Brightburn (برایت‌برن)


خلاصه داستان:

چه می‌شود اگر یک بچه از فضا روی زمین سقوط کند، ولی به جای تبدیل شدن به قهرمانی مهربان، تبدیل به چیزی به شدت شیطانی‌ شود؟


تصاویر فیلم:

خلاصه نظر منتقدان:
پلی‌لیست – نمره ۸.۳ از ۱۰

این فیلم همچون یک الماس است، خصوصا برای کسانی که به شدت مشتاق یک فیلم ابرقهرمانی بودند که به شکلی مسرت‌بخش فرمول آشنای «خوب علیه بد» را دوباره روشن کند و احساسات شیطانی شدیدتری را هم در آن دخیل کند.

ویتنی سیبولد – آی جی ان (نمره ۷.۱ از ۱۰)

«برایت‌برن» هیچ وقت آن هجو خود را در هیچ زمینه‌ای به حد رضایت نمی‌راسند – اگرچه یک سکانس در اواسط تیتراژ یک جوک خیلی‌ بزرگ‌تر را شامل می‌شود – ولی به عنوان یک فیلم هیجانی سوپرهیرویی با المان قتل، به شکل بی نقصی سرگرم‌ کننده است.

بنجامین لی – گاردین (نمره ۶ از ۱۰)

این فیلم آن قدری خوب است که شما آرزو می‌کنید که کاش بهتر بود، یک مثال نادر از این ژانر که کم است و ثابت می‌کند که بیشتر از این نمی‌تواند باشد.

کیت اربلند – ایندی وایر (نمره ۵.۸ از ۱۰)

گرایش فیلم به بازنگری در تاریخ ابرقهرمانی مسلما درگیرکننده است، ولی با باقی ماندن در محدوده ژانر ترس، بیشتر از این که فرصت پر و بال داشتن پیدا کند، می‌سوزد.

فرنک شک – هالیوود ریپورتر (نمره ۵ از ۱۰)

در حالی که دقیقا اورجینال نیست، ولی آغاز فیلم مسلما به اندازه کافی تاثیرگذار است. ولی «برایت‌برن» فاقد آن سبک‌سازی بصری یا هوشمندی لازم برای جدا کردن آن از سطح فیلم‌های درجه ب تاثیرگذار است.

دامینیک سوزان میر – کانسیکوئنس آو سوند (نمره ۵ از ۱۰)

این یک اثر بدقلق است، یکی از آن فیلم‌ها که حداقل به عنوان اثری قد علم می‌کند که در مقابل آثار ابرقهرمانی گریزگرایانه و خانواده دوست فعلی که ژانر را قبضه کرده‌اند می‌ایستد.

جسی هسنجر – ای. وی. کلاب (نمره ۴.۲ از ۱۰)

به تصویر کشیدن یک سری سکانس‌های خشن پیچیده – و «برایت‌برن» شامل یک سری سکانس‌های واقعا خونین هم می‌شود – آن ضرورت آزاردهنده که با آن «برندن» تبدیل به یک شیطان تمام عیار می‌شود تغییر نمی‌یابد.

دنیس هاروی – ورایتی (نمره ۴ از ۱۰)

یک ترکیب به شدت احمقانه ولی قابل تماشا از ابرقهرمانی و ترس شیطانی که در حالی به تصویر کشیده شده که ایده‌های هیچ کدام از آن دو سبک اشاره شده هم برای آن منبع الهام نبوده است.

رابرت ابل – The Wrap (نمره ۳.۳ از ‍۱۰)

در حالی که ما می‌توانیم قدردان این باشیم که سطحی بودن «برایت‌برن» احتمالا آن را از رفتن به سراغ بررسی عناصر دخیل در روایت‌های مربوط به کودکان آزاردیده که دیگر انقدر در اخبار تراژیک روزانه ما وجود دارند که عادی شده‌اند بازداشته، چیزی که از فیلم باقی می‌ماند هنوز هم آن قدر سرگرم‌کننده یا پاپ کورنی یا یک نگاه تازه به ژانر ابرقهرمانی نیست.

اد گونزالز – اسلنت مگزین (نمره ۲.۵ از ۱۰)

شکلی که این فیلم در طول ۹۰ دقیقه از این شاخه به آن شاخه می‌پرد، این گونه است که انگار از ضروری‌ ترین بخش‌های روایی خود جدا شده است.


نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)

نمره 2.5 از 10

«برایت‌برن» (Brightburn) حداقل یک مقدمه جالب دارد، البته این به آن معنا نیست که کار خاصی با آن در ادامه انجام می‌دهد. اندیشه بنیادین آن همان قدری ساده است که با قول و وعده و وعید قرار بود پربار باشد: چه می‌شود اگر یک کسی شبیه به سوپرمن، که به عنوان یک نوزاد درون یک کپسول از فضا به زمین آمده، توسط بخش تاریک‌تر وجودش وسوسه شود و به آن سمت و سو قدم بردارد؟ چه می‌شود، اگر به جای جنگیدن برای «حقیقت، عدالت، و طریقت آمریکایی»، او برای ظلم و ستم و چیرگی بجنگد؟ اگر متلک‌های قلدرها روی روح او اثر بگذارند چه؟ به جای انجام کاری جالب با این ایده، اما، کارگردان «دیوید یاروفسکی» (David Yarovesky) که روی فیلمنامه‌ای از «مارک» و «برایان گان»، برادران‌ «جیمز گان» (James Gunn) کار کرده به سرعت آن را تبدیل به یک فیلم ترسناک پر از خون و خونریزی می‌کند.

«برایت‌برن» شبیه به «سوپرمن» (Superman) آغاز می‌شود (منهای آن سکانس‌های روی کریپتون). یک زوج بدون فرزند در منطقه‌ای روستایی در آمریکا یک نوزاد را در یک سفینه سقوط کرده پیدا می‌کنند. برای «توری بریر» («الیزابت بنکس» (Elizabeth Banks)) و شوهر او، «کایل» (دیوید دنمن» (David Denman) ، این تحقق یک رویا است، پاسخی به دعاهایشان. این برای ۱۲ سال دوام می‌آورد ولی بلوغ به نظر باعث جرقه خوردن چیزی زشت در «برندن» جوان («جکسن ای. دان» (Jackson A. Dunn)، با الهام از «ماکالای کالکین»» (Macaulay Culkin) از «فرزند خوب» (The Good Son)) می‌شود. به علاوه فهمیدن در مورد قدرت‌های ماورایی خود و ضدضربه بودن و قدرت بسیار بالا (سکانس تمرین او شامل یک ماشین چمن زن هم می‌شود)، او کنترل خودش را هم از دست می‌دهد. اولین کار خشن او شکستن دست یک همکلاسی است که داشته او را تعقیب می‌کرده است. بعد از آن، شمار تلفات رو به افزایش می‌گذارد.

مرگ‌ها در «برایت‌برن» قتل‌های معمولی نیستند. آن‌ها از آن مدل هستند که به شکلی پیچیده‌ طراحی‌ شده‌اند، با عشق به عنوان خشونت سادیستی که خیلی از اسلشرهای دهه ۸۰ را تبدیل به یک تجربه افراطی و غیر قابل تماشا از امعا و احشا و خون کرده بود، به نمایش کشیده می‌شوند. در دهه اول ۲۰۰۰، این مدل چیزها تحت عنوان «هرزه‌نگاری شکنجه‌ای» شناخته می‌شد. یکی شاید اعتقادی به نفع این مدل زشتی داشته باشد ولی فقط وقتی که در خدمت داستانی هوشمندانه با شخصیت‌هایی گیرا مورد استفاده قرار بگیرد. «برایت‌برن» هیچ کدام را ندارد. تنها چیزی که از ساکنان این شهر کوچک در کانزاس احمقانه‌تر است، فیلمنامه فیلم است.

کتاب قانون فیلم‌های ترسناک حکم می‌کند که شخصیت‌ها اغلب باید کارهای احمقانه انجام دهند تا داستان جلو برود. بعضی اوقات، به این کارهای احمقانه می‌توان خندید، مثل وقتی که «جیمی لی کرتیس» (Jamie Lee Curtis) مدام چاقو را در «هالووین» (Halloween) کنار می‌انداخت. در «برایت‌برن»، اما، فراموش کاری و حماقت که گویا بخشی از ذات همه است – از کلانتر گیج («گریگوری الن ویلیمز» (Gregory Alan Williams)) گرفته تا والدین برندن، که خیلی طول می‌کشد تا بفهمند که «پسر» بیگانه‌شان ممکن است نیروهای فرا زمینی به دست بیاورد – چیزی فرای مسخره است. این تنبلی در کار نگارش فیلمنامه است که برای هر شخصیت هم بدگمانی و هم تحقیر به همراه می‌آورد. «برایت‌برن» می‌خواهد ما با برندن همدردی داشته باشیم – قاتل سریالی دیوانه – و این حتی برای سینماروهای سرسخت هم کار جالبی نیست.

پایان «برایت‌برن» از جهات مختلف رضایت بخش نیست، که فقط یکی از آن‌ها پایان باز بودن آن است. با تماشای این فیلم، من به یاد آن احساس تهوع آوری که هنگام تماشای یکی از دنباله‌های «جمعه سیزدهم» (Friday the 13th) یا وقتی که مسافرخانه ۲ (Hostel 2) یا یکی از نسخه‌های «اره»‌ (Saw) را دیدم، به سراغم آمد. وقتی تیتراژ پایانی پخش می‌شود، سخت است که تصمیم گرفت که احساس درستی که باید داشت باید تهوع، استیصال یا اندوه باشد. این یکی از بدترین فیلم‌های ۲۰۱۹ است و قرار دادن نام «جیمز گان» در بین دست اندرکاران برای کارهای تبلیغاتی (او به عنوان تهیه کننده معرفی می‌شود) هم هیچ کمکی به تقویت محبوبیت از دست رفته فیلمساز نمی‌کند. این خوب است که او سکان هدایت «محافظین کهکشان ۳» (Guardians of the Galaxy 3) را قبل از این که کسی این اشتباه بی روح را ببیند، به دست آورده بود.

مترجم :دانیال دهقانی


دیدگاه بگذارید

Please Login to comment
  Subscribe  
Notify of