استدی کم، کرین یا زوم از یانوش امینسکی فیلمبردار لهستانی خواست در بیشتر صحنه ها آن را با دوربین روی دست فیلمبرداری کند. نزدیک به چهل درصد فیلم با دوربین روی دست گرفته شده که بسیار متفاوت با سبک فیلم های قبلی او بود که در آن وی از حرکات پیچیده و عجیب و غریب دوربین و کرین برای مرعوب کردن تماشاگر استفاده می کرد.
استفاده از تصویر سیاه و سفید نیز جنبه ای مستند و تاریخی به فیلم او داده است. جز صحنه پایانی(صحنه ای که بازیگران اسپیلبرگ همراه با اسرای واقعی جنگ که نقش آنها را بازی می کردند، بر سر قبر شیندلر گردآمده و به او ادای احترام می کنند) که فاصله ای تاریخی با رویداد مرکزی فیلم دارد و رنگی فیلمبرداری شده، عنصر رنگی دیگر فیلم، دختری کوچک است که با پالتوی قرمز در گتوی یهودیان دیده می شود و بعد هم جنازه او را بر روی گاری می بینیم.
جان ویلیامز تم اصلی فیلم را با عنوان تم فهرست شیندلر برای ساز پیانو نوشت اما به پیشنهاد اسپیلبرگ اجرای آن را به ایزاک پرلمن تکنواز برجسته ویولون سپرد. با اینکه تم های مختلفی در فیلم وجود دارند که هر کدام یک ایده یا شخصیت معینی را نمایندگی می کنند اما این تم اصلی است که در بیشتر قطعات فیلم حضور دارد و خود را به رخ می کشد. تمی که ویلیامز آن را از موسیقی یهودیان اروپای شرقی وام گرفته است اما اجرای مدرنی از آن ارائه داده است. تمی رمانتیک و اندوهناک که با ویولون سولوی ایزاک پرلمن اجرا می شود. تم های موسیقی فهرست شیندلر بسیار ساده است و از پیچیدگی های معمول کارهای ویلیامز، خصوصا در پارک ژوراسیک و جنگ ستارگان در آن خبری نیست. درست مثل سبک تصویری اسپیلبرگ در این فیلم که بسیار ساده و مستندگونه است و از خودنمایی های تکنیکی و حرکت های مقهور کننده و پیچیده دوربین و کرین در آن خبری نیست. به جای مارش های عظیم و باشکوه موسیقی فیلم های جنگی یا موسیقی پرحجم و تهییجی از نوع ایندیاناجونز، ویلیامز بر موسیقی های ملودیک آرام و ملایم تکیه کرده است. موسیقی ای که عواطف و احساسات قربانیان و عذاب و دردو رنجی را که می کشند به خوبی منتقل می کند. موسیقی فهرست شیندلر اساسا برای سازهای زهی نوشته شده و در این میان سازهای بادی نقش فرعی و پشتیبانی کننده ایفا می کنند، جز کلارینت که استفاده از آن در قطعه نیروی کار شیندلر(Schindler workforce)، آن را به موسیقی عبری نزدیک تر ساخته است.
استفاده از آوازهای کر نیز یکی دیگر از ویژگی های موسیقی فیلم فهرست شیندلر و نشانه تبحر جان ویلیامز در بهره گیری از موسیقی فولکلوریک و آوایی بومی در موسیقی فیلم است که قبلا نمونه های درخشانی از آن را در موسیقی فیلم های ویولون زن روی بام و دور و دورتر شنیده ایم. قطعه قربانی(Immolation)یک قطعه کرال پرشور، زیبا و افسون کننده است.
حضور ویولون در موسیقی فهرست شیندلر بسیار برجسته و چشمگیر است و برای ایجاد حالت ها و لحن های مختلف به کار رفته است. شاید هیچ ساز دیگری به اندازه ویولون و هیچ نوازنده دیگری مانند ایزاک پرلمن نمی توانست این حس تلخ و تراژیک را تا این حد قدرتمند منتقل کند.
موسیقی جان ویلیامز در فهرست شیندلر، قطعات کلاسیک و سمفونیک زیبایی است که جدا از فیلم نیز ارزش هنری خود را حفظ می کنند.
منبع: خشت و آینه
153
دیدگاه بگذارید
من نمی دانم ریشه این همه کینه از کجا در وجود آدم گذاشته میشه که به انسانهای دیگه به شکل توده ای از گوشت و استخوان و مو … نگریسته میشه که با یک کلمه مشکوک بنام "نجس" آنهارا به کام مرگ می فرستد . دسته بندی آدمها به "ما" و "دوزخیان" ریشه در عقاید کور و موهوم دارد که ظاهرا برای پیروان آن روشن و واضح است اما نتایج آن وحشتناک و فاجعه باراست . چه این نتیجه مرگ یک انسان باشد چه قتل عام دریک اردوگاه یا یک شهر … اما به یاد داشته باشیم که مفاهیمی چون… ادامه »
maloos: edward.c:سلام قبل از هرچیز میگم که من این فیلمو ندیدم!!!! ولی در باب بعضی کامنت ها…بعضی شبهات و جنجال های فیلم مواردی رو عرض می کنم اول از همه هیچ می دونستید هلوکاست واقعی در زمان جنگ جهانی اول در ایران رخ داده؟ این موضوع رو بعضی مورخان و تاریخ دانان خارجی تایید میکنن کتابی هم به نام "قحطی بزرگ" در امریکا(!bold) چاپ شده که اتفاقا فروش خوبی هم کرده و مورد بررسی هم قرار گرفته اصلا شما سووشون رو بخون متوجه میشی…… در مورد هولوکاست هم اولا خیلی از برادران یهودی به کل باهاش مخالفن ثانیا اونایی هم… ادامه »
edward.c:سلام قبل از هرچیز میگم که من این فیلمو ندیدم!!!! ولی در باب بعضی کامنت ها…بعضی شبهات و جنجال های فیلم مواردی رو عرض می کنم اول از همه هیچ می دونستید هلوکاست واقعی در زمان جنگ جهانی اول در ایران رخ داده؟ این موضوع رو بعضی مورخان و تاریخ دانان خارجی تایید میکنن کتابی هم به نام "قحطی بزرگ" در امریکا(!bold) چاپ شده که اتفاقا فروش خوبی هم کرده و مورد بررسی هم قرار گرفته اصلا شما سووشون رو بخون متوجه میشی…… در مورد هولوکاست هم اولا خیلی از برادران یهودی به کل باهاش مخالفن ثانیا اونایی هم که… ادامه »
دوستان من به نظر همه ی مخالفان و موافقان فیلم احترام میذارم. اما به نظر من این فیلم حداقل کمکی است برای اینکه نگاهمان به مسائل بشری را نه از دید سیاسی بلکه از دیدی انسانی نگاه کنیم. هلوکاست قضیه ای انکار ناشدنی است و به اندازه ی کافی شاهد برای این مدعا وجود داشته. حال اینکه تحریفاتی در مسئله ی نسل کشی یهودیان (با اهدافی سیاسی) باعث اختلافات بیشماری میان تمدن ها شده است اما ما نباید اصل دین یهودیت فراموش کنیم و آنرا همسو با جنایات رژیم اسرائیل بدانیم. البته فراموش نکنیم که این نسلکشی تنها نسل کشی… ادامه »
من فیلم رو دیدم . نمیخوام از نظر سیاسی درموردش فکر کنم چون راست و دروغ فیلم رو نمیدونم و هیچ کس نمیدونه در خیلی از مباحث چیز هایی اومده که نه ثابت شده نه رد . ولی این فیلم رو ترجیه میدم از دیدگاه انسان دوستانه نگاه کنم و یک فیلم واقعا انسان دوستانه بود و میگفت که هر انسان چقدر با ارزشه . و ارزش جان انسان از بی نهایت پول بیشتره
edward.c:سلام قبل از هرچیز میگم که من این فیلمو ندیدم!!!! ولی در باب بعضی کامنت ها…بعضی شبهات و جنجال های فیلم مواردی رو عرض می کنم اول از همه هیچ می دونستید هلوکاست واقعی در زمان جنگ جهانی اول در ایران رخ داده؟ این موضوع رو بعضی مورخان و تاریخ دانان خارجی تایید میکنن کتابی هم به نام "قحطی بزرگ" در امریکا(!bold) چاپ شده که اتفاقا فروش خوبی هم کرده و مورد بررسی هم قرار گرفته اصلا شما سووشون رو بخون متوجه میشی…… در مورد هولوکاست هم اولا خیلی از برادران یهودی به کل باهاش مخالفن ثانیا اونایی هم که… ادامه »
زیبا ترین بیو گرافیی که دیدم.
دیالوگ معروف:پدرم همیشه میگفت من تو زندگیم به سه نفر احتیاج دارم:یک پدر روحانی خوب یه پزشک خوب و یک منشی.هیچ وقت به دوتای اولی نیاز نداشنم ولی به سومی……….
خارج از بعد سیاسی و تاریخی فیلم -که برخی ها به تحریف تاریخ درباره ی این رخداد معتقدند- از دید انسانی و جامعه شناسی فیلم فوق العاده گیرا و تاثیرگذار بود. ارزش تماشا داشت و هیچ سکانسی از فیلم خالی از معنا و مفهوم نبود.
بهترین فیلمی بود که دیدم و البته حقیقت محض هستش
خود نئو نازی ها هم الان تو ایمان صحه میذارن بر این مساله
اگرما بخوایم طرف هر کدام را بگیریم چه یهودی و چه فلسطینی ماهم نژاد پرست میشیم ،
چه خوبه که جنبه انسانیت فیلم رو مد نظر قرار بدهیم،از نظر من فیلم بیشتر به این موضوع پرداخته،ممکنه ۶۰۰۰۰۰۰میلیون یا ۱۰۰۰نفر بالاتر یا۱۰۰۰نفر پایین تر کشته شده باشند ،مهم ارزشهای اخلاقی وانسانی که هیچ قوم ونژاد و دین ومذهبی رو نمیشناسه.به امیدی که بهاین ارزشها روندتکامل تاریخ رو داشته باشیم.
آخر فیلم خیلی گریه کردم.آلمانیها تا ابد این ننگ براشون باقی میمونه و با هیچ رنگی هم پاک نخواهد شد.
اسم آهنگ هست gloomy sunday یه فیلم هم هست به این اسم که اون هم در مورد جنگ جهانی هستش
می شه گفت تجاری ترین فیلم در ژانر خودشه دوست من. فیلم پیانیست و به خصوص، زندگی زیباست در همین موضوع ولی با خلاقیت، فیلمنامه و ساختی بهتر و بدون فرمولی هالیوودی هستند.
سلام اسم کسی که ویولن میزنه پرمنه 🙄
با سلام در (دقیقه ۰۴و۳۰ثانیه)فیلم یک موسیقی داخل تالار زده میشه گفتم کسی میدونه نوازندش چه کسیه یا لینک دانلود موسیقیشو بذاره
متشکر
dostan man kami az nazarto khondam
jang jange va hame midonim ke koshte shodan ensanha khob nist
va kargardanesh toneste ba in tabhor ino neshon bede
pas dava sare kalamey angor nakonid(ye zarbolmasal)
با عرض سلام واحترام به مسئول سایت وتمام عزیزانی که در این بحث شرکت کرده اند متاسفانه من نتونستم این فیلم رو جایی پیدا کنم و ببینم 🙁 ولی ندیده حدس میزنم فیلم زیباییست. چون خیلی از فیلمهای اسپیلبرگ رو دیده ام واننصافا قشنگ و بیاد ماندنی بودند 🙂 شبکه های خودمان هم که صد سال سیاه عمرا اگر این فیلم رو پخش کنند :-* البته همون بهتر که نکنند! چون فیلم سینمایی ۱۹۵ دقیقه ای میشه فیام داستانی که هروقت ۱۹ و نیم دقیقه برنامه نداشتند مشکلشونو حل کنه! 😆 و با اینکه طولانی می شه ولی اجازه بدید… ادامه »
امسال هم یه فیلم سیاه سفید برنده جایزه اسکار شد.
هم صامت بود هم سیاه سفید. the artist
البته فهرست شیندلر چیز دیگست.
ممنون از مطالب جالبتون
شکی نیست که ساخت هر فیلم در هالیوود با مقاصدی صورت میگیره واون مقاصد عمدتا خدمت به صاحبان هالیوود یا همون صهیونیست هاست ولی هر کسی این فیلم رو ببینه واقعا نمیتونه کارگردان این فیلم رو تحسین نکنه واقعا با بعضی از سکانس های فیلم احساس ترس, مرگ,گریه به آدم دست میده حقیقتا اسپیلبرگ استاده ضمنا بهتره بعد از دیدن این فیلم فیلم مونیخ رو هم ببینید
به نظر من بهترین فیلم در ژانر خودش هست.و با بازی بی نظیر لیام نیسون زیباییش تکمیل میشه.
اینم که فیلم تخیلی هست یانه باید بگم که هلوکاست واقعه ای بوده که در برهه ای از زمان اتفاق افتاده ,چه هشت نفر کشته شده باشن چه هشت میلیون.
قابل توجه دوستانی که دچار توهم نوطئه هستند وفکر میکنند اسپیلبرگ نوکر یهودیاس و فیلم سفارشی میسازه. برید فیلم مونیخ رو ببینید که از فلسطینیا دفاع میکنه.
Elham Bye:بله، شکی نیست که be sarzamin: ما نیاز به مطالعه و تحقیق داریم تا بدونیم پشت این فیلم ها چه برنامه ای برامون دارن. اما گویا توی دنیای شما برای "مطالعه و تحقیق" منبعی موثق تر از سایت راسخون وجود نداره! ای کاش این تحقیق رو روی تمام جوانب یک موضوع انجام بدیم، نه فقط جنبه ای که منافع خودمون در گروشه. سایت راسخون دلیل نمیشه که رود قضاوت کنی چیزی که مهمه اینه که وقتی در مورد صهیونیسم صحبت میکنی شکی نیست که در مورد دشمن درجه یکت صحبت میشه حالا هرکی این حرفو بزنه.پر واضه که تمام… ادامه »
بله، شکی نیست که
اما گویا توی دنیای شما برای "مطالعه و تحقیق" منبعی موثق تر از سایت راسخون وجود نداره! ای کاش این تحقیق رو روی تمام جوانب یک موضوع انجام بدیم، نه فقط جنبه ای که منافع خودمون در گروشه.
نمی دونم چرا گارد می گیریم واسه هیتلر یا یهودیها!اصلا موندم آخه هیتلر مگه چی داد به این دنیااینهمه سنگشو به سینه می زنین یهودیا هم الان نبض جهانن دیگه بحثی نیست.اونایی هم که به همه این وقایع شک دارن که انگار هیتلر باباشونه برن یکم مستند ببینن صحنه واقعی یا برن اروپای شرقی.کارِ اسپیلبرگ واقعا زیبا بود و به یاد موندنی.با اینکه الان مثل اونوقت نیست!
دیالوگ به یادماندنی فیلم< اسکار شیندلر (خطاب به اشترن حسابدارش): پدرم همیشه میگفت که آدم به سه تا چیز تو زندگی نیاز داره: دکتر خوب، یه پدر روحانی بخشنده و یه حسابدار زرنگ. هیچ وقت به دو تای اولی نیاز نداشتم.
فهرست شیندلر یک درام انسانی است. هربار که به تماشای این فیلم مینشینم به یاد این میافتم که خود نیز یک انسان هستم و آیا میتوانم همچون او به ابعاد انسانی روح خویش رجوع کنم؟ دریغ که کار مشکلی است. در انتها به اسپیلبرگ برای انساندوستی بیشائبهاش و زحمت فراوانی که برای تولید این فیلم متحمل شده است و اشکهایی که هنگام فیلمبرداری (به گفته خودش) ریخته است آفرین و خسته نباشی میگویم. مرحبا به بازی زیبای لیام نیسون (اسکار شیندلر)، رالف فاینس (آمون گوت)، بن کینگزلی (ایزاک اشترن) و کارولین گودال (امیلی شیندلر) و تمام بازیگران ریز و درشت… ادامه »
از کجا این فیلمو تهیه کنم
به صراحت میتونم بگم نقد بچه های خودمون از راجرت ایبرت بهتر بود.
فیلم حرف نداشت یکی از بهترین فیلمهای جهان.
امیرر: ali:این فیلم فوق العاده است من بعد از دیدن این فیلم و از شخصیت شیندلر متحول شدم .نمیخوام اغراق کنم اما زیباترین فیلمی بوده و هست که تا حالا تو زندگیم دیدم. فکر میکنم فقط نابغه ای مثل اسپیلبرگ میتونسته چنین فیلم تاثیر گذاری بسازه. در مورد شخصیت اسکار شیندلر هم باید بگم اگر کسی بتونه با تحول خودش به سوی انسانیت , دیگران رو هم متحول کنه بی شک بزرگ مرد با اراده ای خواهد بود و این کاری بود که شیندلر به شکل غیر قابل باوری شجاعانه انجام داد . والبته روایت فوق العاده اسپیلبرگ نقش به… ادامه »
این یکی از بهترین فیلمایی بود که تو عمرم دیدم مخصوصا موسیقی جان ویلیامز تاثیر زیادی داشت اسپیلبرگ محشده
به نظرم فیلم نجات سرباز رایان از اسبیلبرگ قشنگتز از فهرست شیندلره اما خود فیلم فهرست شیندلر واقعا از نظر فنی شاهکاره ولی حیف یه ذره اغراق امیزه
واقعا شاهکار بود.کل فیلم یه طرف اون دختر کوچولو با اون لباس قرمز یه طرف. بعد از تایتانیک این تنها فیلمی بود که آخرش گریم گرفت….
زیرنویس فیلم "فهرست شیندلر" به همراه ترجمه قسمت های آلمانی، لهستانی و متن ترانه ها
http://www.farsisubtitle.com/forum/showthread.php?t=18426
ali:این فیلم فوق العاده است من بعد از دیدن این فیلم و از شخصیت شیندلر متحول شدم .نمیخوام اغراق کنم اما زیباترین فیلمی بوده و هست که تا حالا تو زندگیم دیدم. فکر میکنم فقط نابغه ای مثل اسپیلبرگ میتونسته چنین فیلم تاثیر گذاری بسازه. در مورد شخصیت اسکار شیندلر هم باید بگم اگر کسی بتونه با تحول خودش به سوی انسانیت , دیگران رو هم متحول کنه بی شک بزرگ مرد با اراده ای خواهد بود و این کاری بود که شیندلر به شکل غیر قابل باوری شجاعانه انجام داد . والبته روایت فوق العاده اسپیلبرگ نقش به سزایی… ادامه »
برین با با شما هم شورشو دراوردین.مگه چیکارت کرده یهودی متعصب که ناراحتی؟
توی اون برهوت رنگ اون دختر بچه با لباس "قرمز"…
زمان فیلم ر. اشتباه نوشتید
درستش هست ۱۹۵ دقیقه
از اون دست فیلم هایی که از دوباره حتی چند
باره دیدنش خسته نمی شیم .
این فیلم فوق العاده است من بعد از دیدن این فیلم و از شخصیت شیندلر متحول شدم .نمیخوام اغراق کنم اما زیباترین فیلمی بوده و هست که تا حالا تو زندگیم دیدم. فکر میکنم فقط نابغه ای مثل اسپیلبرگ میتونسته چنین فیلم تاثیر گذاری بسازه. در مورد شخصیت اسکار شیندلر هم باید بگم اگر کسی بتونه با تحول خودش به سوی انسانیت , دیگران رو هم متحول کنه بی شک بزرگ مرد با اراده ای خواهد بود و این کاری بود که شیندلر به شکل غیر قابل باوری شجاعانه انجام داد . والبته روایت فوق العاده اسپیلبرگ نقش به سزایی… ادامه »