کارگردان : Felix van Groeningen
نویسنده : Luke Davies , Felix van Groeningen
بازیگران : Steve Carell, Timothée Chalamet, Maura Tierney
خلاصه داستان :نیک شف نوجوان همه چیز دارد؛ از نمرات خوب و سردبیری روزنامه مدرسه گرفته تا بازیگری و مقامهای ورزشی. ولی وقتی اعتیاد به زندگی او وارد میشود، پدرش به هر دری میزند تا بتواند او را از این منجلاب نجات دهد.
فیونوالا هالیگن – اسکرین اینترنشنال (نمره ۸ از ۱۰)
نقش افرینیهای قدرتمند و متعهدانه و حلقه ناراحت کننده واقعیت در یک فیلم به شدت شخصی که چرخه میان اعتیاد، پسرفت و بازیابی را به شکلی اپیزودیک نمایش میدهد.
اوون گلیبرمن – ورایتی (نمره ۸ از ۱۰)
«پسر زیبا»، اثر کارگردان بلژیکی «فلیکس ون گرونینگن» (با سابقه ساخت «شکست دایره شکسته» (The Broken Circle Breakdown)) با فیلمنامهای از «لوک دیویس»، دقیق و به شکلی لطیف احساسات را جریحه دار میکند، درامی که شما را میرباید و با خود نگه میدارد.
اریک کان – ایندی وایر (نمره ۷٫۵ از ۱۰)
شلمت، پسر جذابی که از برعهده گرفتن نقشهای نه چندان زیبا هراسی ندارد، تلاشهای تراژیک یک مرد جوان آلوده به اعتیاد را طوری به نمایش میگذارد که باورتان نمیشود چنین چیزی واقعا امکان پذیر بوده، در حالی که چشمان افسرده کرل تمام جزئیات را به خود جذب میکند. این یک اثر فراموش نشدنی دو نفره است که بازیگران اصلیاش اجازه میدهند مهارتهایشان همه چیز را زیر سایه خود بگیرند.
لیا گرینبلت – انترتینمنت ویکلی (نمره ۷٫۵ از ۱۰)
«پسر زیبا» شما را روی آن خطی که انتظار دارد برای تقریبا تمام طول مدت خود نگه میدارد، و بعضی اوقات این بیشتر از اینکه حس یک فیلم را بدهد حس یک تست مقاومت دارد، یکی که با عشق و علاقه و با دقت زیاد ساخته شده ولی تقریبا زیادی شبیه به زندگی واقعی است: یک سری پستی و بلندیهای امپرسیونیستی، پسرفتهای در بیماری و بهبود یافتنها، بدون آن قوس منطقی لازم.
جاستین چنگ – لس آنجلس تایمز (نمره ۷ از ۱۰)
انفصال به کار رفته در «پسر زیبا» خبر از یک تلاش برای صحبت به شکلی واضح و حقیقی را میدهد، تا در برابر کلیشههای درامهای مرتبط با اعتیاد مقاومت کند در حالی که اعتراف میکند آن کلیشهها را به سختی میتوان از نو نوشت.
جیسن بیلی – پلی لیست (نمره ۶٫۷ از ۱۰)
با کار کردن در چنین فضای مسکوتی که تعمدی هم است، آن پیامدهای احساسی که ما از یک داستان این چنینی انتظار داریم هیچ گاه از راه نمیرسند، و «ون گرونینگن» هیچ وقت یک جایگزین انجام شدنی برای آنها در نظر نمیگیرد.
بنجمین لی – گاردین (نمره ۶ از ۱۰)
لحظاتی با وزن تحمل ناپذیری از احساسات وجود دارد ولی هر چه فیلم جلو میرود، از قدرت آنها هم کاسته میشود.
کریستوفر مچل – سین ویو (نمره ۶ از ۱۰)
«پسر زیبا» با دور بودن از بینقصی، و ارائه دادن چیزی که انتظارش را نمیرود به شکلی بسیار نادر، علی ای حال یک تصویر خوش ساخت از یک چرخه هولناک اعتیاد است.
تاد مک کارتی – هالیوود ریپورتر (نمره ۵ از ۱۰)
علی رغم حضور بازیگرانی که هیچ شکی در خوب بودنشان نیست، این داستان هیچ گاه متقاعد کننده یا درگیرکننده نمیشود، و فیلم در رسیدن به خواستههایش درست عمل نمیکند. به هر حال، اگر یک نفر تا انتهای فیلم با آن باقی بماند، کاملا ارزش آن را دارد که تیتراژ فیلم را هم تماشا کند، تیتراژی که در آن یک مونولوگ توسط نیک بیان میشود که بهترین نکته این فیلم است.
جرد مبارک – فیلم استیج (نمره ۵ از ۱۰)
اگر این از همان ابتدا داستان نیک بود من نمیدانستم که یک راه بهتر هم برای آن وجود دارد. و اگر این در تمام مدت فیلم قرار بود داستان دیوید باشد من به دیدن نوجوان فیلم به عنوان یک داستان تراژیک هشدار آمیز به جای صرفا وسیلهای خودخواهانه برای داستان سرایی که در ادامه به آن تبدیل میشود، ادامه میدادم. در یک سطح کاملا زیباشناسی، به هر حال، «پسر زیبا» موفق میشود.
<p style=”text-align: justify;”>داستانهای با موضوع اعتیاد میتوانند بسیار قدرتمند باشند: قدرتی برای دلسرد کردن، قدرتی برای ناکام گذاشتن، و (در مواقعی انگشت شمار) قدرتی برای تعالی بخشیدن. بدون توجه به چیزهایی که در هسته این مریضی وجود دارد، فیلمهای با موضوع اعتیاد یک مسیر آشنا را طی میکنند. اگر آنها آثاری صادق باشند، مخاطب را با خود به انتهای یک پلکان میبرند که تنها دو نتیجه ممکن خواهد داشت: مرگ یا پاک شدن. مصادیق سینمایی اعتیاد کم نیستند ولی نمونههای خوش ساخت و از لحاظ احساسی، سرشار از پتانسیل آن قلیل هستند. خیلی از این فیلمها یا روی به عاری از احساسات بودن یا به زیادی سانتی مانتال و پر دوز و کلک بودن میآورند. «پسر زیبا» (Beautiful Boy)، اثری از کارگردان بلژیکی «فلیکس ون گرونینگن» (Felix Van Groeningen) که بر اساس خاطرات یک پدر و پسر به نام دیوید و نیک شف است، بیشتر به سمت حالت دوم گرایش دارد. اگرچه فیلم نقش آفرینیهای قدرتمندی دارد و شامل چندین سکانس سرشار از پتانسیل میشود، ولی استایل کلی فیلم مخاطب را ناراضی باقی میگذارد، و از قدرت کلی و بار احساسی داستان کم میکند.</p>
<p style=”text-align: justify;”>«پسر زیبا» داستان اعتیاد یک نوجوان به نام «نیک شف» (Nic Sheff) (با بازی «تیموتی شلمت» (Timothee Chalamet)) را از دو زاویه بیان میکند: زاویه دید خودش و زاویه دید پدرش، «دیوید» (با بازی «استیو کرل» (Steve Carell)). استفاده از یک زمان بندی تحریف شده، گاها گیج کننده برای شرح وقایع که از لایههای متشکل از فلش بک ها و گاهی اوقات گمراه کردن مخاطب در برابر این قضیه که در حال تماشای کدام بخش از مشکل «نیک» است، «ون گرونینگن» ما را از لحاظ ذهنی با فیلم درگیر میکند ولی از لحاظ احساسی از فیلم دور میافتیم. ما آن قدری انرژی ذهنی خود را صرف کنار هم چیدن سکانسها به طوری که در کنار هم معنی بدهند میکنیم که دیگر رمقی برای دنبال کردن شخصیتها برایمان نمیماند. اگر از آن برشهای دوران کودکی نیک گذر کنیم، فیلم دو سال و نیم از زندگی او را پوشش میدهد. پایان بندی، متاسفانه، انگار که شبیه به چیزیست که ما از یک آگهی مربوط به کمپ ترک اعتیاد انتظار داریم.</p>
<p style=”text-align: justify;”>فیلم به اعماق موضوع میپرد، تا بتواند صحبت کند. وقتی ما برای اولین بار نیک را میبینیم، او همان موقع هم مدتیست که وارد وادی اعتیاد شده و، در همه اما بیشتر فلشبکهای محرمانه تودرتو، او حداقل در حال آزمون و خطا با مواد مخدر است. پدر او به طور مختصر در جریان این است که او در حال آزمایش چیزهای مختلف است (و حتی در یک نقطه قبل از مصرف کوکائین طی یک سکانس عجیب که دنبالهای هم ندارد به او میپیوندد) ولی نگرانی خاصی ندارد. سرانجام، به هر حال، هم نیک و هم دیوید مجبور هستند تا با اتفاقی که رخ داده مقابله کنند. یک دوره بازیابی که در ابتدا به نظر درست پیش میرود، به یک شکست میانجامد. این با یک چرخه مصرف مواد و دوری از آن ادامه مییابد. اتفاق مهم به نظر وقتی میرسد که نیک از سن فرنسیسکو به لس آنجلس میرود تا با مادر خود، «ویکی» (با بازی «ایمی رایان» (Amy Ryan)) زندگی کند. او وقتی که دوباره به پیش پدر خود، همسر پدر خود «کارن» (با بازی «ماورا تیرنی» (Maura Tierney))، و برادر ناتنی خود «جسپر» (با بازی «کریستین کانوری» (Christian Convery)) و خواهر ناتنی خود «دیزی» (با بازی «اوکلی بول» (Oakley Bull)) بازمیگردد ۱۴ ماه است که پاک است. تجربیات نیک به نظر آن قدری برای او سنگین بوده که به نظر او نمیتواند به همان شکلی که دفعه قبلی به لس آنجلس رفت، دوباره به آنجا برود.</p>
<p style=”text-align: justify;”>با رقم خوردن در انزوا، چندین سکانس پتانسیل خوبی دارند. این عمدتا به خاطر هنرنمایی «استیو کرل» (کسی که توانسته تبدیل شدن از یک کمدین به یک بازیگر عمدتا درام را به خوبی تکمیل کند) و «تیموتی شلمت» (با سابقه حضور در «مرا با نام خود صدا بزن» (Call Me By Your Name)) است. «پسر زیبا» هر نقصی هم که داشته باشد، قطعا کار بازیگرانش جزو آنها نیست. کرل یک تصویر از پدری دلسوز و گاها در حال تقلا از پدری که ناامید است تا بفهمد که چه بر سر پسر خود آمده و هنوز هم نمیتواند به خوبی با آن دست و پنجه نرم کند را ارائه میدهد. وقتی او با اعتیاد پسر خود روبرو میشود، استیصال او تبدیل به بروز خشونت میشود. (خانوادهها و دوستان معتادان در این قضیه زیادی شبیه به یکدیگر خواهند بود.) نقش آفرینی پرجزئیات و سرشار از ریزه کاری «شلمت» تمامی زمینهها را پوشش میدهد: روان اشفتگی، ناامیدی، افسردگی، عزم راسخ و درماندگی. زنان فیلم، «ماورا تیرنی» و «ایمی رایان»، کار زیادی جز اینکه مکمل آنها باشند از خود بروز نداده اند، این تا وقتی است که «تیرنی» در یک تعقیب و گریز با ماشین در اواخر فیلم دیده میشود. درست است، یک تعقیب و گریز با ماشین در یک درام سنگین وجود دارد. چنین چیزی چه در زندگی واقعی رخ بدهد و چه رخ ندهد، در این متن و فیلم مصنوعی به نظر میرسد.</p>
<p style=”text-align: justify;”>دو نوع از فیلمها وجود دارد که همیشه به من نفوذ میکنند، روح مرا در هم میدرند و قلب من را میشکافند: داستانهای در مورد پدرها و پسرها و داستانهای مربوط به مقابله انسانها با شیطان درون خود. «پسر زیبا» یک جورایی هر دو مورد را شامل میشود، چرا که راهی که فیلمنامه نویسان اثر یعنی «لوک دیویس» (Luke Davies) و «ون گرونینگن» به این داستان چارچوب دادهاند و آن را نمایش دادهاند، آن قدری به شما رخنه نمیکند که بتواند یک اثرگذاری نهایی در شما داشته باشد. با خروج از سینما، من آگاه بودم که این تجربه باید تیزتر میبود. این باید مرا به زانوهایم میکشید. ولی این کار را نکرد. اگرچه این نامنصفانه است که یک فیلم باصلاحیت و با بازیگرانی خوب را اینگونه به شلاق کشید، ولی به همان نسبت من نمیتوانم به جمع آنهایی بپیوندم که از همین حالا سودای اسکار بردن این فیلم را در سر دارند. «پسر زیبا» از داستانی که به شدت تقلا دارد تا بگوید ارائه کمتر از حد انتظاری دارد.</p>
<p style=”text-align: justify;”>مترجم: امید بصیری</p>
فیلم از بازیگری که چیزی کم و کسر نداشت و تیموتی شالامه با استعداد و استیو کرل به خوبی از پس بازی یه پدر و پسر بر اومده بودند شاید مهم ترین مشکل بارز فیلم روی یه خط راه رفتن و کم فراز و نشیب بودن باشه و کلا دو سه تا سکانس با پتانسل وجود داره فیلم اون حقیقت و اون ضربه ی تاثیر گذاری رو که ازش انتظار میره به آدم نمی ده و چیزی که فهمیدنش سخته اینه که مشکل دقیقا کجاست کارگردان(و نحوه قصه گویی) یا خود داستان ؟ یه سری چیز هایی هم که سخت… ادامه »
ممنون از سایت خوبتون
تور ترکیه