خلاصه داستان:
نیل مک کالی» (دنیرو)، سارقی است که تخصصش انجام سرقت های بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسایل نقلیه ی مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وینسنت هانا» (پاچینو) نیز کارآگاهی است لس آنجلسی که مصمم است او را به دام بیندازد …
بازیگران:
تصاویر فیلم:
نقد و بررسی فیلم به قلم
مخمصه داستان کلاسیک رویارویی و تعقیب و گریز دزد و پلیس است؛ ولی در زیر ساخت اثر ما شاهد یک رقابت پنهان بین دو رقیب هستیم، ویسنت هانا با بازی آل پاچینو در نقش یک پلیس و نیل مک کالی با بازی رابرت دنیرو در نقش یک دزد. این دو از هوش و قدرت درک بالای طرف مقابل به وجد آمدهاند و شاید اگر جایگاه اجتماعیشان عوض میشد وینست یک سارق حرفه ای میشد و نیل یک پلیس حرفهای.
ما در این فیلم با سارقی مواجیهم که دارای سبک شخصی است، سبکی که لازمه آن رهایی از قید و بندهای اجتماعی و عاطفی است، برای رستگاری تنها فرصت کمی باقی است و باید همیشه آماده باشی تا هر چیزی رو که داری بتونی تو سی ثانیه ترک کنی.
دنیای مردانه و سیاه مایکل مان تصویر عینی تاریکیهای بطن جامعه است، خاکستری زمان در قالب روایتی از دل جهان پیرامون. دنیایی با مردانی سخت و عملگرا که بر مبنای اصول شخصی خود عمل میکنند. فضاهایی تیره و تار، شخصیتهایی پایبند به ایدئولوژی خاص خود، قابهایی چشمگیر از ازدهام و درهم تنیدگی زندگی شهری آن هم در شب و در دل تاریکی که اصالت گناه و سیاهی معنای حقیقی خود را در مییابد از مشخههای اصلی سینمای این فیلمساز است.
در مخمصه هم تیرگی شب در مقابل روشنایی شبانه شهر فرشتگان پارادوکس غریبی دارد. فیلم به طرز غریبی با سکانسی در شب آغاز می شود و در شب هم به پایان میرسد. جهان بینی این فیلمساز ایدئولوژی آشنای معاصر ماست، دنیایی با مختصاتی درهم که بسان یک بازی است با چارچوبی بر پایه برتری شخصی و جاهطلبی و قواعدی دردناک که به دلیل این پلیدیهای انسانی، واژگونی سبکهای شخصی را در پی دارد. در جایی که دیگرهیچ مرزی بین سیاه و سپید قصه در شکل کلاسیک خود نیست و خیر و شر در نسبیگرایی تلخ، محکوم به پیروزیاند، در نبردی که هدف همه چیز را توجیه میکند و خود هدف نقطهای پُر نوسان است که گاهی فقط نفس کشیدن و گذر تا مقصد بعدی است.
یکی از مهمترین اتفاقات در مخمصه روبهرویی دو اسطورهی بازیگری یعنی پاچینو و دنیرو در مقابل هم و تقابل دو سبک متفاوت بازیگری است، بازیگری درونگرا و برونگرا. شیوه درونگرا که بر پایه درونیسازی نقش در ناخودآگاه بازیگر و آمادگی درونی و ذهنی بالای مبتنی است که رابرت دنیرو به عنوان یکی از پرچمداران این شکل بازی اجرای درخشانی دارد. دنیرو با بازی در نقش نیل آدمی چندبعدی و عمیق را به تصویر میکشد که آرام آرام فرصت کشف به تماشاگر میدهد. آدمی که درونگرایی او حتی در نوع رابطه با معشوقهاش هم به خوبی مشخص است؛ در جایی که همه دوستان نیل با همسران خود به رستوران میروند و او تنها است. در مقابل شیوه برونگرایانه به واسطه کنشها و عملهای بیرونی و نمایان برای ابراز و انتقال حس و آن لحظه نمود پیدا میکند. پاچینو نمایش فوق العادهای از وینسنت هانا مردی که شیفته کارش است و در این مسیر از زندگی خود هم میگذرد؛ دارد.
هنر مایکل مان به تصویر کشیدن تقابل دنیرو و پاچینو به عنوان دو قطب مخالف داستان بی هیچ قضاوتی است، تصویری پیش روی مخاطب بیرون از دل اثر قرار میگیرد که فرصت تحلیل و همذاتپنداری با هر کدام از آن دو را دارد. نیل مک کالی و وینسنت هانا دو روی یک سکهاند، درونگرایی نیل در مقابل برون گرایی وینسنت مکمل هم هستند. کنترل عصبیت نیل و برونریزی خشم وینسنت بیننده را ذره ذره از قضاوت معمول آدم خوب و آدم بد داستان برحذر میدارد. ما با دزدی طرفیم که در مقابل دوستش احساس مسئولیت میکند و نگران از هم پاشیدن زندگی اوست. او انسانی عمیق و چند لایه و در مقابل پلیسی که زندگی شخصی نابسامانی دارد و در سومین ازدواج خود هم به بن بست رسیده است و همه چیز را فدای کار خود کرده.
در میان حضور دو بازیگر بزرگ سینما نباید از حضور فوق العادهی وال کلیمر به سادگی گذشت. چهره کاریزماتیک در کنار خشونت و جذابیت ذاتی این بازیگر به شدت بیننده را با کریس همراه میکند. کریس دزدی است که قمار میکند و با وجود علاقه بسیار به همسرش، همسرش دیگر میلی به ماندن با او ندارد. خونسردی عجیب او در سکانسهای درگیری دیدنی است.
روایت پر تعلیق از ابتدا تا انتهای فیلم، تعدد کاراکترها و پرداخت مناسب از سوی کارگردان، بازیهای فوق العاده از سوی بازیگران، میزانسنهای درخشان در اوج سادگی -که نمونهایترین مثال سکانس تعقیب و گریز از بانک است و بیننده را میخکوب میکند- از نکات برجسته درکارگردانی تاثیرگذار مایکل مان در فیلم مخمصه است. موسیقی متفاوت و به شدت همسو با اثر الیوت گلدنتال به خوبی محرکی است در پیشبرد داستان فیلم.
در دنیای مردانهی مایکل مان حضور زنها یادآور دوران وسترن است، زنها در حاشیه حضور مردان قرار دارند و خیلی تاثیرگذار نیستند. در مخمصه نیز ما با سه زن طرفیم. همسر وینسنت که از وضعیت زناشویی خود خسته است و برای بهبود آن از حضور مردی دیگر استفاده میکند. معشوقه نیل که در ابتدای یک رابطه است و از نیل تبعیت میکند. همسر کریس که رابطهی زناشویی برایش پایان یافته و با مرد دیگری ارتباط دارد و هر سه این زنان نقش کلیدی و اصلی در روند داستان ندارند و در سایهی مردانشان قرار دارند.
نبرد همیشگی دو قطب خیر و شر این بار در قالبی واقع گرایانه منطبق بر چیستی معاصر، وقتی مرز فرضی بین خوب و بد در شکل پلیس و دزد شکسته میشود و هیچ تمایزی بین آنها نیست و تنها در این محکمه، گلوله حکم به برتری یکی از آن دو میدهد، هر که ماشه را زودتر چکانده باشد. در سکانسی تاریخی، رابرت دنیرو در کافهای به دعوت آل پاچینو برای صرف قهوه روبهروی هم قرار میگیرند. حس نزدیکی غریبی که این دو به هم دارند فلسفه اساسی در مخمصه است که از بین رفتن چارچوب کلاسیک و همیشگی مرز بین سیاهی و سپیدی را مصور می سازد. در نقطه تلاقی خاکستری، پلیسها شاید دزدهای امروزیند که فقط برای هر گلوله خود بی نیاز از اجازهاند.
مان جهان سیاه و بیرحمی را مصور ساخته است که تمامی باورهای اخلاقی به طرز هولناکی تمامیت و قطعیت خود را از دست داده و به نسبیت خوف انگیزی میرسند. منطق عفونی پارادایم نظام هستیشناسی نسبی شده است، هیچ سیاهی و سپیدی به معنای مطلق خود وجود ندارد و همه چیز حول محور خاکستری زمانه میچرخد.
مایکل مان در مخمصه و در شکل جزئینگر و شخصیتر در فیلم نفوذی قواعد بازی را به تصویر میکشد، بازی که در آن جامعهی مدرن و گاه پسامدرن شهری محصور در قواعد خود از قانون جنگ تبعیت میکند و زنده ماندن درگرو کشتن دیگری است.
نمای پایانی فیلم لحظه اوج این بازی است، در جایی که وینست ماشه را زودتر میچکاند و نیل از پای در میآید، بر خلاف حالت معمول و طبیعی ویسنت از مرگ نیل خوشحال نیست زیرا برای او لذت این بازی در قدرت رقیب است و با کشته شدن نیل این بازی برایش به پایان میرسد. کارگردان با تیزهوشی بالا دو مرد را روبهروی هم قرار داده، به طوریکه قطب شر داستان رو به ماست و به رستگاری میرسد و آرام بر روی یک صندلی به خواب ابدی میرود ولی قطب خیر داستان پشت به ما ایستاده، مضطرب و ناراحت است در دل سکوت و سیاهی شب با پس زمینه از تیرگی شهری مملو از چراغهای روشن و تنهایی مطلق.
نویسنده: حسام کاظمی
منبع: «آکادمی هنر»
نقد و بررسی فیلم به قلم
فیلم شروع که می شود، در کنار هم آمدنِ نام «آل پاچینو» و «رابرت دنیرو» در تیتراژ، خود بهانه ی بسیار خوبی است برای نشستن و پی گیری دقیق تر فیلم، اما پس از پایان تیتراژ ویژگی های بسیار دیگری نیز که در جذابیت این اثر تاثیر گذار است نمایان می شود. به عنوان مثال، فیلمنامه ی اثر که دارای نکات مثبت زیادی است. از روایت گرفته تا شخصیت پردازی و حتی صحنه ی پایان فیلم.
روایت در این اثر، کاملاً بر پایه ی رفتار شخصیت ها نظام یافته و از دخالت های تصنعی نویسنده، برای گیشه ای تر شدن کار، اثری نمی باشد و خود این مساله حاکی از شناخت کامل نویسنده از شخصیت های اثرش می باشد. اما از ویژگی های این شخصیت پردازی اگر بخواهم بنویسم، باید قبل از هر چیز، به نگاهِ مدرن و حقیقی فیلمنامه نویس اشاره کنم، نگاهی که تمام شخصیتها را خاکستری و به دور از قضاوت های یکسویه و تخت (که اغلب در آن، پلیس پاک ترین انسان، و تبهکار، پست ترین انسان، نمایش داده می شوند.) به ما نشان داده است.
به عنوان مثال، «وینسنت هانا» با بازی «آل پاچینو» پلیسی است که وقتی با مجرمی مثل «نیل مک کولی» با بازی «رابرت دنیرو» روبرو می شود؛ از زرنگی و ذکاوت بالای او بسیار لذت برده و زندانی کردن او را آن چنان خوشایند نمی بیند. به همین دلیل، در یک دیدار دوستانه از او می خواهد که به تبهکاری ادامه نداده، تا او مجبور به دستگیریش نشود، هم چنین «مک کولی» تبهکاری است که در هنگام دزدی، از ریختن خون انسان های بیگناه می پرهیزد، و حتی زمانی که یکی از افراد او کسی را می کشد، آن چنان برایش غیرقابل تحمل است که دیگر حاضر به همکاری با آن شخص (برای کارهای بعدی) نمی شود. اما از محاسن دیگرِ خاکستری بودن شخصیت ها، اگر بگویم باید به این نکته اشاره کنم که روایت فیلم بسیار حقیقی و نزدیک به دنیایی است که ما در آن زندگی می کنیم، و به همین دلیل، مخاطب از دیدن آن لذت بیشتری می برد تا از روایتی مصنوعی از یک قهرمانِ مثبت و ضد قهرمانی منفی.
پس از فیلمنامه، باید به کارگردانی اثر اشاره کرد. یکی از نقاط قوت کارگردانی این اثر، میزانسن ها و نوع دکوپاژ آن است، که در یک صحنه ی درگیری خیابانی، به شکلی برجسته فیلم را بسیار متفاوت با یک اکشن تجاری نموده، آن چنان که مخاطب در هنگام دیدن این صحنه، خود را در میان درگیری حس کرده و با شخصیتها همراه و همگام می شود.
البته لازم به ذکر است که تدوین هنرمندانه ی این صحنه، کم نقش مهمی در زیبایی آن، ایفاء نمی کند. تند شدن ضرباهنگِ تدوین و پشت هم نشینیِ به جای تصاویر. در تعقیب و گریزها، از عوامل اصلی در زیباتر شدن این صحنه است.
از ویژگی های دیگر این فیلم، که به واقع تاثیر زیادی در زیباتر شدن آن دارد، بازی بسیار درونی و باورپذیر «رابرت دنیرو» و «آل پاچینو» است، مطلبی که اگر هم به آن اشاره نمی کردم، شما با دیدن نام این دو بازیگر پی به آن می بردید.
در آخر باید به صحنه ی پایان فیلم اشاره کنم، صحنه ای که دست کم تاثیر زیادی روی خود من داشت، صحنه ای که در آن به این درک رسیدم که پلیس، تبهکار، جانی، فاحشه، فقیر، دارا، همه و همه تحت هر نامی، انسان هستند و صاحب تمام حقوقی که یک انسان می تواند داشته باشد.
درباره ی آن بیش از این توضیح نمی دهم، تا لذت دیدن فیلم را از شما نگرفته باشم.
نویسنده: سروش بیدار
منبع: ایران نمایش نو
نقد و بررسی فیلم به قلم
درنهاد همه دزدها یک پلیس ودر نهاد همه پلیس ها یک دزد وجود دارد “اریک برن”
قمار باز حرفه ای به خوبی می داند که همیشه برنده نخواهد بود و در طول زمان حتما صاحبان اقبال سقوط می کنند ولی به بازی سرنوشت ادامه می دهد. چرا که اصولا از نقطه نظر روانی وجود « باخت» به « برنده بودن» معنا و هیجان می بخشد هر کسی که با فرزند خود بازی «قایم باشک» کرده باشد به خوبی این موضوع را در می یابد که نباید محل اختفای خود را خیلی دور از دسترس کودک انتخاب کند، چرا که هیجان بازی را تحت الشعاع قرار می دهد همچنین در هنگام پیدا کردن کودک باید صبوری کند تا کودک سر نخی به او بدهد، یا صدایی از خود در آورد و خود را لو دهد. همچنین جذابیت بازی در آن است که بین پیدا کردن و مخفی شدن (قایم باشک) بین بردن و باختن (قمار بازی) بین تعقیب و گریز(دزد و پلیس) تعادلی وجود داشته باشد. در غیر این صورت بازی کسل کننده و ملال آور خواهد بود.
مع الوصف می توان ادعا نمود اگر چه جنایتکاران در انجام جنایت عموما انگیزه مادی دارند ولیکن در میان جنایتکاران حرفه ای خود جنایت فی نفسه جذاب و هیجان انگیز است و از این روست که کار آگاهان حرفه ای به تجربه دریافته اند جنایتکار همیشه ردپایی در محل جنایت از خود باقی می گذارد، یا در محل جنایت حاضر می شود. جنایتکار از نقطه نظر روانی به این هیجان در کنار منافع حاصل از جنایت نیز نیاز دارد.
با این مقدمه به خاطر بیاوریم سکانس تمایشایی فیلم مخمصه مایکل مان آن هنگام که رابرت دنیرو و آل پاچینو (دزد و پلیس) در رستوران در مقابل هم قرار می گیرند رابرت دنیرو به آل پاچینو می گوید (دزد به پلیس) زندگی طوفانی از هیجان و جذبه است این اسمش زندگی نیست که آدمی با خیال راحت در رستوران بنشیند و جوجه کباب بخورد او به لذت جنایت کردن و فرار کردن و مخفی شدن در استراحتگاه اشاره می کند. البته همزمان از این نکته غافل است که آل پاچینو به عنوان پلیس نیز لذت خود را در جهت عکس او و در تعقیب کردن جنایتکار جستجو می کند. بی سبب نیست اریک برن روانشناسی اجتماعی معتقد است « در نهاد همه دزدها یک پلیس و در نهاد همه پلیس ها یک دزد وجود دارد» اگر فرد جنایتکار اصلاح گردد می تواند نقش یک مدد کار اجتماعی را بازی کند. اریک برن همچنین با الهام از نظریات فروید در مورد « من بالغ» و « من کودک» صریحا اشاره می کند که کودک « کودک درون» جنایتکاران از تعقیب لذت می برد و خواهان گیر افتادن است چوسان قایم باشک که کودک برای کامل کردن لذت خود از بازی خواهان پیدا شدن است توجه به همین ظرایف روانشناسی در بررسی روابط میان انسانهاست که سطح فیلم مخمصه مایکل مان را از سطح فیلم های پلیسی بالاتر می برد. و او را با نقد های بسیار مثبتی از سوی منتقدان مواجه می کند.
منبع: دریچه
49
دیدگاه بگذارید
… [Trackback]
[…] Find More to that Topic: naghdefarsi.com/title/heat/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Info here to that Topic: naghdefarsi.com/title/heat/ […]
… [Trackback]
[…] Information on that Topic: naghdefarsi.com/title/heat/ […]
… [Trackback]
[…] Information on that Topic: naghdefarsi.com/title/heat/ […]
… [Trackback]
[…] Find More here on that Topic: naghdefarsi.com/title/heat/ […]
… [Trackback]
[…] Info on that Topic: naghdefarsi.com/title/heat/ […]
… [Trackback]
[…] Find More to that Topic: naghdefarsi.com/title/heat/ […]
… [Trackback]
[…] Find More Info here to that Topic: naghdefarsi.com/title/heat/ […]
… [Trackback]
[…] Find More on that Topic: naghdefarsi.com/title/heat/ […]
سکانس پایانی تو فرودگاه با موزیکش عالیه
$ Al Pacino $: ebigoli: pacino70: ebigoli:فیلمی بسیار زیبا با بازی شاهکار دو اسطوره فراموش نشدنی سینما. اون کسانی که دنیرو و پاچینو رو با هم مقایسه می کنند می تونن تو این فیلم متوجه برتری دنیرو نسبت به پاچینو بشن. پاچینو حداقل دوتا فریاد و حرکات هیجان آور داره ولی دنیرو چی؟!خیلی معمولیه.در واقع معمولیه رو به خوبه در حالی که ال شاهکاره خب سبک این دو بازیگر در طول فعالیت هنریشون با همدیگه در تضاده. پاچینو بیشتر برونگراست و تو فیلماش احساس خودشو مستقیم بیان می کنه مثل بعد از ظهر سگی یا صورت زخمی. اما دنیرو درونگراست… ادامه »
به وضوح دراین فیلم رابرت دنیرو از ال بهتر بود من خودم طرفدار ال پاچینو هستم ولی دراین فیلم رابرت دنیرو خیلی سرتر بوددمش گرم با این بازی جاودان.
دوستانی که میگن دنیرو بهتر از آل پاچینویه فک کنم دارن از رو تعصب حرف میزنن….من ۱۰ فیلمی که باید از دو بازیگرو دید دیدم….بنظر من دنیرو اصلا قابل مقایسه با آل نیست….آل بازیگریع که با چشماش حسو به تو منتقل میکنه….و حتی به جرات میشه گفت آل پاچینو بهتر از مارلون براندوام هست….تو فیلم پدر خوانده یا بوی خوش زن یا صورت زخمی فک کنید دنیرو جایه آل بود که تصورشم اشتباس….نظر بدون تعصب شخصیه هر دو بازیگر فوقالعادن اما آل پاچینو چیز دیگه ایه
من طرفدار آل پاچینو هستم ولی تو این فیلم دینرو خیلی خوب بازی کرد البته خدایی نقشش هم جذاب بود دینرو واقعا تو این فیلم تاثیر گذار بازی کرد جوری که ما دوست نداشتیم بمیره
باسلام و احترام.متاسفانه خیلی تحلیل آبکی و احساسی کردی!!
چه قدر خدا خدا می کردم که آخرش دنیرو نمیره که نشد.از سکانس رستوران بگذریم، سکانسی که با چشم از دختر تو ماشین خداحافظی کرد خیلی خوشم اومد…
عزیزان چرا بحث الکی میکنید من سایتهای مختلف را دیدم به طور کلی فهرست بهترین بازیگران به این ترتیب است.
۱- ال پاچینو
۲ مارلون براندو
۳- جک نیکلسون
۴-لارنس الویر
۵-دنیل دی لوئیس
۶-جیمز استوارت
۷-رابرت دنیرو
تو چشمای آل پاچینو تو هر هر فیلمی تو هر نقشی یک دنیا حرف راجب نقشش هست, انگار نقش بازی نمی کنه، انگار ۷۰ سال جای کاراکترش بوده،، عجیبه این ادم چقد می تونه عالی باشه،
واقعا فیلم زیبا و حرفه ای هست
به نظر من بهترین صحنه فیلم هم جایی که دنیرو دوست دخترش میزاره تا بره انتقام بگیره و آل پاچینو سر میرسه و دختره رو می بینه
یعنی فیلم فوق حرفه ای هست
سلام.وقتی که فیلمو نگاه می کردم به این توجه می کردم چه وقتی دنیرو و ال پاچینو رو در روی هم می شوند.
دوستان عزیز…انگار نمیدونید این دو بازیگر چه نقشی رو ایفا میکنند.
آل پاچینو پلیسی که زندگیش تو دستای تبهکاریه که از خودش باهوشتره…و جلوتر.
چهره پاچینو نشان از آشفتگی و درهم گسیختگی همراه با مقداری امید.
رابرت دنیرو نقش تبهکاری که بسیار باهوش و با اعتماد به نفس کامل از اینکه کاری نمیکنم دست پلیسی که جلوی من نشسته به من برسه.دنیرو کاملا آرومه ولی باز هم این آرامش خشم عمیقی درونش نهفته اس.
من به شخصه نمیتونم بگم کدوم یک بهتر بازی کردن.هردوشون شاهکارن.
دوستان عزیز هیچ موقع نمیشه ۲ بازیگره بزرگ سینما رو با هم مقایسه کرد و از بینشون یکیرو انتخاب کرد از دوستانی که بحث برون گرا و درون گرا رو پیش کشیدن بگم شرایط و نحوه بازیه این ۲ بازیگر در این فیلم چنان ایجاب کرده بود که دنیرو درون گرا باشه پاچینو برون گرا و در جواب بعضی دوستان که میگن پاچینو بلد نیس حالات درون گرایی بازی کنه بگه ۳ فیلم godfather – serpico- needle park ال پاچینو رو نگاه کنن البته اینم بگم تصمیم گیری احساسی هم بین این ۲ مقایسه دخیل نیس تو این فیلم دنیرو… ادامه »
بی نظیر بود من این فیلم و راننده تاکسی دنیرو خیلی دوست دارم. قسمتی که ال پاچینو و دنیرو باهم توی رستوران صحبت می کنن حرف نداره
پاچینو و دنیرو دو بازیگر متفاوت در دو سبک مختلفند و اصلا نمیشه مقایسشون کرد.به نظر من هر دوشون نقششونو عالی بازی کردن و بحث درباره ی اینکه کدوم بهتره کاملا بی معنیه!!!
armin.m1:تحلیل " رضا کیانیان " از فیلم مخصمه و دو شیوه متفاوت بازی از دو هنرپیشه بزرگ رو برید تو گوگل سرچ کنید و بخونید خودتون متوجه میشید چقدر مسخرست مقایسه کردنشون . من خودم بازی دنیرو رو در این فیلم یه مقدار بیشتر دوست دارم چون کلا بازی های درون گرا رو بیشتر دوست دارم و این صرفا سلیقه و نظر شخصیه . خیلی ها هم پاچینو رو بیشتر دوست دارن بعضی ها رو هم دیدم که هیچکدام رو دوست ندارن . تا اونجایی که من متوجه شدم پاچینو و نیکلسون طرفداران مشترک بیشتری دارند ، براندو و دنیرو… ادامه »
من فقط نمیفهمم چرا از بین بازیگرهایی که روبروی پاچینو بازی کردن فقط دنیرو نمیتونسته تو چشمهای پاچینو نگاه کنه ! احتمالا مشکل از دنیروئه
تحلیل " رضا کیانیان " از فیلم مخصمه و دو شیوه متفاوت بازی از دو هنرپیشه بزرگ رو برید تو گوگل سرچ کنید و بخونید خودتون متوجه میشید چقدر مسخرست مقایسه کردنشون . من خودم بازی دنیرو رو در این فیلم یه مقدار بیشتر دوست دارم چون کلا بازی های درون گرا رو بیشتر دوست دارم و این صرفا سلیقه و نظر شخصیه . خیلی ها هم پاچینو رو بیشتر دوست دارن بعضی ها رو هم دیدم که هیچکدام رو دوست ندارن . تا اونجایی که من متوجه شدم پاچینو و نیکلسون طرفداران مشترک بیشتری دارند ، براندو و دنیرو… ادامه »
$ Al Pacino $: ebigoli: pacino70: ebigoli:فیلمی بسیار زیبا با بازی شاهکار دو اسطوره فراموش نشدنی سینما. اون کسانی که دنیرو و پاچینو رو با هم مقایسه می کنند می تونن تو این فیلم متوجه برتری دنیرو نسبت به پاچینو بشن. پاچینو حداقل دوتا فریاد و حرکات هیجان آور داره ولی دنیرو چی؟!خیلی معمولیه.در واقع معمولیه رو به خوبه در حالی که ال شاهکاره خب سبک این دو بازیگر در طول فعالیت هنریشون با همدیگه در تضاده. پاچینو بیشتر برونگراست و تو فیلماش احساس خودشو مستقیم بیان می کنه مثل بعد از ظهر سگی یا صورت زخمی. اما دنیرو درونگراست… ادامه »
ebigoli: pacino70: ebigoli:فیلمی بسیار زیبا با بازی شاهکار دو اسطوره فراموش نشدنی سینما. اون کسانی که دنیرو و پاچینو رو با هم مقایسه می کنند می تونن تو این فیلم متوجه برتری دنیرو نسبت به پاچینو بشن. پاچینو حداقل دوتا فریاد و حرکات هیجان آور داره ولی دنیرو چی؟!خیلی معمولیه.در واقع معمولیه رو به خوبه در حالی که ال شاهکاره خب سبک این دو بازیگر در طول فعالیت هنریشون با همدیگه در تضاده. پاچینو بیشتر برونگراست و تو فیلماش احساس خودشو مستقیم بیان می کنه مثل بعد از ظهر سگی یا صورت زخمی. اما دنیرو درونگراست و با حرکات چشم… ادامه »
ebigoli:فیلمی بسیار زیبا با بازی شاهکار دو اسطوره فراموش نشدنی سینما. اون کسانی که دنیرو و پاچینو رو با هم مقایسه می کنند می تونن تو این فیلم متوجه برتری دنیرو نسبت به پاچینو بشن. برتری د نیرو نسبت به پاچینو ? شوخی نکن 😆 د نیرو خیلی بازیگر خوبیه ولی یه سر و گردن پایین تر از پاچینوست ! صرفا بازی ال پاچینو توی گادفادر ۲ و توی فیلم بوی خوش زن جز ۱۰ نقش افرینی برتر تاریخه ! که دنیرو هیچکدوم ازون نقشا رو نمیتونه انجام بده با اینکه احترام زیادی براش قائلم ! واسه مقایسه بازی دو… ادامه »
منم همینطور ، فیلم خیلی خفنیه … در رابطه با مقایسه د نیرو و پاچینو هم باید بگم که دنیرو بازیگر خیلی خوب و بزرگیه ولی اصلا اصلا به ال پاچینو و جک نیکلسون نمیرسه …
"همیشه آماده باش تا هر چیزی رو که داری بتونی تو ۳۰ ثانیه ترک کنی" دیالــوگــی که به تحقق پیوست .
اصلا کسی اینجا راجب فیلم حرف زد ! هی گیر دادید دنیرو بهتره یا پاچینو . به نظر من جفتشون عالی بودن . با این که فیلم خوب بود ولی پایان فیلمو دوست نداشتم . ترجیح میدادم پیروزی ازان طرف مقابل بشه .
فیلم خیلی جذابیه !
اون صحنه کافی شاپ رو یادتونه که د نیرو و پاچینو واسه اولین بار با هم روبرو شدن ؟ د نیرو تو کتاب خاطراتش نوشته که تو اون صحنه هر چه سعی کرده تو چشمای ال پاچینو زل بزنه نتونسته واسه همین کارگردان مجبور شده جایه دوربین رو عوض کنه !!!!!! 😆
جفتشون تو این فیلم خوب بازی میکنن ، نقش خلاف کار هم به د نیرو میاد :))))
البته در این ضمینه که کدوم بهترن که خب سلیقه حرف اول رو میزنه
به عنوان مثال من خودم بازی های دنیرو تو فیلم هاش رو واقعا دوست دارم ولی تاثیری که بازی پاچینو تو پدرخوانده ۱و۲ روی من گذاشت باعث میشه که من پاچینو رو بازیگر بهتری بدونم
اما این که پاچینو رو بازیگر برون گرایی بدونیم رو من زیاد قبول ندارم,نقش هایی که بازی کرده اینطور میطلبیده,وگرنه خودش نشون داد که در هر دو ضمینه مهارت داره,دنیرو هم همینطور
بهتره بگیم پاچینو نقش های برون گرای بیشتری رو نسبت به دنیرو انتخاب کرده
iman.a:دوست عزیز شما مثل اینکه بازی های زیر پوستی ال پاچینو رو تو سری های پدرخوانده ندیدی صرفا بازی چشماش تو ۲ سری پدرخوانده گویا این مطلب هست که ال پاچینو یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ هست البته دنیرو هم نابغه هست و انتخاب یکی از این ۲ نفر واقعا کار سختیه دوست گرامی. اگر بخواهیم کلیت و محوریت بازی این دو بازیگرو بررسی کنیم، به حرفی که من زدم میرسیم. درسته که پاچینو نقش های زیرپوستی داشته اما اصل و پایه این بازیگر بیشتر در نقش های پرخاشگر بنا شده. اگر اینطور باشه دنیرو هم نقش های پر جنبش… ادامه »
دوست عزیز شما مثل اینکه بازی های زیر پوستی ال پاچینو رو تو سری های پدرخوانده ندیدی
صرفا بازی چشماش تو ۲ سری پدرخوانده گویا این مطلب هست که ال پاچینو یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ هست
البته دنیرو هم نابغه هست و انتخاب یکی از این ۲ نفر واقعا کار سختیه
pacino70: ebigoli:فیلمی بسیار زیبا با بازی شاهکار دو اسطوره فراموش نشدنی سینما. اون کسانی که دنیرو و پاچینو رو با هم مقایسه می کنند می تونن تو این فیلم متوجه برتری دنیرو نسبت به پاچینو بشن. پاچینو حداقل دوتا فریاد و حرکات هیجان آور داره ولی دنیرو چی؟!خیلی معمولیه.در واقع معمولیه رو به خوبه در حالی که ال شاهکاره خب سبک این دو بازیگر در طول فعالیت هنریشون با همدیگه در تضاده. پاچینو بیشتر برونگراست و تو فیلماش احساس خودشو مستقیم بیان می کنه مثل بعد از ظهر سگی یا صورت زخمی. اما دنیرو درونگراست و با حرکات چشم و… ادامه »
پاچینو حداقل دوتا فریاد و حرکات هیجان آور داره ولی دنیرو چی؟!خیلی معمولیه.در واقع معمولیه رو به خوبه در حالی که ال شاهکاره
فیلمی بسیار زیبا با بازی شاهکار دو اسطوره فراموش نشدنی سینما. اون کسانی که دنیرو و پاچینو رو با هم مقایسه می کنند می تونن تو این فیلم متوجه برتری دنیرو نسبت به پاچینو بشن.