فیلم کمدی، یکی از ژانر فیلمهایی محسوب میشود که علاوه بر سینما دوستان، مردم عادیای که زیاد علاقهای به سینما و تلویزیون ندارند نیز به آن علاقمند هستند. دلیل اصلی این مساله هم ذات این نوع فیلمهای خندهدار است. بر خلاف فیلم درام یا فیلم اکشن، این نوع از فیلمهای برای مخاطبان عامتری ساخته میشوند و داستان سرراست و لحظات مفرح، باعث شده است که این ژانر به یکی از ژانرهای محبوب سینما تبدیل شود. هر ساله فیلمهای بسیار زیادی در ژانر کمدی اکران و عرضه میشوند. پس از معرفی بهترین فیلمهای اکشن ۲۰۱۹، در این مطلب سعی کردهایم بهترین فیلم های کمدی ۲۰۱۹ را که تا اینجای سال اکران شدهاند، برای شما فهرست کنیم.
داستان اسباب بازی ۴
Toy Story 4
کارگردان: جاش کولی
بازیگران: تام هنکس، تیم آلن، کیانو ریوز
امتیازِ راتنتومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
امتیازِ آیامدیبی: ۸.۱ از ۱۰
نقد فیلم Toy Story 4 – داستان اسباب بازی ۴
تئوری پیکسار: آیا تمام انیمیشنهای این استودیو، در یک جهان مشترک جریان دارند؟
در دنیای زیبا و شگفتانگیز انیمیشنسازی برخی کارها هستند که انگار بین استودیوهای غربی، تنها پیکسار از پس انجام آنها برمیآید. استودیویی که همیشه تمرکز خود را روی سرگرم کردن مخاطب کمسنوسال و درگیر کردن فکر مخاطب بزرگسال گذاشته است و به همین خاطر اعضای آن بارها و بارها توانستهاند شاهکارهایی را تولید کنند که طیف قابل توجهی از سلیقهها را پوشش میدهند. بااینحال در روزگاری که اصولا دنبالهها غالبا هدفی جز درآمدزایی ندارند، خبر ساخته شدن داستان اسباب بازی ۴ هم میتوانست شکبرانگیز باشد.
چون انیمیشن «داستان اسباب بازی» بین سهگانههای سینمایی پایانیافته در قرن بیستویکم جایگاهی بسیار ویژه دارد و آنچنان پایانبندی قدرتمندی داشت که نیازی به یک دنبال نداشته باشد. اما پیکسار با روایت احساسی، تصویرسازیهای خوشرنگولعاب و طراحی چندین و چند شخصیت خاکستری و قابل درک، چهارمین «داستان اسباب بازی» را از «دنبالهای که نیازی به خلق شدن آن نبود» به فیلمی تبدیل کرد که «همهی مخاطبان سهگانهی اصلی باید به تماشای آن بپردازند».
چون Toy Story 4 داستانی بلند را به شکلی به مراتب معنیدارتر و جذابتر تمام میکند. بااینحال بار کمدی اثر مورد بحث هم به هیچ عنوان کمتر از درام قابل لمس آن نیست. بهگونهای که مخاطب علاوهبر اینکه تقریبا نیمی از کل فیلم را با لبخند تماشا میکند، بارها هم خود را در حال بلندبلند خندیدن به خاطر شنیدن یک دیالوگ یا دیدن یک شوخی تصویری جذاب مییابد؛ لحظاتی که به کمک صداگذاریهای قوی بازیگران اثر پررنگتر هم میشوند و آرامآرام به تماشاگر میفهمانند که بیشتر از فکر کردن به چگونگی «وجود»، باید به «چرایی» آن و لذتها و تلخیها و اهداف حاضر درونش بیاندیشد و بیشتر از داشتههای خود در این زندگی بهره ببرد. تازه برخلاف برخی از فیلمهای این فهرست، Toy Story 4 اثری کموبیش برای تمامی درجههای سنی است و از کودکان تا مخاطبانی که مدتها است با سینما روزگار میگذرانند، میتوانند به این فیلم یک بار شانس سرگرم کردن و به فکر انداختن خود را بدهند.
مرد عنکبوتی: دور از خانه
Spider-Man: Far From Home
کارگردان: جان واتس
بازیگران: تام هالند، زندیا، جیک جیلنهال
امتیازِ راتنتومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
امتیازِ آیامدیبی: ۷.۷ از ۱۰
نقد فیلم Spider-Man: Far From Home – مرد عنکبوتی: دور از خانه
همهی فیلمهای MCU (دنیای سینمایی مارول) بهنوعی با مقداری طنز در داستانگویی خود سر و کار دارند و از قضا طی اکثر مواقع، از این لحظات خندهدار درون فرمتهای آشنا و شبیه به یکدیگر بهره میبرند. اما صحت داشتن این ادعا ابدا بهمعنی آن نیست که برخی از آثار سینمایی مارول طی سالهای اخیر همچون دو فیلم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) در حد و اندازهی کمی و کیفی استفاده از این طنز در سطح بسیار بالاتری نسبت به مابقی قرار نمیگیرند و کمدیشان نه ابزاری کمکی برای سرگرم نگه داشتن مخاطب که یکی از پایه و اساسهای آنها به حساب میآید. جان واتس و کوین فایگی هم از همان زمان ساخت Spider-Man: Homecoming باتوجهبه حجم قابل توجهی از کامیکهای اسپایدرمن، شروع به طراحی فیلمهای «مرد عنکبوتی» و جدیدترین نسخه از این شخصیت با تکیهی قابلتوجه و بهجا روی کمدی کردند.
تلاشی که البته در مرد عنکبوتی: دور از خانه به شکلی بسیار بهتر از تمام تجربههای قبلی مارول استودیو هنگام داستانگویی برای این شخصیت محبوب نتیجه میدهد و اثری را میآفریند که همزمان یک فیلم اکشن خوب، یک فیلم کمدی خوب، یک فیلم با داستانگویی درام و احساسی طی برخی لحظات و یک فیلم دوران بلوغ (Coming-of-Age) خوب است؛ فیلمی که از برخی نقصهای مشابه با ایرادات حاضر در بعضی از فیلمهای دیگر مارول رنج میبرد ولی اگر منصفانه آن را زیر ذرهبین بگیریم، متوجه میشویم که باید آن را یکی از سه فیلم سینمایی برتر ساختهشده با محوریت مرد عنکبوتی تا به امروز به شمار آورد.
پیوند گمشده
Missing Link
کارگردان: کریس باتلر
بازیگران: هیو جکمن، دیوید ویلیامز، استیون فرای
امتیازِ راتنتومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
امتیازِ آیامدیبی: ۶.۷ از ۱۰
نقد انیمیشن Missing Link – پیوند گمشده
چگونه هنری سیلیک درکنار تیم برتون، یکی از بهترین سبکهای انیمیشن استاپ موشن را خلق کرد؟
با اینکه امروزه متاسفانه بازار انیمیشنهای استاپ-موشن ابدا به مانند سالهای دور گرم نیست و آنها به آرامی مشغول محو شدن دربرابر انیمیشنهای کامپیوتری و انیمه هستند، باز هم نمیتوان انکار کرد که هنوز ما حداقل هر سال یک انیمیشن استاپ-موشن خوب و نهچندان پرفروش را در دنیا پیدا میکنیم که ارزش تماشا کردن داشته باشد. بدون هیچ شک و شبههای هم باید پذیرفت استودیوی انیمیشنسازی لایکا (Laika) که مخاطبان آن را بیشتر با «کورالین» (Coraline)، شاهکار فراموشناشدنی هنری سیلیک به یاد میآورند، طی سالهای اخیر نقشی قابلتوجه را در تولید شدن این انیمیشنها ایفا کرد. استودیوی خاصی که پس از «کورالین» به سراغ «غولهای جعبهای» (The Boxtrolls)، «پارانورمن» (ParaNorman) و «کوبو و دو تار» (Kubo and the Two Strings) رفت که مخصوصا این آخری به خوبی توانست دوباره نام آن را روی زبان بسیاری از سینماشناسها بیاندازد.
پنجمین انیمیشن ساختهشده توسط لایکا اما Missing Link نامیده میشود؛ یک اثر سینمایی داستانگو، اشکالدار و مواجهشده با برخی افتوخیزها که البته چه در خنداندن مخاطب و چه در درگیر کردن موقت فکر و احساس او موفق است و حتی اگر اصلا نتوانید با ضعفهای فیلمنامهی آن کنار بیایید، در کارگردانی و تصویرسازیهای استاپ-موشن عملکردی شدیدا درخشان را تقدیمتان میکند. ماجرای فیلم هم دربارهی پیدا شدن موجودی هوشمند توسط انسانها است که همیشه درون افسانههای قدیمی دیده میشود و در اصل، مطالعهی او احتمالا رازهایی دربارهی شکلگیری نژاد انسانها را فاش خواهد کرد.
شزم!
!Shazam
کارگردان: دیوید اف. سندبرگ
بازیگران: زکری لیوای، اشر آنجل، جک دیلن گریزر
امتیازِ راتنتومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
امتیازِ آیامدیبی: ۷.۱ از ۱۰
نقد فیلم !Shazam – شزم!
«شزم!» متاسفانه یکی از آن محصولات سینمایی است که پیوستگی مورد انتظار از یک فیلم خوب را ندارند و گاهی انگار صرفا از ابزارهای مختلف برای سرگرم کردن لحظهای مخاطب بهره میبرند. فیلمهایی که اگر تصمیم بگیریم به هیچ عنوان به محتوایشان فکر نکنیم و از آنها انتظار داستانگویی پرکشش و بلندمدت را نداشته باشیم، شانس سرگرم کردن یکبارهی دستهی مشخصی از ما مخاطبان را دارند و میتوانند چند سکانس خندهآور را نشانمان بدهند.
البته این هم مشروط به آن است که بیننده با اصلیترین و آشناترین ایدهی قرارگرفته در داستانگویی فیلم یعنی قدرتمند شدن ناگهانی فردی مطلقا بدون قدرت، رابطهی خوبی برقرار کند و بتواند از فضای نوجوانانهی سکانسهایی با محوریت مسخرهبازیهای دو دوست برای لذت بردن از تواناییهای حاصلشده برای یکی از آنها لذت ببرد.
پس اگر اکثر فیلمهای فهرست را دیدهاید، با یک کمدی کار راهانداز و سطحی کنار میآیید و میتوانید از وجود ایرادات و بینظمیهای مختلف در فیلمنامهنویسی و کارگردانی اثر بگذرید، «شزم!» میتواند آن فیلمی باشد که نزدیک به دو ساعت سرگرمی بیفکر را با آن تجربه میکنید و بعد هم همهی داشتههای آن را از یاد میبرید؛ مخصوصا اگر از استیل و جنس بازی زکری لیوای یا همان نقشآفرین اصلی جدیدترین ساختهی سندبرگ لذت میبرید.
دیدگاه بگذارید