خلاصه داستان:
قتلی اتفاق می افتد و داستان در ادامه زندگی متهم اصلی قتل بعد از چهار سال را به تصویر می کشد که با ورود فردی از اعضای خانواده اش دچار تحول می شود.
تصاویر فیلم:
نقد و بررسی فیلم به قلم سعید شاهینی
نمره 8 از 10
پس از موفقیت غیر منتظره فیلم “چه بر سر بیبی جین آمد؟” (What ever happened to baby jane 1962) کارگردان آن “رابرت آلدریچ” تلاش کرد که دوباره این موفقیت را با فیلم “هیس…هیس، شارلوت عزیز” تکرار کند. او “هیس…” را استادانه با تلفیق ژانرهای مختلفی چون تریلر ، رازآلود ، نوآر و ترسناک ساخت.
داستان فیلم در سال 1927 و با سکانسی از گفتگوی “سم هولیس” با جوانی به نام “جان” ( بروس درن ) آغاز می شود. “سم هولیس” پدر شارلوت که در همان نگاه اول مردی صاحب ثروت و قدرت می نماید ، در حال متقاعد کردن جان برای اتمام رابطه اش با “شارلوت” ( بت دیویس ) است و با اینکه جان اظهار می کند شارلوت را دوست داشته و قصد ازدواج با او را دارد اما پدر شارلوت به شدت مخالف می کند زیرا جان مرد متاهلی است که احتمالا برای تصاحب ثروت او نقشه کشیده است.
شب بعد در مراسم جشنی که در خانه سم هولیس برگزار گردیده ، جان به شارلوت می گوید که دیگر نمی تواند این رابطه را ادامه دهد و به این ترتیب شارلوت با ناراحتی و گریه کنان اتاق را ترک می کند. اما چند دقیقه بعد در حالیکه جان تنها در اتاق نشسته فردی ناشناس به او حمله و با تبر دست و سرش را جدا می کند. مهمانان حاضر در خانه زمانی متوجه قتل می شوند که شارلوت را با لباسی خونین در آنجا می بینند. این سکانس با قتلی شوک آور و هیچکاکی که یادآور فیلم “روانی” است باعث می شود بیننده انتظار فیلمی جنایی و ترسناک را داشته باشد.
ادامه فیلم در سال 1964 دنبال می شود. جایی که “شارلوت هولیس” پس از گذشت سالها از ارتکاب قتلی که انجام داده و معشوقه اش را به طرز فجیعی کشت ، اکنون به همراه خدمتکارش “ولما” در خانه بزرگی که از پدرش به جای مانده زندگی می کند. او دچار مشکلات روانی و عصبی است، از سوی مردم طرد شده و با گذشته کابوس وارش زندگی تلخی دارد. زمانی که شارلوت متوجه می شود که شهرداری قصد تخریب خانه او را برای راه سازی دارد ، با دختر عمویش “میریام” ( الیویا دو هاویلن ) تماس می گیرد تا خود را برای کمک به آنجا برساند.
سه شخصیت فرعی اما مهم در فیلم وجود دارد که سرنوشت آنها به شارلوت گره خورده است. “میریام” دختر عموی شارلوت که از شهر دیگری به آنجا می آید. ما چیز زیادی از گذشته او نمی دانیم ولی در نگاه اول زنی مهربان و محترم به نظر میرسد که هدفش کمک به شارلوت می باشد. “درو” دکتر آن منطقه که سالها شارلوت را تحت درمان قرار داده است. از همان ابتدا متوجه می شویم که در گذشته بین میریام و دکتر روابطی بوده است. میریام به همراه “دکتر درو” سعی در متقاعد کردن شارلوت برای ترک خانه قدیمیش دارند. “ولما” ( مورهد ) کارگر و پرستاری که مدت زیادی از شارلوت مراقبت کرده و زنی فضول و ایرادگیر است. او سرسختانه در برابر آن دو می ایستد تا شارلوت را از خانه اش بیرون نکنند. اشکالی که می توان به فیلم وارد کرد عدم پرداخت کامل به شخصیتهاست و اینکه چیز زیادی از گذشته آنها گفته نمی شود. در واقع فیلم بدون مقدمه چینی زیادی مستقیما وارد اصل ماجرا می شود و این امر امکان داشتن ارتباط قوی با کاراکترها را کمی دشوار می نماید.
اینکه چرا داستان درحدود 40 سال بعد از قتل پیگیری می شود پرسشی است که شاید برای بیننده پیش آید! احتمالا دلیلش نشان دادن تاثیر عمیق این حادثه بر روی شخصیت اصلی فیلم یعنی شارلوت است. بعد از گذشت سالها او هنوز نتوانسته با قتل معشوقه اش کنار بیاید و حتی گاهی با او صحبت می کند.
داستان فیلم مخاطب را به مدت دو ساعت درگیر و او را با سوال های متعددی روبرو می کند. مثلا آیا شارلوت قاتل است؟ نامه هایی که برای شارلوت فرستاده می شد از جانب چه کسی بود؟ آیا شارلوت واقعا دیوانه بوده یا اینکه طوری رفتار می کرد که مردم از او انتظار داشتند؟ و …
شاید از جهاتی “هیس … ” شبیه فیلم قبلی کارگردانش یعنی “چه بر سر بیبی جین آمد؟” باشد اما رابرت آلدریچ با نشان دادن وجه تاریکی از تریلر یعنی بیماری روانی انسان ، توانسته عملکرد بهتری داشته باشد. “هیس …” فیلمی پر تعلیق با اتمسفری تاریک و رازآلود است که به نظر الهام گرفته از آثاری چون “روانی” و “سانست بلوار” می باشد. البته این شباهت می تواند ناشی از این باشد که نویسندگان فیلم در گذشته با هیچکاک در مجموعه تلویزیونی “آلفرد هیچکاک تقدیم می کند” همکاری داشته اند.
همچنین نور پردازی مناسب و کاربرد درست نور و سایه به همراه فیلمبرداری دقیق توانست حس تعلیق را به خوبی در صحنه های مورد نیاز پیاده کند.
“بت دیویس” که برای بازی درخشانش در فیلم “همه چیز درباره ایو” موفق به دریافت اسکار شده بود ، این بار نیز نقش آفرینی قدرتمند و باورپذیری را ارائه می دهد. در نقش زنی مسن ، تنها ، شکننده ، دمدمی مزاج ، دارای مشکل روانی و گاهی ترحم برانگیز. تنهایی و زندگی تلخ شارلوت شبیه کاراکتر “نورما دزموند” در فیلم “سانست بلوار” و رفتارهای عجیب و پریشان او نیز یادآور “بلانش دوبوا” در فیلم “اتوبوسی به نام هوس” است. بت دیویس با وجود بازی های هنرمندانه اش به قدری در زندگی واقعی رفتاری مغرور و ناپسند با اطرافیانش داشت که حتی همبازیش “الیویا دو هاویلن” بعدها علام کرد که: (( از حضور در این فیلم متاسف نیستم اما به همکاری با بت دیویس نیز افتخار نمی کنم! ))
رابرت آلدریچ پس از فیلم های “چه بر سر بیبی جین آمد؟” و “هیس … هیس شارلوت عزیز” ، در سال 1969 نیز با ساخت “چه اتفاقی برای عمه آلیس افتاد؟” ( What Ever Happened to Aunt Alice) سه گانه اش را تکمیل کرد. سه فیلمی که شاید به لحاظ موضوعی با یکدیگر مرتبط نباشند اما شباهت های انکار ناپذیری بین آنها وجود دارد.
دیدگاه بگذارید