
خلاصه داستان:
. این فیلم یک داستان عاشقانه خسته کننده را به تصویر میکشد. داستان دربارهی مردی بهنام گریگ میباشد که بعد از این که از همسرش طلاق میگرد از کارش نیز اخراج میشود. او خیلی زود با زنی مرموز بهنام ایزابل آشنا میشود که...
بازیگران:
تصاویر فیلم:
خلاصه نظر منتقدان:
The A.V Club – 58 از 100
اثر عاطفی عموما از برداشتهایی از ویلسون که در چندین برداشت طولانی بدون دیالوگ انجام گرفته است حس میشود.
فرنک فیلیپس – The Hollywood Reporter – 40 از 100
همانند دو کار قبلیش، فیلمسار لقمهای بزرگتر از دهانش برداشته است.
تو گلداستاین – Los Angeles Times – 30 از 100
سعادت در درگیر کردن عاطفهها شکست میخورد و به یک ناامیدی سینمایی میانجامد.
نقد و بررسی فیلم به قلم James Berardinelli (جیمز براردینِلی)
نشریه reelviews
نمره 5 از 10
« سعادت » یکی از آن فیلمهای در سبک مجموعه « گرگ و میش » است که وقتی در سطوح بالا ارئه میشود به نظر جذاب میآید. با آمیزهای از مفاهیم وجودی علمی تخیلی و رومانس بر پایه شخصیتهای فیلم به نظر میآید از آن فیلمهای همه چی تمام باشد که چیزی را از دست نمیدهد، اگرچه در واقع چیزی عظیم را از دست میدهد. شاید این مورد فیلمسازی باشد که لقمهای بزرگتر از دهانش برداشته است یا شاید هم موردی است که فیلمنامه کمک چندانی به قضیه نمیکند یا شاید هم تعداد زیاد مسائل حل نشده خارج از لنز دوربین است که باعث میشود آرزو کنیم که ای کاش « مایک کاهیل » بودجه کافی برای ساخت یک سریال کوچک را دریافت میکرد.
بسیار مایه مباهات است که چگونه خواندن در مورد امری میتواند از تماشایش متفاوت باشد. « اوون ویلسون » در نقش « گِرِگ » بازی میکند، یک کارگر مفلوک که در یک مرکز تکنولوژی کار میکند و بهانههای زیادی میتراشد اما در واقع کاری از پیش نمیبرد. گرگ به علت خوب نبودن در شغلش اخراج میشود. اما اندکی پیش از اینکه جلسه گرگ با رئیسش به خاتمه برسد نزاعی درمیگیرد که گرگ تنها بازمانده آن است. پس او هم کاری که هر فرد حاوی عزت نفس انجام میداد را انجام داد و اجساد را پنهان و به سمت باری در آن سوی خیابان رفت و نوشیدنی سنگینی نوشید. در آن جا او « ایزابل » با بازی « سلما هایک » که ادعا کرد او گرگ نیمه گمشده یکدیگرند را دید. همچنبن او به گرگ گفت که آنها تنها انسانهای «واقعی» در واقعیت مجازیند. او این نکته را با بلعیدن کریستالی و سپس استفاده از قدرتهای پسآیند آن کریستال برای نجات گرگ از دستگیر شدن به جرم قتل اثبات کرد.
یکی از خطرناکترین ابهامات و گیج کنندهها فیلمی مثل این که بیشتر فانتزی است تا علمی تخیلی سفت و سخت است تلاشی برای ورود بیش از حد عمیق به ابعاد مکانیکی شرایط است. اوون ویلسون و سلما هایک هیچ تناسب عاطفیای با هم ندارند که مساله بزرگی است زیرا قرار بر این بود که آنها نقش ستارههای عاشق پیشه فیلم را بازی کنند. در کانون ابهام و گیجی فیلم دختر گرگ قرار دارد که واقعی نیست اما برای گرگ عزیزتر از آن است که بتواند از او دست بکشد.
مترجم: پدرام موسیپور
دیدگاه بگذارید