Ford v. Ferrari (فورد در برابر فراری)


خلاصه داستان:

فیلم فورد در برابر فراری براساس داستانی واقعی ساخته شده است. داستان آن راجع به تلاش شرکت خودروسازی فورد برای شکست شرکت فراری در مسابقات 24 ساعته اتوموبیل‌رانی در لو مان است.


تصاویر فیلم:

 

 

The Wrap – ( امتیاز ۱۰ از ۱۰ )

رابطه‌ی بین « بیل » و « دیمون » همان چیزی است که باعث شده است فیلم موفقیت‌آمیز ظاهر بشود. خود « بیل » تنها در مسابقه و در حالی که در تلاش است بفهمد چگونه باید پیروز بشود جایی است که فیلم به نقطه‌ی اوج خود می‌رسد.

گرگوری الوود – The Playlist ( امتیاز ۹ از ۱۰ )

« فورد در برابر فراری » نوعی از سرگرمی سینمایی است که شما را به داخل خود کشیده و رهایتان نمی‌کند تا زمانی که خط پایان را رد بکنید.

تاد مک کارتی – The Hollywood Reporter ( امتیاز ۹ از ۱۰ )

دینامیک زنده‌ی فیلم باید خود را تماما مدیون تقریبا هر رابطه‌ای که در اثر وجود دارد و میزان طبیعی‌ و واقعی بودن آن‌ها بداند.

لی گرین‌بلت – Entertainment Weekly ( امتیاز ۸.۳ از ۱۰ )

این فیلم که درباره‌ی داستان یک قهرمان است به حدی خوب در کنار یکدیگر قرار گرفته است که روایتش را بسیار نرم و روان به پیش می‌برد.

کریستوفر شوبرت – The Film Stage ( امتیاز ۸.۳ از ۱۰ )

« فورد بر برابر فراری » از آن فیلم‌هایی است که کوبیدنش کار چندان سختی نیست؛ چیز خیلی جدیدی در این فیلم وجود ندارد و بحثی هم سر آن نمی‌توان کرد. در عوض با یک داستان پیچیده طرف هستیم که به سبکی بسیار هوشمندانه و ساده روایت شده است. بی‌شک این اثر شایستگی جایگاه بالا در فهرست فیلم‌های اتومبیل‌رانی را دارد و باید در فهرست بهترین‌ درام‌های سال هم جای بگیرد.

اریک کوهن – Indiewire ( امتیاز ۷.۵ از ۱۰ )

« دیمون » و « بیل » شخصیت‌های بسیار جذاب و درگیرکننده‌ای روی پرده هستند که مدت زمان زیادی طول نمی‌کشد تا مغلوب آن‌ها بشویم.

پیتر دبروژ – Variety ( امتیاز ۷ از ۱۰ )

تماشای « بیل » و « دیمون » در نقش این دیوانه‌های سرعت و شکوه هیجان‌زده کننده‌شان یادآور این مسئله بود که دیدن « بیل » در برابر « مارک والبرگ » در فیلم « مبارز » ( The Fighter ) چقدر احساس مشابهی به ما میداد.

جیک کول – Slant Magazine ( امتیاز ۶.۳ از ۱۰ )

در زمانی که ملت همچنان درگیر آینده‌ و سرنوشت صنعت خودروی خود هستند، تصویری که « جیمز مگنولد » از شرکت فورد و مواجه‌ی آن با اول تهدید بزرگ مالی‌ش نشان داده است ما را به یاد دوران طلایی این صنعت می‌اندازد.

مت میتوم – Total Film ( امتیاز ۶ از ۱۰ )

در این فیلم شاهد دو عملکرد بسیار لذت‌بخش از سوی بازیگران اصلی و یک سری از بهترین سکانس‌هایی که درباره‌ی دوئل‌ها در میان فیلم‌های ورزشی تصویر شده اند هستیم.

پیتر بردشا – The Guardian ( امتیاز ۴ از ۱۰ )

فیلم با صحنه‌های احساسی تصنعی و غیرواقعی و شخصیت‌های کارخانه‌ساخت پر شده است، کسانی که تعهدشان به این ورزش قرار است ما را احساساتی بکند.


نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)

نشریه reelviews

نمره 7.5 از 10

گفته شده است که فیلم‌های ورزشی تنها زمانی جواب می‌دهند که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده باشند. کارگردان این اثر یعنی « جیمز مگنولد »، پس از اینکه مدتی را در دنیای « مردان اکس » ( X-Men ) گذارند ( او دو فیلم « ولوورین » ( The Wolverine ) و « لوگان » ( Logan ) را کارگردانی کرد ) به دنیای واقعی و بازیگران سطح اولی مثل « مت دیمون » و « کریستین بیل » بازگشته است، آن هم در داستانی که نوع متفاوتی از قهرمان بودن را روایت می‌کند. وقتی که بحث فیلم‌های ورزشی در میان باشد، اتومبیل‌رانی زمینه‌ای است که به نسبت باقی موارد تا حدی مورد اجحاف واقع شده است، دلیل اصلی آن هم این است که دیدن شخصیت و کاراکتری که در یک ماشین نشسته است و چندین و چند دور پشت سر هم از مسیری تکراری عبور می‌کند چندان جذابیت سینمایی ندارد و به طور کلی با ذات این مدیوم همخوانی زیادی ندارد. کارگردان با درک کردن این نکته صحنه‌های ماشین‌سواری را در فیلم « فورد در برابر فراری » ( Ford v. Ferrari ) محدود کرده است تا حداقل اطمینان را از درگیر بودن بینندگان در فیلم حاصل بکند و تمرکز را به صورت یکسان بین عناصر ورزشی و دیگر عناصری که در پیش بردن شخصیت‌ها و پردازش آن‌ها تاثیر دارند تقسیم کرده باشد.

فیلم به طور خیلی محدودی بر اساس داستان واقعی « هنری فورد دوم » ( تریسی لتس ) است و اینکه او چگونه وارد رقابت اتومبیل‌رانی با « انزو فراری » ( رمو جیرون ) شد، رقابتی که در نهایت به مسابقات سال ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ ختم شد. « فورد » که از باخت‌های متوالی و سخت به « فراری » خسته شده است، مدیران خود یعنی « لی لاکوکا » ( جان برنتال ) و « لئو بیبی » ( جاش لوکاس ) را وادار می‌کند تا برنده‌ی قبلی این مسابقات یعنی « کارول شلبی » ( مت دیمون ) را استخدام کنند تا خودروی جدیدی طراحی بکند ( نکته: این همان « لی لاکوکا»یی است که سرمایه‌ی « کرایسلر » ( Chrysler ) را در دهه ۸۰ به دست آورد و برای خود نام بزرگی شد ). « شلبی » با دریافت یک چک سفید امضا این شغل را قبول می‌کند. تیم او شامل « روی لون » ( جی جی فیلد )، « فیل رمینگتون » ( ری مک‌کینان ) و راننده‌ی نخبه‌ی سخت‌گیر یعنی « کن مایلز » ( کریستین بیل ) می‌شود. خلق و خوی دشوار « مایلز » برای کنار آمدن و ذات ضد حرکات تیم‌محور او باعث می‌شود که « بیبی » از این قضیه ناراحت بشود و « فورد » را راضی کند تا مشارکت « مایلز » را در توسعه و آزمایش‌ها محدود بکند. البته با دانستن این نکته که با یک فیلم ورزشی طرفیم، مطمئنا می‌دانیم که قضایا این‌گونه پیش نخواهند رفت.

کارگردان این اثر یعنی آقای « مگنولد » توانسته است تا فیلم را بدون اینکه کاملا موضوعش را تغییر بدهد، به جایی ورای این ژانر ببرد. همچنان با صحنه‌های « ساختاری/ تمرین » طرف هستیم، صحنه‌هایی که شرکت‌کنندگان در آن‌ها برای مسابقات بزرگ آماده می‌شوند. همچنان سکانسی را داریم که شخصیت اصلی در آن ارزش خود را نشان می‌دهد. و همچنین هم مسابقه و نمایش را داریم. اما اگرچه که نقطه‌ی اوج اثر ما را در نهایت راضی می‌کند اما روش آن برای انجام این کار بسیار سنتی است. و در نهایت هم هر کسی به خوبی می‌تواند استدلال بکند که ویلن و یا شخصیت منفی اصلی این اثر « فراری » یا راننده‌ی ماشین شماره‌ی ۲۱ نبوده، بلکه فورد و یا حتی شریک او یعنی « بیبی » است.

رابطه‌ی بین « دیمن » و « بیل » مستحکم و استوار است. « دیمن » شیک، باهوش و راحت است. « بیل » عصبانی و پر از جنب و جوش است. بهترین صحنه‌ای که هر دوی آن‌ها در آن حضور دارند در جایی است که درگیر دعوای فیزیکی در محلی خارج از خانه‌ی « مایلز » می‌شوند. این یکی از صحنه‌های کمدی اثر است. اگرچه « مگنولد » می‌تواند تنش و تعلیق مورد نظر در صحنه‌های مسابقه را به وجود بیاورد اما هیچ‌گونه تمایلی برای به دست آوردن چیزی بیشتر از آن ندارد. حواستان باشد که زمانی که « شلبی » می‌تواند « فورد » را کمی در مسابقه بگیرد چه اتفاقی می‌افتد. واکنش « تریسی لتس » بی‌نظیر است.

« فورد در برابر فراری » مشکل سرعت و ریتم دارد. در حالی که شاید افراد علاقمند به اتومبیل‌رانی و طرفداران آن مخالفت بکنند اما فیلم بیش از حد درگیر جزئیات اختصاصی این حوزه می‌شود. زمان خیلی زیادی صرف طراحی و ساخت ماشین‌ها می‌شود. اگرچه صحنه‌های مسابقه با دوربین اول شخص و تصاویری که گاها از داخل داشبورد داده می‌شوند جذابیت بسیار بالایی دارند اما لحظات بسیار عادی و عملا مرده‌ای نیز در این بین وجود دارد. اولین بار نیست که در سال ۲۰۱۹ حس می‌کنم یک فیلم می‌توانست با تدوینی کمی بی‌رحمانه‌تر خیلی کیفیت بالاتری داشه باشد. ما به جایی در صنعت سینما رسیده‌ایم که « نسخه‌ی مخصوص کارگردان » تبدیل به چیزی شده است که در سینماها پخش می‌شود به جای اینکه بر روی دی‌وی‌دی ها عرضه بشود.

به شخصه از تلاش‌های کارگردان در جهت گسترش دنیای سینمای ورزشی بدون فدا کردن جنبه‌های مختلف آن قدردانی می‌کنم. فیلم چیزهای خیلی بیشتری از نمونه‌های رایج ژانر خودش دارد. گول عنوان چندان اغوانکننده‌ی آن را نخورید. این فیلم سرگرمی را در سطح بسیار خوبی ارائه می‌کند. علی‌رغم ضعف‌های گاه و بیگاه اما فیلم پایان‌بندی بسیار مستحکمی دارد و اگرچه که احتمالا در گیشه عملکرد خیلی خوبی نداشته باشد، شاید بتواند برای جوایز اسکار توجه منتقدان را به خود جلب بکند ( به این خاطر که « کریستین بیل » تقریبا همیشه به حدی خوب است که بتواند توجه خیلی‌ها را به خود جلب کند ).

مترجم: امید بصیری


ممکن است شما دوست داشته باشید

دیدگاه بگذارید

Please Login to comment
  Subscribe  
Notify of